رسانه زیر منگنه کاغذ
بازار نشر در رکود کامل قرار گرفت

پرده اول: رکود در بازار کتاب
افزایش اخیر قیمت و کمبود کاغذ صنعت نشر را وارد بحران جدیدی کرد. در سال ۱۳۹۹، باوجود تحریمها و نوسانات ارزی، قیمت کتابها نسبتاً قابلقبول و در محدوده ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان متغیر بود؛ اما با گذر زمان و ورود به سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، با جهش دلار، قیمت کتاب هم پرواز کرد و بهطور متوسط دو تا سه برابر افزایش یافت. در تیر و مرداد ۱۴۰۴، با عبور دلار از مرزهای قیمتی جدید و رسیدن به کانال ۹۰ هزار تومان، وضعیت بازار کتاب به مرز بحران رسیده و قیمت یک کتاب عمومی که در سال ۱۳۹۹ با ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان قابل تهیه بود، اکنون بهراحتی به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان و حتی بیشتر رسیده است.
مواد اولیه تولید کتاب ازجمله کاغذ، مرکب و هزینههای چاپ، همگی وابستگی شدیدی به واردات دارند و با هر نوسان ارزی، قیمت آنها افزایش مییابد. این افزایش هزینه تولید، مستقیماً به مصرفکننده نهایی، یعنی خواننده، منتقل میشود. قیمت هر بند کاغذ تحریر ۷۰ گرمی (۱۰۰۰ ورقی) که در ابتدای سال ۱۳۹۹ حدود ۱۲۰ هزار تومان بود، اکنون به با افزایش۱۳ برابری به حدود ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار تومان رسیده است. قیمت مرکب و سایر ملزومات چاپ مانند فیلم و زینک نیز روند افزایشی مشابهی را تجربه کردهاند، بهطوریکه برخی از این اقلام شاهد افزایش ۵ برابری قیمت بودهاند. با در نظر گرفتن این افزایشهای قابلتوجه در هزینههای مواد اولیه و فرآیندهای تولید، هزینه تمامشده یک کتاب در مقایسه با سال ۱۳۹۹، بین ۴ تا ۵ برابر افزایشیافته است.
بااینوجود بررسیهای میدانی نشان میدهد که افزایش قیمت همپای رشد هزینهها نبوده و بهتبع ناشران را وارد مرحله فشار اقتصادی کرده است. ناشران کوچک و متوسط که توانایی سرمایهگذاری کمتری دارند، با چالشهای جدیتری برای تأمین سرمایه اولیه و ادامه فعالیت روبهرو هستند. کاهش سودآوری، موجب شده تا انگیزه برای سرمایهگذاری در تولید آثار جدید و همچنین سرمایهگذاری در حوزه ترجمه و تولید محتوای باکیفیت، کاهش یابد. این امر میتواند در بلندمدت منجر به کاهش تنوع در بازار نشر و محدود شدن دسترسی به طیف وسیعی از کتابها شود. گرانی کتاب راهبرد انتشار را هم تغییر داده بهطوریکه تعداد عنوانهای منتشرشده بهطور قابلتوجهی افزایشیافته، اما در مقابل، تعداد نسخههای چاپ هر کتاب روند کاهشی قابلتوجهی داشته که این وضعیت نشاندهنده تحولی عمیق در مدلهای تجاری ناشران است.
بر اساس دادههای مرکز خانه کتاب و ادبیات ایران، در بازه زمانی ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳، تعداد عناوین منتشرشده حدود ۲۵ درصد افزایشیافته و از حدود ۹۴ هزار و ۹۰۰ عنوان در سال ۱۳۹۹ به بیش از ۱۱۸ هزار عنوان در سال ۱۴۰۳ رسیده اما در همان مدت، مجموع شمارگان کتابها کاهش قابلتوجهی داشت و از حدود ۱۱۷ میلیون نسخه در سال ۱۳۹۹ به حدود ۱۰۸ میلیون نسخه در سال ۱۴۰۳ رسید. میانگین تیراژ هر عنوان نیز در این بازه زمانی حدود ۲۶ درصد کاهش یافت و از ۱۱۳۶ نسخه به حدود ۹۱۱ نسخه رسید.
پرده دوم: سقوط آزاد رسانه کاغذی
در شرایطی که صورتجلسه تخصیص ارز برای واردات به امضا رسیده اما هنوز اقدام عملی برای واردات کاغذ انجامنشده تا قیمت هر کیلو کاغذ که پیش از جنگ تحمیلی ۱۲روزه بهطور میانگین حدود ۳۵هزار تومان بود این روزها به رقم ۶۶ هزار تومان برسد و حتی با این قیمت هم در بازار یافت نمیشود؛ این در حالی است که در دولت سیزدهم قیمت کاغذ دولتی فقط ۸ هزار تومان بود اما امروز نهتنها خبری از کاغذ دولتی نیست بلکه همان کاغذ گران و آزاد هم کمیاب است. روزنامههایی که تنها چند ماه قبل میتوانستند با خرید یکتن کاغذ، تولید روزانه خود را تضمین کنند امروز حتی نمیتوانند نصف آن مقدار را با دو برابر هزینه خریداری کند. رسانههایی هم که توانستهاند مبالغ هنگفتی فراهم کنند، ناامیدانه در صف انتظار ایستادهاند تا شاید اندک سهمی دریافت کنند.
سال۱۴۰۰ و در ابتدای دولت سیزدهم مصوب شد که ۲۰میلیون یورو ارز ترجیحی (۴۲۰۰تومانی) برای واردات کاغذ تخصیص داده شود که اختصاص این ارز بازار کاغذ را به تعادل رساند اما متاسفانه از سال گذشته، ارز نیمایی هم به کاغذ تعلق نگرفته، بازار کاغذ با وضعیت اسفباری روبهرو شده است.کاغذ بخش قابلتوجهی از هزینههای تولید روزنامهها و مجلات را تشکیل میدهد. با گرانی کاغذ، این هزینهها بهطور چشمگیری افزایشیافته و مطبوعات را با مشکلات مالی جدی مواجه کرده است.
این موضوع برای مطبوعات محلی و کم تیراژ که حاشیه سود کمتری دارند، بحرانیتر است.نشریهها برای جبران افزایش هزینهها، مجبور به افزایش قیمت فروش شدهاند. این افزایش قیمت کاهش تقاضا و کاهش تیراژ را در پی داشته است. کاهش شمار به معنای کاهش درآمد از فروش و همچنین کاهش مخاطبان است.
از طرفی برای کاهش هزینهها، برخی مطبوعات به استفاده از کاغذ با کیفیت پایینتر روی آوردهاند. این امر به کاهش کیفیت ظاهری و دوام نشریات منجر شده و بعضی از نشریات تعداد صفحات خود را کاهش داده یا از قطع کوچکتری برای چاپ استفاده میکنند. متاسفانه، گرانی کاغذ منجر به تعطیلی بسیاری از نشریات کوچک و کم شمارگان منجر شده است. این نشریات که اغلب نقش مهمی در انعکاس دیدگاههای مختلف و اطلاعرسانی محلی دارند، در برابر افزایش هزینهها آسیبپذیرتر هستند.
گرانی کاغذ تعدادی از مطبوعات را به سمت انتشار آنلاین و کاهش یا توقف نسخه چاپی سوق داده است. درحالیکه انتشار آنلاین مزایای خود را دارد اما میتواند به کاهش دسترسی برخی گروههای جامعه به اطلاعات منجر شود، در مناطقی که دسترسی به اینترنت محدود است. همچنین مدل درآمدی آنلاین برای بسیاری از مطبوعات هنوز بهطور کامل جا نیفتاده است. خبرنگاران، ویراستاران، کارکنان چاپخانه و توزیعکنندگان روزنامه و مجله با تعطیلی مطبوعات یا شغل خود را ازدستدادهاند یا با کاهش درآمد مواجه شدهاند.
پرده آخر: فرهنگ زیر تیغ کاغذ
در عصری که رسانهها مهمترین ابزار شکلدهی به افکار عمومی هستند و صدای کشورها در سطح جهانی به شمار میآیند، رها کردن رسانهها در وضعیت حاد مالی و فنی یک خطر محسوب میشود. وقتی مطبوعات مستقل و حرفهای تضعیف شوند، میدان برای جریانات مخرب و اخبار جعلی باز میشود؛ دشمنان داخلی و خارجی از این خلأ برای القای روایتهای خود بهره میبرند.
از سوی دیگر افزایش قیمت کتاب، فقط یک مسئله اقتصادی نیست؛ بلکه یک بحران فرهنگی عمیق است. وقتی کتاب و روزنامه از سبد خانوار حذف میشود، یا به کالایی لوکس و دستنیافتنی تبدیل میشود، جامعه از ذخایر دانشی و فرهنگی خود محروم میشود. این اتفاق، بهویژه در شرایطی که کشور با چالشهای سیاسی و اجتماعی روبهرو است، میتواند شکافهای فرهنگی و اطلاعاتی را عمیقتر کند.
این روزها صنعت نشر با تناقضی جدی و دردناک روبروست: از یکسو، نیاز به سرمایهگذاری و تولید محتوای باکیفیت وجود دارد و از سوی دیگر، کاهش توان خرید مردم، فروش را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. تنشهای اخیر منطقهای و تأثیر آن بر اقتصاد، مانند موجی از ناامنی و بیثباتی، بر بازار نشر و مطبوعات نیز تأثیر گذاشته است. کتاب و مطبوعات بهعنوان یکی از کالاهای غیرضروری، در کوتاهمدت اولین قربانی سیاستهای انقباضی خانوارها میشود. این چرخه معیوب، که در آن افزایش تنش منجر به افزایش قیمت دلار، کاهش قدرت خرید و درنهایت، افت سرانه مطالعه میشود، زنگ خطری جدی برای آینده فرهنگی کشور محسوب میشود.