جغرافیای اتصال؛ هندسه امنیت

امنیت ملی دیگر صرفا تابع تقویت نهادهای نظامی و دفاعی نیست، بلکه وابسته به انسجام درونسرزمینی، همگرایی منطقهای و قرارگیری در شبکههای تعامل جهانی است. کشوری که در معادلات ترانزیتی جایگاه کلیدی دارد، خواهناخواه در نظم منطقهای نیز اثرگذارتر است. برای مثال، ایران با قرارگیری در میانه سه منطقه استراتژیک خلیج فارس، قفقاز و آسیای مرکزی، در صورت تقویت کریدورهای
شمال - جنوب و شرق - غرب، میتواند نقشی بیبدیل در اتصال هند به روسیه، یا چین به اروپا ایفا کند. همین جایگاه ژئوکریدوری، اگر بهدرستی فعال شود، به ابزار چانهزنی دیپلماتیک، کاهش وابستگی به مسیرهای جایگزین و کاهش فشار تحریمها تبدیل خواهد شد. اما مهمتر از همه، این اتصال سبب میشود مرزهای ایران نه محل تهدید، بلکه بستر فرصت باشند.
مطالعات انجامشده توسط مرکز تحقیقات حملونقل آسیا (ESCAP) وابسته به سازمان ملل نشان میدهد که توسعه کریدورها در کشورهای درحالتوسعه، به کاهش قابلتوجه ناامنی در مناطق مرزی انجامیده است؛ زیرا توسعه زیرساخت، افزایش تردد قانونی، و اشتغالزایی در مناطق حاشیهنشین، انگیزههای بزهکاری، قاچاق و حتی گرایش به گروههای رادیکال را کاهش میدهد. در ایران نیز، مناطق مرزی شرقی، جنوب شرقی و شمال غربی همواره در معرض چالشهای امنیتی بودهاند. حال آنکه توسعه کریدورها از جمله خطوط ریلی چابهار - زاهدان - سرخس، یا راهآهن رشت - آستارا، میتواند با تزریق فرصت اقتصادی، به تثبیت اجتماعی و امنیتی این مناطق کمک کند. بدین معنا که امنیت پایدار نه با حصارکشی، بلکه با پیوند دادنِ حاشیهها به متن کشور و متن کشور به منطقه، حاصل میشود.
از سوی دیگر، در دنیای امروز، رقابت بر سر مسیرها به رقابت بر سر آینده تبدیل شده است. چین با طرح ابتکار کمربند و جاده، نهتنها دنبال صدور کالا، بلکه در پی صدور ثبات و شکلدهی به حوزه نفوذ خود است. روسیه با تاکید بر کریدورهای اوراسیایی، تلاش دارد امنیت خود را نه از طریق تقابل نظامی، بلکه با ابزارهای اقتصادی و لجستیکی بازیابی کند. حتی کشورهای کوچکی چون آذربایجان، با سرمایهگذاری در مسیرهای ترانزیتی، موفق شدهاند موقعیت ژئواستراتژیک خود را ارتقا دهند. در این میان، اگر ایران از مزیت ژئوکریدوری خود بهره نگیرد، نهتنها فرصت توسعه اقتصادی را از دست میدهد، بلکه در معادلات امنیتی آینده نیز به حاشیه خواهد رفت. این واقعیت را باید با جدیت پذیرفت: در نظم جهانی جدید، امنیت برای کشوری تضمین میشود که بخشی از زنجیره اتصال باشد، نه در حاشیه آن.
تجربه نشان داده است که کریدورها میتوانند ابزار مهمی برای میانجیگری و تنشزدایی نیز باشند. در بحرانهای میان کشورهایی مانند ارمنستان و آذربایجان، یا هند و پاکستان، گفتوگو درباره مسیرهای ترانزیتی گاه نقطه آغازی برای اعتمادسازی بوده است. اگر ایران بتواند بهعنوان پل ارتباطی میان کشورهایی با روابط متشنج عمل کند - همچون اتصال هند به آسیای مرکزی یا روسیه به خلیج فارس - نهتنها سود اقتصادی، بلکه پرستیژ سیاسی و ثبات امنیتی نیز کسب خواهد کرد. بهویژه در شرایطی که قدرتهای فرامنطقهای در حال رقابت برای ایجاد یا مسدودسازی مسیرها هستند، حضور فعال در این میدان میتواند برای ایران همزمان جنبه دفاع پیشدستانه و تهاجم نرم داشته باشد.
بااینحال، نباید از چالشهای امنیتی کریدورها غافل شد. مسیرهای ترانزیتی، بهویژه در مناطق ناپایدار، میتوانند هدف خرابکاری، حملات سایبری یا فشارهای سیاسی قرار گیرند. از همینرو، توسعه کریدورها باید با ملاحظات امنیتی دقیق همراه باشد. لازم است نهادهای نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی در طراحی، حفاظت و مدیریت مسیرها مشارکت داشته باشند. همچنین، تقویت دیپلماسی حملونقل و توافقنامههای امنیتی چندجانبه برای حفاظت از مسیرها ضرورت دارد. به بیان دیگر، امنیت کریدورها نه فقط حاصل دیوارکشی، بلکه محصول اعتمادسازی منطقهای، هوشمندی فناورانه و مدیریت بینبخشی است.
در نهایت، باید به این درک راهبردی رسید که توسعه کریدورها در ایران، اگر با نگاه امنیتساز طراحی شود، میتواند ستون فقرات یک امنیت پایدار ملی باشد. امنیتی که بر پیوند با همسایه و گرهخوردگی منافع استوار است. این تحول، تنها با رویکرد فنی به حملونقل محقق نمیشود، بلکه نیازمند سیاستگذاری چندلایه است: از بودجهریزی ملی گرفته تا دیپلماسی منطقهای، از توسعه درونمرزی تا همگرایی فرامرزی. در جهانی که خطوط اتصال، قدرت میآورند، وقت آن رسیده که به کریدورها نه فقط بهعنوان پروژههای عمرانی، بلکه بهعنوان پروژههای امنیتیِ نرم و موثر بنگریم. آینده امنیت ایران، به مسیرهایی گره خورده که نه فقط کالا، بلکه اعتماد، گفتوگو و منافع مشترک را منتقل میکنند.
* پژوهشگر علوم سیاسی