سجاد ادهمی (مشاور توسعه پایدار و فناوریهای نوین معدنی)
گذار استراتژیک صنعت معدن ایران به معدنکاری دیجیتال: فرصت تحول یا تهدید حذف از بازار جهانی؟
با عبور جهان از مرحله صنعت کلاسیک و ورود به عصر انقلاب صنعتی چهارم، مفاهیمی همچون معدنکاری دیجیتال از یک نوآوری فناورانه به یک ضرورت استراتژیک برای بقا، رقابت و پایداری بدل شدهاند. معدنکاری سنتی، اگرچه نقشی بنیادین در رشد اقتصادی کشورها ایفا کرده، اما بهدلیل هزینهبر بودن، ریسکپذیری بالا، ناکارآمدیهای محیطزیستی و چالشهای ایمنی، دیگر پاسخگوی نیازهای نسل جدید صنعت نیست. در مقابل، دیجیتالسازی فرآیندهای معدنکاری با تکیه بر دادههای بلادرنگ، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، و سیستمهای خودکار، نوید بخش نسلی جدید از معادن هوشمند است که در آن نوآوری، بهرهوری و پایداری سه محور اصلی تصمیمسازی هستند.
برای اقتصاد ایران، این تحول از یک انتخاب به یک ضرورت راهبردی تبدیل شده است. بخش معدن کشور، با وجود برخورداری از ذخایر عظیم و متنوع، سالهاست که از بهرهوری پایین، هزینههای عملیاتی بالا، حوادث ایمنی مکرر و عدم توانایی در بهرهبرداری کامل از پتانسیلهای خود رنج میبرد. در شرایطی که اقتصاد کشور با فشارهای بینالمللی، نیاز به تنوعبخشی به منابع درآمدی و کاهش وابستگی به نفت مواجه است، بخش معدن میتواند به عنوان یک موتور محرک قدرتمند برای رشد اقتصادی عمل کند. با این حال، تحقق این هدف با روشهای سنتی دیگر امکانپذیر نیست. پذیرش پارادایم معدنکاری دیجیتال، کلید آزادسازی این پتانسیل نهفته و تضمین بقا و پیشرفت در یک محیط رقابتی جهانی است. غفلت از این موج تحول، نه تنها به معنای از دست دادن فرصتهای بیشمار برای افزایش ثروت ملی است، بلکه یک تهدید وجودی برای صنعتی است که به شدت به قیمتهای جهانی کالاها و رقابتپذیری فناورانه وابسته است.
معدنکاری دیجیتال: فراتر از اتوماسیون
انقلاب صنعتی چهارم، که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ در آلمان با عنوان "Industrie ۴.۰" معرفی شد، به روند فعلی اتوماسیون و تبادل داده در فناوریهای تولید اطلاق میشود. این مفهوم بر یکپارچهسازی سیستمهای هوشمند، اینترنت اشیاء، رایانش ابری و محاسبات شناختی به منظور ایجاد کارخانه هوشمند تمرکز دارد. در حالی که انقلاب سوم کامپیوترها را به فرآیند تولید وارد کرد، انقلاب چهارم بر اتصال این کامپیوترها به یکدیگر و ایجاد شبکههای هوشمند و مدیریت مستقل فرآیندها تأکید دارد. این تحول صرفاً یک بهینهسازی نیست، بلکه تغییری کلی در مدیریت و سرمایهداری صنعتی است که تعامل میان دنیای واقعی و مجازی را به سطح جدیدی میرساند.
بر همین اساس معدنکاری دیجیتال تنها به معنای نصب حسگرها یا بهکارگیری پهپاد در مراحل اکتشاف و استخراج نیست. بلکه این مفهوم شامل بازطراحی زنجیره ارزش معدن از مرحله اکتشاف، طراحی معدن، استخراج، فرآوری، تا مدیریت باطلهها، بازار و فروش بر اساس دادهمحوری و اتصال دیجیتال است. این فرآیند مستلزم دو نوع یکپارچگی است. اول یکپارچگی افقی به معنی اتصال و همگامسازی فرآیندها در طول زنجیره ارزش، از معدن تا بازار، حتی با تأمینکنندگان و مشتریان و دوم یکپارچگی عمودی به معنی ایجاد جریان آزاد داده بین تمام لایههای سازمان، از حسگرهای نصب شده بر روی یک ماشین در عمق زمین تا سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی و داشبوردهای مدیریتی در دفتر مرکزی.
این رویکرد یکپارچه، دیدی جامع و شفاف از کل عملیات فراهم میکند، گلوگاهها را شناسایی کرده و امکان بهینهسازی مستمر و تصمیمگیری دادهمحور را ممکن میسازد.
فناوریهای کلیدی و کاربرد آنها در زنجیره ارزش معدن
انقلاب صنعتی چهارم بر پایه نه فناوری کلیدی استوار است که با پیوند دادن جهان فیزیکی و دیجیتال، زمینهساز شکلگیری سیستمهای هوشمند، خودمختار و قابل انطباق شدهاند. بهکارگیری این فناوریها در صنعت معدن، موجب تحول اساسی در فرآیندهای سنتی این حوزه شده و منجر به افزایش کارایی، ایمنی و پایداری میگردد.
اینترنت اشیاء صنعتی و شبکههای حسگری: این فناوری، ستون فقرات جمعآوری داده در معادن دیجیتال به شمار میرود. با تجهیز ماشینهای حفاری، کامیونها، نوار نقالهها و تجهیزات فردی (نظیر کلاه ایمنی) به حسگرهای هوشمند، دادههای لحظهای در خصوص عملکرد تجهیزات، وضعیت سلامت و مکانیابی آنها، شرایط محیطی (نظیر دما، رطوبت، غلظت گازها) و وضعیت ایمنی پرسنل ثبت میگردد. این دادهها بهعنوان ورودی حیاتی برای دیگر فناوریهای هوشمند عمل میکنند.
هوش مصنوعی و یادگیری ماشین: الگوریتمهای یادگیری ماشین با تحلیل دادههای حجیم زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای و نتایج حفاریهای اکتشافی، توانایی شناسایی الگوهای پنهان و پیشبینی نواحی دارای پتانسیل معدنی را دارند؛ بهطوریکه میتوانند احتمال موفقیت در اکتشاف را تا ۳۰ درصد افزایش دهند. همچنین در مرحله فرآوری مواد معدنی، به کمک بهینهسازی پارامترهای عملیاتی، بازده تولید را ارتقاء میدهند. بهعنوان نمونه، شرکت BHP در همکاری با مایکروسافت، از این فناوری برای افزایش راندمان بازیابی مس بهره گرفته است.
تحلیل کلاندادهها : معادن مدرن بهطور مستمر حجم عظیمی از داده تولید میکنند. تحلیل کلاندادهها امکان پردازش سریع این اطلاعات را برای شناسایی روندها، ناهنجاریها و روابط پیچیده فراهم میسازد. این ابزار به مدیران کمک میکند تا تصمیمگیریهای عملیاتی و راهبردی را با دقت و سرعت بیشتری انجام دهند و عملکرد کلی سیستم را بهینهسازی نمایند.
دوقلوی دیجیتال: این مفهوم نوظهور، به ایجاد یک مدل مجازی و پویا از داراییهای فیزیکی نظیر معدن، کارخانه فرآوری یا تجهیزات معدنی اشاره دارد که بهصورت بلادرنگ با دادههای دریافتی از حسگرهای متصل به روزرسانی میشود. این فناوری امکان شبیهسازی سناریوهای مختلف عملیاتی (مانند تغییر در الگوی استخراج)، ارزیابی پیامدهای زیستمحیطی پیش از اجرا (نمونهای از آن در فعالیتهای شرکت The Metals Company مشاهده شده) و بهینهسازی مداوم عملکرد داراییها را فراهم میکند.
رباتیک، پهپادها و ماشینآلات خودران: پهپادهای مجهز به حسگرهای پیشرفته مانند LiDAR میتوانند در زمان کوتاه، نقشههای سهبعدی دقیق از نواحی صعبالعبور یا پرخطر تولید کنند، حجم استخراج را برآورد نمایند و پایداری دیوارههای معدن را مورد نظارت قرار دهند. رباتها و تجهیزات خودران (مانند کامیونها و دریلهای اتوماتیک) نیز قادرند بهصورت شبانهروزی در محیطهای دشوار فعالیت کنند، خطای انسانی را کاهش دهند و بهرهوری عملیاتی را بهشکل چشمگیری افزایش دهند.
فناوریهای مکمل در معدنکاری دیجیتال:
• رایانش ابری : زیرساختی ضروری برای ذخیرهسازی، مدیریت و پردازش دادههای عظیم محسوب میشود و دسترسی به ابزارهای تحلیلی پیچیده را تسهیل میکند.
• واقعیت افزوده: با تلفیق اطلاعات دیجیتال بر تصویر دنیای واقعی، به آموزش نیروهای انسانی، راهنمایی در تعمیر و نگهداری تجهیزات و افزایش بهرهوری کمک میکند.
• امنیت سایبری: با توجه به افزایش اتصالپذیری تجهیزات و زیرساختها، حفاظت از دادهها و سیستمهای کنترل صنعتی در برابر تهدیدات سایبری، اهمیتی حیاتی یافته است.
• رایانش کوانتومی: هرچند هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، اما توانایی بالقوه در حل مسائل پیچیده بهینهسازی (مانند طراحی معدن و زمانبندی استخراج) را داراست که فراتر از توان رایانههای کلاسیک است.
پتانسیلهای ایران در حوزه معدنکاری دیجیتال:
ایران بر روی یکی از غنیترین کمربندهای معدنی جهان قرار دارد؛ منطقهای که از نظر زمینشناسی، بستر پیدایش و تمرکز انواع متنوعی از ذخایر فلزی و غیرفلزی به شمار میرود. آمارها بهروشنی گویای ظرفیتهای منحصربهفرد معدنی این کشور هستند. تاکنون در ایران بیش از ۶۸ نوع ماده معدنی شناسایی شده که از این حیث در زمره کشورهای معدنی برتر جهان قرار میگیرد. بر اساس آخرین برآوردها، میزان ذخایر قطعی معدنی ایران بالغ بر ۳۷ میلیارد تن و ذخایر احتمالی و بالقوه آن حدود ۵۷ میلیارد تن است. این ارقام ایران را از نظر حجم منابع در بین ۱۵ قدرت نخست معدنی جهان جای میدهد. با آنکه ایران تنها حدود ۱ درصد از جمعیت جهان را داراست، اما تقریباً مالک ۷ درصد از کل ذخایر معدنی کشفشده در دنیاست. این نسبت، نشاندهنده مزیت نسبی ژئواستراتژیک کشور در حوزه معدن و زمینهساز ایجاد یک پایه محکم برای توسعه اقتصادی پایدار است.
چرا سهم بخش معدن از تولید ناخالص داخلی ناچیز است؟
با وجود برخورداری از چنین ذخایر عظیم، سهم بخش معدن در اقتصاد ملی ایران بسیار ناچیز است. این تضاد بین ظرفیت بالقوه و عملکرد واقعی، یکی از چالشهای اساسی توسعه در کشور محسوب میشود.
بر اساس آمارهای رسمی، سهم بخش معدن از تولید ناخالص داخلی ایران تنها حدود ۳ درصد است. این رقم در مقایسه با کشورهای معدنی نظیر استرالیا (حدود ۳۰ درصد)، آفریقای جنوبی (۸ درصد)، شیلی (۱۰ درصد) و روسیه (بیش از ۵ درصد)، بسیار اندک بوده و گویای بهرهبرداری ناکافی از مزیتهای معدنی کشور است.
اکتشاف، بهعنوان نخستین حلقه زنجیره ارزش معدن، در ایران با مشکلات ساختاری مواجه است. در حالیکه میانگین عمق حفاریهای اکتشافی در سطح جهانی به حدود ۸۰ متر و در کشورهای پیشرو مانند کانادا و استرالیا به بیش از ۳۰۰ متر میرسد، این شاخص در ایران نسبت به استانداردهای جهانی پایینتر است. مجموع متراژ حفاریهای اکتشافی انجامشده در ایران نیز در طول تاریخ نسبت به استانداردهای جهانی پایینتر است (تا سال ۱۴۰۳، مجموع حفاریهای اکتشافی در ایران حدود ۵/۷ میلیون متر بوده است)، در حالیکه کشورهایی نظیر استرالیا و کانادا در سال ۲۰۲۰ بهتنهایی بهترتیب ۱۱ میلیون متر و ۶/۳ میلیون متر حفاری انجام دادهاند. این تفاوت چشمگیر، نشاندهنده ضعف تاریخی در سرمایهگذاری و راهبرد اکتشاف در ایران است که منجر به بلااستفاده ماندن بخش بزرگی از ذخایر معدنی شده است.
همزمان با تحول در اقتصاد جهانی بهسمت دیجیتالیشدن، وضعیت اقتصاد دیجیتال ایران نیز دارای چالشها و فرصتهای مهمی است که بهویژه در ارتباط با بخش معدن، اهمیت مضاعف پیدا میکند. بر اساس برآوردهای رسمی، سهم اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی ایران حدود ۸ درصد است. این رقم فاصله معناداری با میانگین جهانی (حدود ۱۵ درصد) و کشورهای پیشرو نظیر چین (۴۱ درصد)، ایالات متحده (۳۵ درصد) و آلمان (۲۵ درصد) دارد و نشاندهنده نیاز فوری به توسعه زیرساختها، قوانین و سیاستهای دیجیتال در کشور است.
در برنامه هفتم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، هدفگذاری شده است که سهم اقتصاد دیجیتال از GDP تا پایان برنامه (سال ۱۴۰۷) به ۱۵ درصد افزایش یابد. تحقق این هدف، مستلزم گسترش فناوریهای دیجیتال در تمامی بخشهای اقتصادی، از جمله صنایع زیربنایی نظیر معدن است.
نکته نگرانکننده آن است که بخش معدن، علیرغم مزیتهای رقابتی فراوان، سهمی ناچیز و تقریباً نامحسوس در اقتصاد دیجیتال کشور دارد. فعالیتهای هوشمندسازی تاکنون عمدتاً بر کسبوکارهای مصرفمحور مانند خدمات اینترنتی، تجارت الکترونیک و فینتک متمرکز بودهاند و بخشهای تولیدی و صنعتی از این تحولات بیبهره ماندهاند. در حالیکه معدن، بهعنوان یکی از پرپتانسیلترین حوزهها برای پیادهسازی فناوریهایی چون اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و تحلیل کلاندادهها، میتواند به یکی از پیشرانهای تحول دیجیتال در ایران بدل شود.
دیجیتالسازی معادن، علاوه بر افزایش سودآوری شرکتها، موجب افزایش شفافیت، تسهیل پایش عملکرد، ارتقاء تابآوری و توسعه منطقهای پایدار نیز میشود. برای معادن دورافتاده در ایران همچون معادن زغالسنگ طبس یا بوکسیت جاجرم، استفاده از فناوریهای دیجیتال میتواند هزینه نیروی انسانی، ریسک عملیات، و مصرف انرژی را کاهش دهد و از طرفی اشتغال با کیفیت در حوزه فناوری، دادهکاوی و کنترل از راه دور را در مناطق محروم گسترش دهد.
این روند حتی در سیاستگذاریهای اخیر وزارت صمت و ایمیدرو نیز بازتاب یافته است؛ بهطوریکه در سند «تحول دیجیتال صنایع معدنی» که در سال ۱۴۰۲ تدوین و هدفگذاری شده است تا سال ۱۴۰۶، ۵۰ درصد از معادن بزرگ کشور دارای زیرساختهای دیجیتال پایش، کنترل و تحلیل دادهها شوند.
اگرچه حرکت بهسوی معدنکاری دیجیتال در ایران آغاز شده، اما چالشهایی نظیر کمبود زیرساخت دادهمحور، نبود نیروی انسانی متخصص، مقاومت فرهنگی در برابر تغییر، ضعف در قوانین مالکیت داده، و عدم یکپارچگی سامانههای فناوری از موانع اصلی محسوب میشود. بنابراین، تحقق معدنکاری دیجیتال مستلزم تدوین یک نقشه راه ملی با تأکید بر ایجاد مراکز داده متمرکز برای معادن بزرگ، آموزش نیروهای متخصص در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، ژئوانفورماتیک و اینترنت اشیا، حمایت از شرکتهای فناور داخلی برای توسعه نرمافزارهای بومی معدنکاری دیجیتال و تسهیل دسترسی به اینترنت پرسرعت در مناطق معدنی است.
معدنکاری دیجیتال نه یک گزینه لوکس، بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر در دنیای پرتلاطم امروز است. آینده صنعت معدن به همگرایی فناوری، نوآوری، و پایداری وابسته است و تنها شرکتها و کشورهایی که در این مسیر گام بردارند، قادر خواهند بود زنجیره ارزش معدنی را رقابتی، مسئولانه و پایدار نگاه دارند. ایران با برخورداری از منابع عظیم، سرمایه انسانی مستعد و ظرفیتهای فناورانه، این فرصت را دارد که به یکی از بازیگران اصلی معدنکاری دیجیتال در منطقه بدل شود، مشروط بر آنکه سیاستگذاری و سرمایهگذاری بهموقع صورت گیرد.