چرا روسیه در جنگ تحمیلی از ایران حمایت لازم نکرد؟/ نعمتالله ایزدی: این کمکاری، جایگاه روسیه را در نظم بینالملل تضعیف کرد

سفیر پیشین ایران در روسیه میگوید: روابط ایران و روسیه در حوزههای مختلف از جمله تسلیحاتی، اطلاعاتی و اقتصادی دارای ابعاد ویژهای است. بنابراین، منطقی نیست که بهدلیل یک نارضایتی، مسیر تعاملات را قطع کنیم. بلکه مناسبتر آن است که در قالب دیدارها و گفتوگوهای دیپلماتیک، انتقادات و انتظارات بهطور شفاف منتقل شوند.
متعاقب حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران دو کشور روسیه و چین واکنش محتاطانه در خصوص این جنگ داشتند.
این واکنشها در حالی بود که ایران سالیان متمادی بر «سیاست نگاه به شرق» تاکید میکرد و آنرا در راستای منافع ملی خود ارزیابی میکرد.
از یک منظر برای ایران «سیاست نگاه به شرق» به معنای کمک گرفتن از دو قدرت روسیه و چین در تقابل با غرب و آمریکا بوده است.
از سوی دیگر این تفسیر از سوی ایران مطرح میشد که در نظم در حال گذار بین المللی و تغییر قدرت از غرب به شرق، نزدیکی به دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه ضرورت دارد؛ لذا ایران در سیاست نگاه به شرق میخواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیازهای اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد.
این تفسیر ناشی از این ادراک است که منطق حاکم بر نظام بین الملل را منطق جنگ سرد میدید و تقابل روسیه و چین با کشورهای غربی به ویژه آمریکا را رابطهای آشتی ناپذیر میپنداشت.
این در حالی است که دو کشور چین و روسیه در نظام کنونی بین الملل در حال کار با کشوهای غربی از جمله آمریکا هستند و آنها منافع خود در این زمینه را قربانی جنگ ایران و اسرائیل نمیکنند.
از طرف دیگر ایران دو سند همکاری بلندمدت با روسیه و چین امضا کرده است و چنین تبلیغات میشد با امضای این اسناد دو کشور مذکور وارد دوره جدیدی ار روابط با ایران شدهاند.
این در حالی است که اسناد پیمان دفاعی نیستند و هیچ الزامی برای دو کشور برای دفاع از ایران (شبیه ماده ۵ ناتو) و حتی کمک نظامی (مانند توافق آمریکا با ژاپن و کره جنوبی و تا حدودی با بحرین) وجود ندارد.
در خصوص این موضوع خبرنگار تابناک گفتگویی با «نعمتالله ایزدی»، سفیر پیشین ایران در روسیه انجام داده که در ادامه آمده است.
*ارزیابی شما از این دیدگاه که روسیه در جریان جنگ ۱۲ روزه حمایت مؤثری از ایران نکرد و این مسئله نشاندهنده جایگاه نهچندان ممتاز ایران در راهبردهای آینده روسیه و نظم نوین جهانی است، چیست؟
واقعیت این است که اصل این بحث تا حدی درست به نظر میرسد. روسیه، حتی برای حفظ حیثیت خود و برای اینکه جایگاهش را در نظم جهانی تثبیت کند، منطقی بود که برخورد فعالتری از خود نشان دهد، اما چنین نکرد.
در گذشته نمونههایی از این نوع کنشگری را از روسیه دیدهایم؛ مثلاً در زمان حمله آمریکا به عراق، روسیه حتی نماینده ویژهای به عراق اعزام کرد تا وضعیت را بررسی کند، آنهم نه یکبار بلکه چند مرتبه؛ بنابراین این کمکاری روسیه در واقع بیش از آنکه به ایران مربوط شود، جایگاه خود این کشور را در نظم بینالملل تضعیف کرد.
روسیه با توجه به موقعیت و جایگاه بینالمللیاش—از جمله عضویت دائم در شورای امنیت و همسایگی با ایران—رفتار قانعکنندهای از خود نشان نداد. این موضعگیری نه تنها انتظارات ایران را برآورده نکرد، بلکه باعث شد انتقادات به رویکرد منفعلانهاش نیز افزایش یابد. از دیدگاه من، این انتقادات کاملاً بجا هستند.
*با وجود این انتقادات، چرا پس از جنگ ۱۲ روزه، آقای لاریجانی به عنوان نماینده دولت ایران به مسکو سفر کرد؟ گفته شده ایشان حامل پیامی از مقام معظم رهبری و دولت برای پوتین بوده است.
شاید یکی از اهداف این سفر، انتقال همین انتقادات به روسیه بوده باشد. البته، چون اطلاعات دقیقی از جزئیات این سفر منتشر نشده، نمیتوان قضاوت قطعی کرد. اما حتی اگر روسیه در این موضوع رویکردی منفعلانه اتخاذ کرده باشد، این بدان معنا نیست که باید تمامی روابط دوجانبه را متوقف کنیم.
روابط ایران و روسیه در حوزههای مختلف از جمله تسلیحاتی، اطلاعاتی و اقتصادی دارای ابعاد ویژهای است. بنابراین، منطقی نیست که بهدلیل یک نارضایتی، مسیر تعاملات را قطع کنیم. بلکه مناسبتر آن است که در قالب دیدارها و گفتوگوهای دیپلماتیک، انتقادات و انتظارات بهطور شفاف منتقل شوند.
در این چارچوب، انجام سفر یا برقراری ارتباط حتی اگر محدود—قابل دفاع و منطقی است. اگر این سفر صرفاً تشریفاتی نبوده و حاوی انتقال مواضع ایران بوده باشد، میتوان از آن دفاع کرد.
*آیا نوع نگاه بخشی از ساختار قدرت در ایران به روسیه همراه با اغراق نیست؟ با وجود سند همکاری بلندمدت با مسکو، برخی روابط با روسیه را استراتژیک میدانند، اما کارشناسان روس همچون «رجب صفروف» معتقدند این روابط حتی در سطح روابط روسیه با بلاروس هم نیست. آیا نگاه ما به روسیه تحت تأثیر رقابتهای سیاسی داخلی است؟
بخشی از این نگاه قطعاً ناشی از رقابتهای داخلی است، اما بخشی دیگر به عدم توازن در سیاست خارجی ما بازمیگردد. ایران در مقاطع مختلف بهگونهای رفتار کرده که این تصور به روسیه و چین منتقل شده که ما گزینهای غیر از آنها نداریم. این برداشت، موجب شده که روسیه نگاه تاجرانهای به روابط با ایران پیدا کند، نه استراتژیک.
تعریف روابط استراتژیک، ویژگیها و شاخصهای خاص خود را دارد. برای مثال، روابط ایالات متحده و اسرائیل نمونهای بارز از یک رابطه استراتژیک است. در چنین روابطی، همکاریها در همه ابعاد، از نظامی گرفته تا سیاسی، گسترده و پایدار است.
اما روابط ایران و روسیه چنین ویژگیهایی را ندارد. حتی در حوزههایی، چون تسلیحات، روسیه با ایران صرفاً از منظر تجاری برخورد میکند. نمونهاش در پروژههایی نظیر نیروگاه بوشهر مشهود است که بیشتر بر مبنای منطق اقتصادی شکل گرفتهاند تا رویکرد سیاسی یا استراتژیک.
این تعابیر و برچسبگذاریها در داخل کشور، در نهایت ما را دچار سردرگمی و سرخوردگی میکند. ما تصویری اغراقآمیز از روسیه در روابط خود میسازیم، اما در بزنگاهها—نظیر جنگ ۱۲ روزه یا بحرانهای پیشین—میبینیم که آن کشور رفتار متفاوتی از انتظار ما دارد. در حقیقت، ایران برای روسیه نه در اولویت اول و دوم، بلکه حتی در اولویتهای سوم و چهارم نیز قرار ندارد.
*برخی رویکرد ایران به روسیه را ناشی از این تفسیر میدانند که روسیه و چین بهعنوان قطبهای جدید نظام بینالملل در حال ظهور هستند و ایران نیز باید با نزدیک شدن به آنها منافع خود را تأمین کند. در مقابل، برخی تأکید دارند که باید با این کشورها فاصلهگذاری شود. به نظر شما کدام رویکرد بهتر منافع ملی ایران را تأمین میکند؟
آنچه بیش از همه میتواند منافع ملی ایران را تأمین کند، ایجاد توازن در روابط خارجی با تمام کشورها است. ایران ظرفیتهایی دارد که جهان به آنها نیازمند است؛ موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه، منابع طبیعی و انسانی فراوان، و امکان سرمایهگذاری وسیع، همه از جمله این ظرفیتها هستند.
اگر ایران از وضعیت تحریم خارج شود، تنها درآمدهای نفتیاش میتواند بستر سرمایهگذاری گستردهای فراهم کند. در چنین شرایطی، سیاست متوازن—نه اتکا به شرق و نه غرب—میتواند افقهای جدیدی را برای کشور بگشاید.
حتی اگر این فرض را بپذیریم که روسیه و چین در حال ایجاد یک بلوک قدرت در برابر غرب هستند، باز هم باید توجه داشت که ظرفیت سیاسی چین در کوتاهمدت محدود است و تمرکز اصلی این کشور بر اقتصاد و تجارت است، نه تشکیل بلوکهای سیاسی-نظامی.
چین با آمریکا و اروپا روابط گستردهای دارد و حجم مبادلات تجاریاش با این کشورها بسیار بالاست. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه بگذارد. این اتحاد ادعایی بین چین و روسیه، بیشتر برساخته تبلیغات غربیها است که تلاش میکنند جبههای مقابل خود تصویر کنند.
حتی روسیه هم احتمالاً بهخوبی میداند که امکان بازسازی شوروی سابق وجود ندارد؛ لذا آنچه برای ایران اهمیت دارد، پرهیز از افتادن در دام تعابیر احساسی و غیرواقعگرایانه است. باید بهگونهای سیاست خارجی را تنظیم کرد که ضمن حفظ روابط با روسیه و چین، درِ تعامل با دیگر قدرتها نیز باز بماند و سیاست خارجی کشور متکی به یک محور خاص نباشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.