عضو هیاتمدیره انجمن صنعت پخش ایران:
زنجیره توزیع در بحرانها، زیرساخت اقتصادی کشور است

با توجه به سهم قابلتوجه صنعت پخش از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور، چگونه میتوان جایگاه راهبردی این صنعت را در برنامهریزیهای کلان اقتصادی کشور ارتقا بخشید و به رسمیت شناخت؟
برای ارتقای جایگاه راهبردی صنعت پخش در برنامهریزیهای کلان اقتصادی کشور، ابتدا باید نقش واقعی و عددی این صنعت در اقتصاد ملی مستندسازی شود؛ چراکه هنوز در بسیاری از اسناد بالادستی، صنعت پخش با نگاهی صرفا خدماتی و بعضا واسطهای دیده میشود. این در حالی است که صنعت پخش در زنجیره ارزش کالا و خدمات، یک بخش کلیدی و تسهیلگر توزیع عادلانه و رقابتپذیر است؛ این صنعت در شرایط بحران (همچون همهگیری کرونا، تحریم یا کمبودهای موضعی کالا)، از معدود صنایعی است که توانسته نقش «زیرساخت اقتصادی» ایفا کند؛ و همچنین سهم بالایی در اشتغال، پویایی بازار و گردش مالی دارد که متاسفانه در شاخصهای رسمی کمتر دیده میشود.
برای ارتقای جایگاه این صنعت، چند اقدام راهبردی ضروری است. یک، مستندسازی سهم واقعی صنعت پخش از GDP و ارائه آن به نهادهای سیاستگذار؛ دو، تعریف و تصویب یک «سند ملی توسعه صنعت پخش» ذیل وزارت صمت یا شورای عالی اقتصاد؛ سه، شکلگیری نهاد مشورتی مشترک میان دولت، انجمن صنعت پخش و اتاق بازرگانی برای مشارکت در سیاستگذاریهای توزیع، زنجیره تامین و تنظیم بازار؛ چهار، ایجاد پیوند نهادی میان صنعت پخش و نهادهای آموزش عالی برای تربیت نیروی متخصص و توسعه فناوری در این حوزه؛ پنج، تسهیل دسترسی صنعت پخش به تامین مالی، تسهیلات، معافیتهای هدفمند و ابزارهای نوین دیجیتالسازی. در یک جمله: «پخش، ستون فقرات بازار سالم است؛ اما هنوز در ساختار سیاستگذاری اقتصادی کشور، مهر تایید راهبردی نگرفته است.»
در شرایطی که رکود، کاهش نقدینگی و تورم مزمن، هزینههای ثابتی را بر دوش شرکتهای پخش گذاشته، آیا انجمن ملی صنعت پخش برنامهای برای ایجاد سازوکارهای حمایتی مانند صندوق جبران هزینهها یا مدلهای تسهیلگرانه ارائه کردهاست؟
بله، دغدغه حمایت نهادی از صنعت پخش بهویژه در شرایط اقتصادی بیثبات، کاملا بهجاست و اتفاقا در سالهای اخیر بارها از سوی انجمن ملی صنعت پخش ایران به نهادهای تصمیمگیر گوشزد شده است. صنعت پخش برخلاف ظاهرِ صرفا خدماتیاش، به شدت سرمایهبر و هزینهبر است. هزینههای ثابت مانند حقوق و دستمزد انبوه نیروهای فروش و لجستیک؛ بیمه و مالیات؛ هزینه نگهداری ناوگان، سوخت، تعمیرات، فناوری اطلاعات، اجاره انبار و غیره. در شرایطی که کاهش قدرت خرید، تورم، نوسانات نرخ ارز و افت فروش، شرکتها را تحت فشار مضاعف گذاشته، نبود حمایت نهادی، میتواند به تضعیف ساختارهای پخش، افزایش تقلب و درنهایت خروج بازیگران باکیفیت از صنعت منجر شود.
در همین راستا، انجمن ملی صنعت پخش اقداماتی را در دستور کار قرار داده است. از جمله طراحی اولیه «صندوق حمایتی جبران هزینههای پایدار» با تامین مالی ترکیبی از منابع داخلی صنف، تسهیلات بانکی و حمایت دولت؛ ارائه پیشنهاد «بسته مشوق مالیاتی و بیمهای برای شرکتهای پخش ساختاریافته» در تعامل با وزارت اقتصاد و سازمان امور مالیاتی؛ تدوین مدل تسهیلگرانه در تخصیص سهمیه سوخت، تعرفه بیمه، وام سرمایه در گردش و تسهیلات سرمایهگذاری در فناوریهای پخش؛ و پیگیری ایجاد ردیف مشخص حمایتی در بودجههای سنواتی کشور برای حمایت از پخش در دوران بحران. در مجموع، انجمن پخش به این نتیجه رسیدهاست که «پایداری صنعت پخش» نهفقط نیاز صنفی، بلکه الزام امنیت اقتصادی کشور است. بنابراین، رویکرد حمایت از این صنعت باید فراتر از نگاه صرفا صنفی و بهمثابه بخشی از سیاستگذاری کلان تلقی شود
در نبود یک نظام ارزیابی مشخص، بسیاری از بازیگران این صنعت دچار بیاعتمادی متقابل و رقابتهای غیرمنصفانه شدهاند. آیا انجمن صنعت پخش برنامهای برای طراحی یا تدوین شاخصهای استاندارد عملکردی برای شرکتهای پخش در دستور کار دارد؟
بله، این دغدغه دقیقا در دستور کار انجمن قرار دارد. ما در حال طراحی یک چهارچوب ارزیابی چندلایه هستیم که هم معیارهای کمی (نظیر گستره جغرافیایی، حجم پوشش بازار، نرخ تحقق سفارش) و هم معیارهای کیفی (مانند ثبات عملکرد، رعایت الزامات قانونی، رضایتمندی تولیدکننده و خردهفروشان) را دربرگیرد. هدف این نظام، «ایجاد یک زبان مشترک در ارزیابی عملکرد شرکتهای پخش» است؛ بهگونهای که این ارزیابیها قابل اتکا برای بانکها، شرکتهای تولیدی، سرمایهگذاران و حتی نهادهای دولتی باشد. انجمن همچنین پیشنهاد دادهاست که خروجی این ارزیابیها به صدور «گواهینامه سطحبندی حرفهای شرکتهای پخش» منجر شود، تا شرکتهای ساختاریافته بتوانند در مزایدهها، پروژههای ملی و همکاریهای بینالمللی با تکیه بر این اعتبارنامه، وارد شوند. در حال حاضر، کمیته تخصصی این موضوع با همکاری چند شرکت بزرگ پخش، مشاوران خبره و دانشگاهیان در حال کار بر روی این مدل است.
مفهوم زنجیره تامین هوشمند، از مفاهیم کلیدی هفتمین نمایشگاه صنعت پخش است. برای حرکت بهسوی زنجیره تامین و توزیع هوشمند، چه گامهایی تاکنون برداشته شده و چه خلاهایی در کشور وجود دارد؟
مفهوم زنجیره تامین هوشمند، به معنای اتصال همه اجزای زنجیره (تولید، انبار، پخش، خردهفروشی، مصرف) به یک جریان دادهمحور، دیجیتالی و یکپارچه است. در ایران، برخی از پیشرفتها صورت گرفتهاند، مانند پیادهسازی ERP در برخی شرکتهای بزرگ پخش؛ استفاده از سیستمهای سفارشگیری سیار (SFA)، مدیریت موجودی لحظهای؛ ردگیری آنلاین ناوگان توزیع؛ و یکپارچگی با فروشگاههای زنجیرهای و پلتفرمهای .B۲B با وجود این هنوز با «زنجیره هوشمند ملی» فاصله زیادی داریم؛ برخی از موانع اصلی عبارتند از نبود استاندارد ملی برای تبادل داده در زنجیره تامین کالا؛ نبود مرکز ملی تبادل اطلاعات فروش و پخش؛ ضعف در زیرساخت اینترنت اشیا (IoT) در لجستیک و انبارداری؛ بیاعتمادی بازیگران مختلف به اشتراکگذاری اطلاعات؛ و سرمایهگذاری ناکافی در تحول دیجیتال صنعت پخش. پیشنهاد ما این است که با کمک دولت، یک «پلتفرم ملی زنجیره تامین هوشمند کالا» طراحی شود که اجزای اصلی بازار را با حفظ محرمانگی اطلاعات به هم متصل کند. بدون این پیوستگی دادهای، بهبود بهرهوری و تصمیمگیری در زمان واقعی امکانپذیر نخواهد بود.
آیا صنعت پخش برنامهای برای ورود به بازارهای منطقهای یا صادرات خدمات پخش دارد؟
بله، این موضوع یکی از اولویتهای بلندمدت انجمن و بسیاری از شرکتهای بزرگ پخش در ایران است. صادرات خدمات پخش، هم مزیت رقابتی دارد و هم میتواند منشأ ارزآوری و اعتبار منطقهای باشد. در حال حاضر، کشورهای همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان و حتی سوریه دارای ساختار توزیع نسبتا ضعیف یا سنتی هستند. ایران میتواند از ظرفیت شرکتهای پخش ساختاریافته خود برای ارائه «خدمات پخش صادراتی» استفاده کند، مانند مشاوره و استقرار سیستم پخش در کشورهای هدف؛ صادرات مدلهای موفق مدیریت ناوگان، توزیع، سفارشگیری و انبارداری؛ راهاندازی شعب یا شرکتهای JV با شرکای محلی. برخی پیشنیازهای این مسیر عبارتند از وجود زیرساختهای لجستیکی مرزی؛ تسهیل مقررات ارزی و گمرکی برای خدمات غیرکالایی؛ ایجاد بیمهنامههای صادراتی برای خدمات پخش؛ و حمایت دیپلماسی اقتصادی دولت از شرکتهای پخش در مذاکرات منطقهای.
آیا آمار مشخص و مستندی از سهم اشتغال صنعت پخش در اقتصاد کشور وجود دارد؟ آیا این صنعت برنامهای برای شناسایی و اعلام رسمی این سهم تدوین کردهاست؟
در حال حاضر آمار دقیق و یکپارچهای از سهم اشتغال صنعت پخش در اقتصاد ایران در منابع رسمی منتشر نشدهاست، هرچند که صنعت پخش یکی از پرمخاطبترین بخشها در جذب نیروی کار بهشمار میرود. میزان اشتغال در پخش شامل نیروهای فروش حضوری و تلفنی؛ رانندگان، کمکرانندهها و کارکنان ناوگان؛ کارگران انبار و لجستیک؛ و کارکنان ستادی، برنامهریزی، مالی، فناوری اطلاعات و مدیریت میشود. تخمینهای غیررسمی حاکی از آن است که بیش از ۴۰۰ هزار نفر بهطور مستقیم در صنعت پخش مشغول به کار هستند و صدها هزار نفر دیگر نیز بهصورت غیرمستقیم در حلقههای وابسته فعالیت میکنند. انجمن ملی صنعت پخش ایران در حال انجام یک پروژه تحقیقاتی با همکاری نهادهای آماری و دانشگاهی برای تهیه «نقشه اشتغال صنعت پخش» است. هدف این است که سهم اشتغال این صنعت مستند و رسمی شود؛ در سیاستگذاری اشتغالمحور دولت، جایگاه آن ارتقا یابد؛ و مسیر دریافت حمایتها و مشوقهای مرتبط با اشتغالزایی تسهیل شود.
در پایان، ضروری میدانم به چند نکته بنیادین اشاره کنم که بیتوجهی به آنها، میتواند آینده صنعت پخش کشور را در معرض فرسایش تدریجی قرار دهد. نخست، ضرورت تدوین «نقشهراه ملی صنعت پخش»؛ دوم، بازنگری در مدلهای همکاری دولت و صنعت پخش؛ سوم، نوسازی نگاه عمومی و تخصصی به صنعت پخش؛ و چهارم، فرصتهای نادیدهگرفتهشده در حوزه صادرات، تحول دیجیتال و سرمایهگذاری خارجی. صنعت پخش اگر درست دیده شود، میتواند از یک بخش صرفا توزیعی، به یک اکوسیستم اقتصادی پویا با قابلیت صادرات، اشتغالزایی، خلق فناوری و کنترل تورم بدل شود.