تغییر رفتار بازار

همچنین بازار سرمایه در ذات خود بازتابی از احساسات و انتظارات سرمایه‌گذاران است. بیش از آنکه تحلیل‌های کمی در تصمیم‌گیری‌ها موثر باشند، داستان‌ها و شانس بر تصمیم افراد اثرگذار است. افراد بیش از آنکه براساس مطالعه گزارش‌های اقتصادی یا صورت مالی شرکت‌ها، تحلیل‌های بنیادی یا تکنیکال، خرید و فروش کنند، براساس ارتباطات میان‌فردی و تعامل به صورت چهره‌به‌چهره، زبانی یا شبکه‌های اجتماعی، تصمیم خرید و فروش را اتخاذ می‌کنند. با این حال، وقتی پای جنگ و بحران‌های ژئوپلیتیک به میان می‌آید، وزن عوامل روان‌شناختی در تصمیم‌گیری‌ها به شکل چشم‌گیری افزایش می‌یابد.

تحولات اخیر جنگ، نمونه‌ای زنده از این واقعیت است که چگونه اخبار، شایعات و حتی لحن رسانه‌ها می‌تواند تصمیمات جمعی بازار را شکل دهند. در این میان، علم مالی رفتاری (Behavioral Finance) ابزار مناسبی برای درک و تحلیل این پدیده فراهم می‌کند. در زمان حاضر، سه عامل اصلی باعث می‌شوند سرمایه‌گذاران بیش از گذشته به تورش‌های ذهنی گرفتار شوند. افزایش نااطمینانی؛ نبود شفافیت درباره آینده اقتصادی، تجاری و سیاسی، فشار زمانی؛ احساس ضرورت تصمیم‌گیری سریع پیش از «بدتر شدن شرایط» و بار عاطفی بالا؛ ترس، خشم و امید همگی بر پردازش منطقی اطلاعات اثر می‌گذارند.

در ماه‌های اخیر، تحولات جنگ و سپس مذاکرات و آتش‌بس و سناریوهای پساجنگ، نه‌تنها معادلات اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده، بلکه رفتار سرمایه‌گذاران را نیز دگرگون کرده و آنها را با قوی سیاه مواجه ساخته است. احساسات، نگرانی‌های امنیتی، امید به ثبات و سوگیری‌های ذهنی (Cognitive Biases) نقش پررنگی در انتخاب‌های آنان ایفا می‌کند.

اخبار جنگ، احتمال گسترش درگیری، اخبار مذاکرات و مواضع بین‌المللی به‌سرعت در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شوند. در این میان، سرمایه‌گذار به‌جای تحلیل، تحت‌تاثیر لحن و چارچوب ارائه خبر قرار می‌گیرد. در این شرایط سرمایه‌گذار نه‌تنها بازده و ریسک مالی را می‌سنجد، بلکه امنیت فیزیکی دارایی، ثبات سیاسی و امکان دسترسی به بازار را نیز لحاظ می‌کند. تصمیم فروش یا خروج کامل از بازار، تحت‌تاثیر موج هیجانات جمعی شکل می‌گیرد. داستان غالب بازار، خروج از بازار و خرید دارایی‌هایی مثل طلا و ارز می‌شود.

اثرهای روان‌شناختی

ترس و طمع جمعی موجب خروج سرمایه از سهام و حرکت به سمت دارایی‌های امن (طلا، ارز، کالاهای اساسی) می‌شود. از سوی دیگر فومو (FOMO) سبب انتظار برای فروش در زمان حال و خرید در قیمت پایین‌تر در آینده می‌‌شود. رفتار توده وار (Herding) سبب می‌‌شود سرمایه‌گذاران بدون تحلیل مستقل، از رفتار جمع در فروش پیروی ‌کنند. زیان‌گریزی کوته‌بینانه (Myopic Loss Aversion) در مقابل زیان‌گریزی متعارف عمل می‌کند و سبب تصمیمات کوتاه‌مدت و ریسک‌گریزی بیش از حد و فروش سهام می‌شود. اثر چارچوب‌بندی (Framing) سبب تاثیرپذیری از نحوه بیان اخبار و افزایش نگرانی سرمایه‌گذاران می‌شود. تازه‌گرایی (Recency Bias) سبب دادن وزن بیش از حد به رویدادهای اخیر و به‌خصوص شرایط پساجنگ می‌شود و توجه از ارزش ذاتی و سودآوری شرکت‌ها دور می‌شود. تورش دیرپذیری (Conservatism Bias) سبب می‌شود که افراد تحت‌تاثیر اخبار قبلی جنگ بمانند و به‌کندی باورهای خود را در خصوص آتش‌بس و مذاکرات تعدیل کنند.

نظریه‌های مالی رفتاری در بستر بحران

نظریه چشم‌انداز (Prospect Theory): سرمایه‌گذاران در دوران پساجنگ تمایل دارند در سود ریسک‌گریز و در زیان ریسک‌گریزتر شوند. بدین ترتیب سرمایه‌گذاران به‌سرعت تمایل به فروش دارند.

حسابداری ذهنی (Mental Accounting): سرمایه‌گذاران ممکن است دارایی‌های «امن» را در حسابی جداگانه ببینند و در مقابل سرمایه‌گذاری‌های پرریسک‌تر را در ذهن خود دستکاری کنند.

اثر‌ هاله (Halo Effect): این ثر سبب می‌شود سرمایه‌گذاران به موضوعات و آثار جنگ وزن بالایی در تحلیل بدهند و سایر اخبار مثبت را در نظر نگیرند.

تاثیرات جنگ و آتش‌بس بر رفتار بازار

پس از اتمام جنگ، رفتار سرمایه‌گذاران تا مدت‌ها تحت‌تاثیر آن قرار خواهد داشت، به طوری که برخی اخبار کوچک می‌تواند واکنش‌های بزرگی ایجاد کند، سرمایه‌ها به سوی پناهگاه‌های امن مانند طلا، ارزهای خارجی، رمزارزها و کالاها حرکت می‌کند و بازار سهام شاهد افت شدید می‌شود. همچنین با مشاهده ریسک جنگ، صنایع مرتبط به حباب منفی دچار خواهند شد.

 در پایان لازم به ذکر است که تحولات جنگ ایران و اسرائیل و سپس فضای آتش‌بس، نشان می‌دهد که بازارها فقط به شاخص‌های اقتصادی واکنش نشان نمی‌دهند؛ احساسات، انتظارات و سوگیری‌های ذهنی نقشی تعیین‌کننده دارند. سرمایه‌گذارانی که با شناخت این تورش‌ها و کنترل هیجانات عمل می‌کنند، نه‌تنها از اشتباهات پرهزینه جلوگیری می‌کنند، بلکه می‌توانند از فرصت‌های پساجنگ نیز بهره‌مند شوند. در نهایت، بازار پس از هر بحران به نقطه تعادل جدیدی می‌رسد، اما اینکه چه کسانی در این مسیر برنده یا بازنده باشند، بیش از آنکه به پیش‌بینی دقیق آینده وابسته باشد، به مدیریت روان و استراتژی سرمایه‌گذاری بستگی دارد.

* کارشناس بازار سرمایه