به تماشای «هیدن» این بار بر صحنه نمایش اصفهان

نمایش هیدن اتفاق خوبی در نمایش اصفهان است که در وضع وانفسای تئاتر امروز ایران و اصفهان باعث دلگرمی و امیدواری تئاتر دوستان است و دیدن آن به علاقه‌مندان نمایش معاصر پیشنهاد می‌شود.

این تئاتر برنده جوایز بسیاری ازجمله برنده تندیس بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری زن در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شده است. علاوه بر جشنواره فجر، در جشن حافظ در اسفندماه ۱۴۰۲ نیز تندیس بهترین کارگردانی و تندیس ویژه هیات داوران برای بهترین بازیگر زن را به دست آورده است.

نمایش هیدن کاری به کارگردانی رضا شاهونه و نویسندگی ریحانه رضی و کوروش شاهونه و تهیه‌کنندگی کامران کریمی و سجاد افشاریان است. کوروش شاهونه پیش‌ازاین فیلم کوتاه مونوپولی و نمایش شرم و دغدغه و نمایش مانستر را نیز ساخته است.

ریحانه رضی نیز پیش‌ازاین در هفتمین دوره فستیوال بین‌المللی اربیل موفق شده تنها جایزه بازیگری زن را برای نمایش مانستر از آن خود کند؛ حالا در نمایش هیدن نیز شاهد موفقیت او بر روی صحنه هستیم.

خلاصه‌ای از نمایش هیدن

این نمایش روایتی از زندگی یک زن و شوهر است که مخاطب در نگاه اول عشق بین آن‌ها را تحسین می‌کند؛ اما در اواسط نمایش باشخصیتی دیگر از این زوج مواجه می‌شود. مردی که در حال خیانت است درصورتی‌که خود را دلباخته زن نشان می‌دهد و زنی که در سورپرایز تولد همسرش، متوجه مسائلی می‌شود؛ اما سعی در انکار آن‌ها دارد که این جریان، بیننده را به فضای تراژیک هدایت می‌کند

درواقع داستان نمایش هیدن، درباره زن و همسر نابینای او به نام ژان است.آن‌ها به دنبال حل معمای زندگی زناشویی خود دست به اقدامی پنهانی میزند تا این راز سربه‌مهر را کشف کند. ژان نابینا است ولی وقتی حسی مثل بینایی از انسان گرفته می‌شود، حواس دیگر او به‌مراتب قوی‌تر می‌شود و با استفاده از همین حواس است که ژان به تغییر رفتارهای شوهر خود پی می‌برد و باعث شک او می‌شود . او برای کشف این راز از هرکسی که بتواند کمک می‌خواهد ولی همه شاید به خاطر ترحمی که نسبت به ژان دارند می‌گذارند که این راز همچنان برای او باقی بماند تا آسیبی به او نرسد ولی مخاطبان در انتهای نمایش نسبت به هیچ‌کدام از کاراکترها احساس ترحمی ندارد چون هر دو کاراکتر اصلی فقط به فکر رفع نیازهای خود هستند.

نقش‌های اصلی نمایش هیدن

ریحانه رضی در نقش  ژان همسری نابیناست که علی‌رغم نابینایی مانند هر زن دیگری به خانه و زندگی خود مسلط است و به انجام تمامی کارهای خانه، حتی دوخت‌ودوز می‌پردازد و در طی داستان، دست به اقداماتی می‌زند تا به مخاطب ثابت کند که همه‌جانبه حواسش به زندگی مشترکش هست.

حمید رحیمی نیز در این نمایش بازی نقش میت را برعهده‌گرفته است که در ابتدای داستان نقش عاشق فداکار را دارد. او به دلیل علاقه زیاد نسبت به همسرش، سعی می‌کند تا جریان زندگی را برای ژان آسان کند و به‌اصطلاح چشم و گوش ژان باشد. اما در ادامه دست‌به‌کارهایی می‌زند که چهره‌ای منفور از او در ذهن مخاطب پیدا می‌کند و این دیالوگ‌ها بین آن‌ها ردوبدل می‌شود:

ژان (به مِیت می‌گوید): «من خیلی خوش‌شانسم که می‌تونم این‌همه سیاهی رو توی تو نبینم! برعکسِ پدرم که نتونست. خب حق داشت؛ آخه اون همه چی رو با چشماش دیده بود. منتها بدشانسی اینجاست که نمی دونم کجا بخوابم؟! کاش توی خونه‌ خودم، توی اتاقِ خودم، توی تختخوابِ خودم، این کار رو با من نمی‌کردی!»

نمایش هیدن،با بازیگرانی   حرفه‌ای و کار بلد، نورپردازی عالی، طراحی صحنه مناسب، خلاقیت کارگردان به جهت استفاده از مانیتورها در سالن نمایش، متن و اکت‌های نمایشی نوآور در کل اجراهایش بسیار موفق بوده و توانسته عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین نمایش‌ها را از آن خود کند.

محمد سعید آخرتی در یادداشتی بر نمایش هیدن نوشته است: ژان در ابتدا شاد و پرشور است و در تلاش برای حفظ زندگی خود با میت، شوهرش است. این تلاش نه به دلیل عشق او به میت بلکه نیاز او به میت است. این نیازمندی ژان و عدم توانایی او در ارضای نیازهای میت، در درون میت حفره ای عاطفی ایجاد می‌کند و در او برای پر کردن این حفره رو به دیگری می‌آورد که این مسئله در روز تولد میت برای دوستان ژان که سعی در غافل‌گیر کردن میت دارند آشکار می‌شود و داستان اصلی نمایش ازاینجا آغاز می‌شود.

داستان نمایش هیدن، داستانی درواقع پر از تعلیق است که تا لحظه  آخر نمایش مخاطب را درگیر خود می‌کند و ذهن بیننده را به پویش و جست‌وجو این مسئله که در انتهای این مبارزه چه کسی بر دیگری برتری میابد به خود مشغول می‌کند. این مبارزه در اصل زمانی به اوج خود می‌رسد که ژان در تاریکی خانه زمانی که میت ازپاافتاده و برای رسیدن به دارویی که اکنون به آن نیازی مبرم دارد و سینه‌خیز خانه را می‌پیماید ، به میت اثبات می‌کند که او نیز به ژان احتیاج دارد.

از نکات برجسته  این نمایش طراحی صحنه مینیمالیستی، هندسه خانه و نورپردازی آن است. طراحی صحنه به شکلی مینیمالیستی، هندسه خانه  است و وسایل آن را به‌خوبی نشان می‌دهد. مهم‌ترین وسیله این خانه کارد آشپزخانه‌ای است که از آن برای بریدن کیک تا کمک گرفتن ژان از آن برای رهایی خود استفاده می‌شود. رنگ پاک سفیدی بر تمام دیوارها وسایل خانه دیده می‌شود که با اتفاقاتی که در آن اتفاق می‌افتد پارادوکس دارد. نورپردازی که در نمایش وجود دارد باعث تشدید احساس هم ذات پنداری مخاطبان با کاراکترها می‌شود که این احساس از احساس ترس گرفته تا هیجان و عصبانیت همه را مخاطب با تمام حواس خود دریافت می‌کند به‌طوری ما هم‌زمان با کاراکترها ناراحت و عصبانی می‌شویم و موسیقی که در طول نمایش استفاده‌شده نیز کمک شایانی به این انتقال احساس در طول نمایش می‌کند.

ریحانه رضی و حمید رحیمی بازی بسیار خوبی در این نمایش دارند. ریحانه رضی در اجرای زبان بدن، راه رفتن و در کل در انتقال حس نابینا بودن موفق بوده و بازی باورپذیری از خود ارائه داده. او در نمایش پیشینش (مانستر) هم نقش کاراکتری با معلولیت جسمی و ذهنی را بر عهده داشت که در هر دو نمایش باقدرت از پس ای ن نقش‌های دشوار برآمده و به نقطه  قوت و برگ برنده‌ای برای نمایش تبدیل‌شده. چشمان ریحانه رضی هم‌چشمان نابینایان است که حفظ این چشمان در طول نمایشی هفتاددقیقه‌ای اصلا کار ساده‌ای نیست.

بهروز غریب پور کارگردان، نویسنده و پژوهشگر تئاتر نیز پس از تماشای مجدد این اثر هنری، نوشت: شگفت‌زده‌ام از متن، کارگردانی، طراحی صحنه، طراحی نور، طراحی تصاویر مداربسته، لباس و آرتیست بریل؛ چنان همه‌چیز خوب است که من هزاران بار درجانم برای این نسل باشکوه تئاتر ایران فریادهای شادی کشیدم... درود... درود.

اگر مایل به دیدن هیدن هستید؛ می‌توانید به تماشای روزهای آخر دور سوم اجرای این تئاتر از دوم تا هشتم مردادماه در سالن فرشچیان  بنشینید.