صنعت پخش ایران، در جست‌وجوی جایگاه واقعی با هوشمندسازی

جهان امروز، در مسیر گذار به زنجیره‌های تامین هوشمند و داده‌محور است. هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و تحلیل کلان‌داده‌ها، ابزارهایی شده‌اند که شرکت‌های پخش برای پیش‌بینی تقاضا، بهینه‌سازی مسیر و افزایش بهره‌وری از آن استفاده می‌کنند. صنعت پخش ایران تا چه میزان به سمت هوشمندسازی زنجیره تامین حرکت کرده و چه موانعی در مسیر بهره‌گیری از فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی وجود دارد؟

در عصر حاضر که تکنولوژی، مهم‌ترین پارامتر موثر بر صنعت است، حرکت به‌سمت هوشمندسازی، در همه زمینه‌ها و برای همه صنایع، امری اجتناب‌ناپذیر است. به‌خصوص که سرعت تکنولوژی به‌حدی زیاد شده که همگام شدن با آن دشوار است. در چنین شرایطی که شرکت‌های تکنولوژیک، جایگاه‌ قابل‌توجهی در اقتصاد کشورها به‌دست آورده‌اند، صنعت پخش نیز باید اقدامات مهمی در زمینه بهره‌مندی از امکانات جدید، از آموزش نیرو تا پیاده‌سازی برنامه‌ها و پروژه‌ها اجرا کند. در ایران نیز برخی از شرکت‌ها، در این زمینه پیشرو هستند، اما به‌طور کلی، صنعت پخش هنوز جایگاه واقعی خود را در بهره‌مندی از تکنولوژی پیدا نکرده‌‌است.

گفته می‌شود صنعت پخش، بیش از ۱۰ درصد از درآمد ملی کشور را به خود اختصاص داده و در زمره بزرگ‌ترین منابع اشتغال غیرمستقیم در کشور است. این سهم نه‌تنها به لحاظ عددی، بلکه از جهت پتانسیل توسعه، اهمیت استراتژیک دارد. چرا با وجود تاثیرگذاری بر توسعه ملی، این صنعت در اولویت سیاست‌گذاری‌های توسعه اقتصادی نبوده‌ و چه اقداماتی باید برای شناسایی رسمی این سهم در دولت و مجلس انجام شود؟

وظایف واقعى صنعت پخش، پیچیدگی و دشواری‌های محیط کسب‌وکار آن و تاثیرگذاری بر رونق اقتصادی جامعه، برای خیلی از مردم، مسوولان، نهادها و دولت، مبهم است. در سال‌های ابتدایی دهه نود، جلسات مکرری با معاونت وزارت صنعت، معدن و تجارت، از سوی انجمن صنعت پخش ایران برگزار شد که نتیجه آن ابلاغ قانون صنعت پخش ایران بود. متاسفانه با تغییرات مدیریت در بخش‌های دولتی، رویکردها نیز تغییر می‌کند. در حال حاضر صنعت پخش و انجمن صنعت پخش ایران، جهت شناسایی هرچه بیشتر وظایف صنعت پخش، با برگزاری نمایشگاه سالانه و شرکت در جلسات متعدد با طرف‌های دولتی، در تلاش برای شناساندن بیشتر و بهتر وظایف خود و تبیین ارتباطات با فضای کسب‌و‌کار و نهادهای مرتبط هستند.

در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر بین ایران و رژیم صهیونیستی، فضای سیاسی و امنیتی کشور دچار تلاطم بود؛ در حالی‌که زنجیره توزیع بدون وقفه فعالیت کرد تا امنیت روانی جامعه حفظ ‌شود. به نظر شما، مهم‌ترین عواملی که موجب موفقیت صنعت پخش در عبور از چنین بحران‌هایی می‌شود، چیست؟ آیا می‌توان نقش این صنعت را در مدل‌های پدافند غیرعامل گنجاند؟

حتما نقش صنعت پخش در مدل‌های روز پدافند غیرعامل می‌گنجد. صنعت پخش ایران نه‌تنها در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، بلکه در جنگ تحمیلی دهه ۶۰ که سال‌ها به‌طول انجامید، خدمات ویژه‌ای همچون تامین نیازهای اساسی مردم را عهده‌دار بود. در طول جنگ اخیر نیز بیش از ۹۰ درصد کارکنان این صنعت، مشغول به کار بوده‌اند و نقش مهمی در ثبات زنجیره تامین کشور ایفا کردند.

یکی از مهم‌ترین چالش‌های ساختاری صنعت پخش، نبود تصویر شفاف از ساختار سازمانی آن در ذهن سیاست‌گذاران است. بسیاری از نهادهای تصمیم‌گیر، هنوز این صنعت را صرفا به چشم واسطه‌ای در زنجیره عرضه می‌نگرند. برای به رسمیت شناختن جایگاه واقعی صنعت پخش در نظام اقتصادی کشور، چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ آیا نیاز به تدوین سند ملی یا طراحی نهاد تنظیم‌گر مستقل احساس می‌شود؟

اگرچه واسطه‌گری در دنیا یک شغل مهم محسوب می‌شود؛ با وجود این، نمی‌توان به صنعت پخش، تنها به چشم یک واسطه نگاه کرد. اگر ما زنجیره تامین نیازهای مردم را که از دل زمین تا رسیدن محصول یا کالا، به دست مصرف‌کننده مرور کنیم، صنعت پخش و توزیع ‌همراه با توزیع‌کنندگان خرده‌فروش، بخش مهمی از این زنجیره را بر عهده ‌دارند. برای انجام فرآیندها در این صنعت، به دانش، ابزار، نیروی انسانی و ناوگان حمل‌و‌نقل مناسب نیاز است تا این وظیفه انجام پذیرد. لذا صنعت پخش هیچ شباهتی به واسطه‌گری ندارد.

منابع انسانی، قلب تپنده هر سازمان پخش است؛ بسیاری از شرکت‌ها از کمبود نیروی آموزش‌دیده و نبود نظام جامع تربیت نیروی متخصص رنج می‌برند. آیا برای آموزش، حفظ و ارتقای منابع انسانی در صنعت پخش، سازوکار ساختاری تعریف شده‌است؟ نقش دولت یا انجمن‌های صنفی در این مسیر چگونه باید باشد؟

نیروی انسانی بخش مهم و حتی مهم‌ترین بخش فعالیت صنعت پخش است؛ به تبع آن، آموزش و ارتقای نیروی انسانی نیز از مهم‌ترین وظایف صنعت و شرکت‌‌ها به شمار می‌رود. انجمن‌ها به‌همراه وزارتخانه‌های ذی‌ربط، باید نقش خود را در این زمینه بهتر و بیشتر اجرا کنند. از این رو در حال حاضر غیر از برگزاری نمایشگاه سالانه صنعت پخش توسط انجمن، دوره‌های کوتاه‌مدتی در شرکت‌ها به‌صورت مستقل برگزار می‌شود. حتی یک دوره MBA در صنعت پخش طراحی شده و در دانشگاه امیرکبیر در حال اجرا است. هرچند این دوره‌ها برای به‌روز کردن سطح دانش نیروی کار صنعت کافی نیست و باید توجه بیشتری به این مقوله شود.

مفاهیمی مانند عمده‌فروشی، خرده‌فروشی، زنجیره تامین و قیمت‌گذاری در صنعت پخش، گاه در فضای رسانه‌ای و حتی در سیاست‌گذاری‌ها، به‌درستی تفکیک نمی‌شوند. همین موضوع باعث ابهام در تنظیم‌گری شده‌است. چگونه می‌توان این مفاهیم را در گفتمان سیاست‌گذاری کشور نهادینه کرد؟ 

این پیشنهاد در خصوص تفکیک مفاهیم تخصصی کاملا قابل بحث و اجرایی است. شاید باز هم باید انجمن صنعت پخش پیشگام تدوین واژگان تخصصی و استانداردهای مفهومی باشد.

چالش نقدینگی همواره یکی از عوامل شکننده در صنعت پخش بوده‌است. از یک سو، پرداخت‌های طولانی‌مدت از سوی فروشگاه‌ها و داروخانه‌ها، از سوی دیگر هزینه‌های جاری بالا، موجب فشار بر شرکت‌ها شد‌ه‌است. چه مدل‌های تامین مالی جدیدی می‌تواند به پایداری نقدینگی در شرکت‌های پخش کمک کند؟ 

نظام مالی در صنعت پخش، متاثر از نظام مالی و بانکی بیمار در کشور است. در حقیقت نظام مالی در کشور ایرادات عجیب و غیراصولی دارد. تا این مشکلات رفع نشود، گرفتاری صنعت پخش در تامین نقدینگی تولیدکنندگان نیز ادامه خواهد داشت.

در حال حاضر، مداخلات غیرکارشناسی و تصمیمات لحظه‌ای، مانع شکل‌گیری مسیر توسعه پایدار در این صنعت شده‌است. از این رو یکی از انتظارات کلیدی صنعت پخش از دولت جدید، حذف قوانین مانع‌زا و ایجاد فضای باثبات برای فعالیت است. از نظر شما، سه مطالبه اصلی صنعت پخش از دولت جدید چیست؟ آیا انجمن‌ها برای تبدیل این مطالبات به طرح‌ها و لوایح قانونی اقدامی کرده‌اند؟

مطالبات اصلی صنعت پخش از دولت، شامل به رسمیت شناختن وظایف ماهوی در صنعت پخش و ارزش گذاشتن به آن؛ حمایت از صنعت پخش جهت تسریع بهره‌مندی از تکنولوژی‌های روز در حوزه‌های نرم‌افزاری و ابزار و امکانات برای اینکه خدمات ارزان‌تری به مردم عرضه شود؛ و تعیین متولی واحد برای تمام موضوع‌های صنعت پخش است، در حالی‌که اکنون چند نهاد و وزارتخانه در موضوع پخش دخیل هستند. بدیهی است که انجمن‌ها باید برای طرح قوانین در این زمینه پیشقدم شوند.