زمانی قرار بود نفت سر سفره بیاید، الان برنج هم قهر کرد و رفت!

احسان محمدی در عصر ایران نوشت:
«خوشپخته، عطر داره، قد میکشه، نرمه، خوش خوراکه، خوب تهدیگ میده ...».
مرد داشت برای برنج دُمسیاه عطری که توی کیسه ۱۰ کیلویی روی میز گذاشته بود،مثل دانههای تسبیح پشت سر هم صفت میچید. بوی خوب چای و برنج کهنه توی مغازه پیچیده بود. کاغذهای روی کیسههای کوچک برنج را نگاه میکردم:
برنج هندی: کیلویی ۷۹ هزارتومان
برنج صدری هاشمی: کیلویی ۳۰۰ هزارتومان
- اینو از بار قدیم برام مونده. شما ببر کیلویی ۲۹۵. الان بازار فروکش کرده، تا کیلویی ۳۵۰ هم دادیم رفته!
و من فکرم رفت پیش خانوادههایی که حالا برنج هم برایشان کالای لوکس شده. پیش برنج هندی که چطور ممکن است از هند بیاید اینجا و هنوز کیلویی ۷۹ هزار تومان باشد. پیش حرفهای دوستی که میگفت: آقا همه این برنجها فله از هند و پاکستان میاد، تو شمال میریزن تو کیسه با اسمای مختلف برنج محلی میفروشن!
نوشتن از گرانی چه فایدهای دارد؟ دهههاست مینویسیم، برای کسی اهمیت ندارد، تنها چیزی که برای مردم مهم است نان روی سفره است، نه کلماتی که ما برای نان ردیف میکنیم. زمانی قرار بود نفت سر سفره بیاید، الان برنج هم قهر کرد و رفت! ... کیسه را میزنم زیر بغل در حالیکه حساب بانکیام ۲ میلیون و نهصدوپنجاه هزارتومان سبکتر شده!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.