مدل‌های جهانی

اکنون با آرزوی آنکه جنگ دیگری بر مردم ما تحمیل نشود و صلح و آرامش بر کشور و بر پایتخت آن جاری باشد، باید به پرسشی مهم پاسخ داد: چگونه می‌توان فرآیند بازسازی ساختمان‌ها و بناهای آسیب‌دیده را به شکلی «مشارکتی» و «مردم‌پایه» پیش برد تا علاوه بر سرعت، بهره‌هایی چون عدالت اجتماعی و تاب‌آوری بلندمدت نیز به دست آید؟ در این یادداشت کوتاه بر‌اساس بهره‌گیری از منابع موجود به معرفی چند مدل و روش اثربخش بازسازی مشارکتی با تاکید بر نمونه‌های بین‌المللی  می‌پردازیم.

بازسازی با هدایت مردم محلی

بانک جهانی این مدل را در بازسازی مناطق جنگ‌زده افغانستان و عراق به کار گرفت. در این مدل، خود ساکنان آسیب‌دیده ابتدا از طریق شوراهای محلی به تعیین نیازها می‌پردازند و سپس پروژه‌های کوچک‌مقیاس (نظیر مرمت واحد مسکونی یا تقویت سازه) به‌صورت فازبندی‌شده و از طریق کمک‌های مالی بلاعوض یا وام کم‌بهره به آنها واگذار می‌شود. چگونگی اجرای برنامه شامل گام‌هایی مانند تاسیس کمیته بازسازی محله‌ متشکل از نماینده مردان، زنان، سالمندان و جوانان، برگزاری جلسات تعیین اولویت که در آن ‌ ساکنان نقطه به نقطه آسیب‌دیدگی‌ها را اولویت‌بندی می‌کنند، و تخصیص منابع مستقیم از طریق انتقال وجه یا مصالح به اعضای کمیته است. 

برای جلوگیری از مواردی همچون سوءاستفاده و تضمین شفافیت، سازوکار نظارت اجتماعی هم پیش‌بینی شده بود که بر اساس آن گزارش پیشرفت کار به صورت عمومی در تابلوی اعلانات یا رسانه‌ محلی به اطلاع ذی‌نفعان رسانده می‌شد. از نکات مثبت این مدل می‌توان به موضوعاتی همچون افزایش حس مالکیت و مسوولیت‌پذیری ساکنان، کاهش فساد و هزینه‌های واسطه‌ای، و تسریع در فرآیند بازسازی دانست. برای مثال براساس گزارش‌ها میانگین زمان خاتمه طرح‌هایی که بر اساس این مدل به اجرا درآمدند تا ۳۰درصد کاهش یافت.

بازسازی با رویکرد انطباق فرهنگی

تجربه کشور بوسنی و هرزگوین پس از جنگ ۱۹۹۵–۱۹۹۲ در بازسازی مناطق تخریب‌شده و آسیب‌دیده بر پایه این مدل بود که طی آن محور اصلی توجه به معماری و تکنیک‌های سنتی هر منطقه در کنار استانداردهای جدید مقاوم‌سازی بود. در این بازسازی مشارکت مردم اهمیت زیادی داشت و کارگران بومی (نجار، بنا و معمار محلی) در تکنیک‌های مقاوم‌سازی آموزش دیدند. از آن جایی که امر فرهنگ و ارزش‌های معماری و تاریخی در این مدل اهمیت داشت، تاکید بر استفاده از مصالح محلی (آجر سنتی، سنگ‌های منطقه) همراه با افزودنی‌های نو برای افزایش دوام بود. از دستاوردهای مثبت این مدل می‌توان به مواردی همچون حفظ هویت فرهنگی محله‌ها، اشتغال‌زایی برای جوامع محلی، و کاهش احساس بیگانگی در میان مردمی که مناطق آنها مورد بازسازی بود، اشاره کرد.

 صندوق اعتبارات خرد محلی

این مدلی بود که بانک سرمایه‌گذاری محلی در لبنان پس از جنگ ۲۰۰۶برای بازسازی به کار گرفت و بر پایه ترکیب منابعی قرار داشت که از محل کمک‌های دولتی، وام‌های کم‌بهره از نهادهای بین‌المللی و سپرده‌های مردمی تامین می‌شد. برنامه اقدام شامل این گام‌ها بود: تشکیل «شورای حمایت از بازسازی» در هر شهرداری، تسهیلات مالی خرد (۵۰۰ تا ۵۰۰۰دلار) برای تامین مصالح یا دستمزد نیروی کار و بهره‌گیری از سازوکار ضمانت‌های جمعی برای بازپرداخت تسهیلات. براساس این سازوکار اعضای گروه ضامن همدیگر می‌شوند و امتناع از پرداخت تسهیلات دریافتی با بهره‌گیری از سرمایه اجتماعی میان اعضای گروه تقریبا ناممکن می‌شود. گزارش‌ها می‌گویند این مدل، به‌ویژه در مناطقی که بانک‌های تجاری امکان پرداخت وام ندارند، زمینه تسریع بازسازی را فراهم کرده است.

 مشارکت با سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن‌ها) و انجمن‌های حرفه‌ای

این مدل در پروژه‌های مشترک سمن‌های ایتالیایی و سوری در بازسازی حلب پس از ۲۰۱۶ به کار رفته است. در این مدل انجمن‌های مهندسی و معماری نقش مهمی در تدوین الگوهای استاندارد برای «تخریب ایمن»بناهای آسیب‌دیده غیر‌قابل‌بازسازی و «بازسازی تاب‌آور»مقاوم داشتند. همچنین آموزش داوطلبانه مهارت‌های تعمیر و بهسازی با استفاده از ابزار کم‌هزینه از طریق کارگاه‌های فنی محلی انجام گرفت. از دستاوردهای این مدل به مواردی همچون انتقال دانش فنی به ساکنان، کاهش وابستگی به کارگران مهاجر، و تسریع در ترمیم ساختمان‌های نیمه‌تخریب‌شده اشاره می‌شود.

بهره‌گیری از سکوهای دیجیتال و شفافیت اجتماعی

در کشور فیلیپین پس از توفان یولاندا در سال ۲۰۱۴ از سامانه‌ای به نام «MyRebuild» برای بازسازی مناطق آسیب‌دیده بهره گرفته شد. از مهم‌ترین ویژگی‌های این مدل که در آن فناوری روز مبنا قرار گرفته بود، ثبت آنلاین نیازها بود. ساکنان با موبایل یا رایانه شخصی می‌توانستند وضعیت واحد مسکونی خود را گزارش کنند. همچنین این امکان فراهم بود که پیگیری لحظه‌ای تخصیص بودجه و پیشرفت کار انجام گیرد و اطلاعات هر پروژه به‌روز می‌شد. این سکو امکان ارائه شکایت و بازخورد مستقیم را هم داشت. از نکات مثبت این مدل می‌توان به کاهش دیوان‌سالاری اداری و اتلاف زمان، افزایش اعتماد عمومی، و امکان تحلیل داده‌های فضایی برای شناسایی «کانون‌های آسیب» و اولویت‌بندی منابع اشاره داشت.

اگرچه بررسی ما کوتاه و فشرده بود اما با الهام از تجربه‌های مذکور، می‌توان پیشنهاد کرد شهرداری تهران و نهادهای مرتبط با رعایت اصل مشارکت مردم این گام‌ها را بردارند:

۱.  تشکیل شوراهای بازسازی محله‌ای در هر منطقه آسیب‌دیده، با ترکیبی متوازن از ذی‌نفعانی همچون کنشگران محلی، مقامات اداری و مالی و رسانه‌های بی‌طرف، 

۲.  ایجاد صندوق خرد بازسازی با همکاری بانک‌ها و سمن‌ها،

۳.  برگزاری کارگاه‌های آموزشی در حوزه فنون مقاوم‌سازی، تعمیر و مرمت،

۴.  طراحی و راه‌اندازی سامانه دیجیتال شفافیت برای گزارش و پیگیری پروژه‌ها،

۵.  تدوین چارچوب بومی معماری با استناد به الگوهای بین‌المللی و مصالح محلی تهران.

بازسازی تهران پس از جنگ تحمیلی، تنها با بهره‌گیری از روش‌های مشارکتی و مردمی می‌تواند منجر به بهبود پایدار و عدالت اجتماعی شود. تجربه‌های بین‌المللی نشان داده است که هرگاه ساکنان در تمامی مراحل «از نیازسنجی تا اجرا و نظارت» دخیل شده باشند، هم سرعت بازسازی بیشتر و هم کیفیت و تاب‌آوری سازه‌ها بالاتر رفته است.

* جامعه‌شناس شهری