آقاجانلو 2 copy

توسعه صنعت فولاد و فلزات غیرآهنی را در سال‌های گذشته چطور ارزیابی می‌کنید؟ چه افقی پیش روی این صنایع پیش‌بینی می‌کنید؟

در دهه‌های اخیر شاهد توسعه کمی صنعت فولاد در کشور بوده‌ایم. فولادسازی را باید تنها صنعتی دانست که منطبق با اهداف برنامه چشم‌انداز توسعه کشور در افق ۱۴۰۴، پیش رفته است. هدف‌گذاری برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴، با توجه به ذخایر غنی معدنی و انرژی گاز در کشور انجام شده است. با توجه به آنکه ایران دومین دارنده ذخایر بزرگ گازی دنیا است، انتظار می‌رفت توسعه صنایع انرژی‌بر راهی به سوی ارزش‌افزایی هرچه بیشتر از منابع انرژی باشد. با این ‌وجود هم ‌راستای توسعه صنایع، به ارتقا زیرساخت‌ها در کشور توجه کافی نشد.

صنعت فولاد ایران با هدف حضور در بازارهای صادراتی، توسعه یافته است. ظرفیت تولید در این صنعت به‌مراتب بالاتر از نیاز بازار داخلی است، بنابراین فروش محصولات این زنجیره در بازار جهانی، لازمه تداوم تولید در این بخش مهم از صنعت است. 

باوجود اهمیت صنعت فولاد در اقتصاد ما، در طول سالیان گذشته مسیر توسعه صنعت فولاد با توسعه زیرساخت‌های مورد نیاز این صنعت همسو نبوده و جانمایی صنایع فولاد نیز به درستی انجام نگرفته است. درهمین‌حال باید تاکید کرد که توسعه فولادسازی در کشور ما اصولی نبوده است. کما اینکه انتظار می‌رفت واحدهای بزرگ فولادسازی کشور در مجاورت آب‌های آزاد احداث شوند. اما در عمل این صنایع در سطح کشور و بدون توجه به دسترسی به آب، انرژی و بازار مصرف و حتی زیرساخت، احداث شدند. این واحدها حتی از ظرفیت‌های پایینی برخوردار هستند که تاب‌آوری تولید آنها را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد. 

بی‌توجهی سیاست‌گذاران به تامین زیرساخت‌های اساسی صنعت فولاد، شرایط تولید را در این صنعت استراتژیک به جایی رسانده که آینده ۸۰ درصد ظرفیت تولید در این بخش، در سایه‌ای از ابهام قرار گرفته است. در چنین فضایی شرکت‌هایی که در حلقه‌های انتهایی زنجیره ارزش قرار دارند یا تولید چند محصولی را دنبال کرده‌اند، تاب‌آوری بیشتری خواهند داشت.

همسو نبودن توسعه صنایع فولادی و همچنین سایر صنایع فلزی غیرآهنی با توسعه زیرساخت‌ها به بروز چالش‌های جدی در تولید منجر می‌شود. ما در تامین نهاده‌های انرژی اعم از گازوئیل، آب، برق و گاز با محدودیت روبرو هستیم. با توجه به شدت گرفتن ناترازی انرژی حاکم بر اقتصاد ایران، صنایع فولادی و فلزی در تیررس اعمال محدودیت قرار می‌گیرند، درحالی‌که این صنایع اثرگذاری قابل توجهی بر تولید ناخالص داخلی، ارزآوری و همچنین جلوگیری از خروج ارز از کشور دارند.

آیا سیاست‌گذاران هم‌زمان با توسعه کمی تولیدات صنعتی به ارتقا سطح کیفی نیز توجه دارند؟

توسعه کیفی در صنایع نیازمند الزامات مهمی ازجمله بازار فروش است. به‌ویژه آنکه محصولات توسعه‌یافته و با ارزش ‌افزوده بالاتر اغلب در کشورهای صنعتی به فروش می‌رسند. برهمین‌اساس نیز توسعه تولید با تکیه بر ویژگی‌های کیفی باید با توجه به دسترسی به بازارها انجام شود. ما به صنایع پیشنهاد می‌کنیم که بخشی از زنجیره تولید خود را به کشورهای همسایه ازجمله عمان منتقل کنند. این دست اقدامات به ارتقا تاب‌آوری تولید و همچنین تسهیل فروش محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا منتهی خواهد شد.

برای تنظیم این شرایط صنایع ما می‌توانند همکاری خود را با کشورهای همسایه آغاز کنند و بخشی از زنجیره تولید خود را به این کشورها منتقل کنند. به این صورت در فروش محصولات نهایی کیفی نیز با مشکل مواجه نخواهند شد. به‌علاوه آنکه این دست اقدامات به ارتقا تاب‌آوری تولید منجر خواهد شد.

عقب‌ماندگی کشور در تامین زیرساخت‌های مورد نیاز تولید و صنعت و اثرگذاری آن بر تولید صنایع معدنی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کشور ما هر ساله مجموعه‌ای از یارانه‌ها را در حوزه‌های مختلف ارائه می‌دهد. چنانچه مجموع یارانه تخصیص یافته به کل کشور در بخش‌های مختلف تجاری، تولیدی، نیروگاه‌ها، خانگی و ... ارزیابی شود، سهم یارانه صنعت پتروشیمی و صنایع فلزی کم‌تر از ۷ درصد برآورد می‌شود. اگر این صنایع را بتوان براساس تاثیری که بر تولید داخلی دارند، چه میزان مانع خروج ارز از کشور می‌شوند و همچنین ارزآوری که برای اقتصاد ایران دارند، دسته‌بندی کرد؛ امکان تخصیص بهینه‌ منابع نیز برای سیاست‌گذار فراهم می‌شود. درهمین‌حال باید با اتکا به ویژگی‌های هر صنعت روند جانمایی صنایع بازبینی شود. درمواردی شاید انتقال برخی صنایع با هزینه دولت به پرداخت مستمر سوبسیدهای انرژی و ... ارجحیت داشته باشد.

با وجود اهمیت توصیف شده، برای صنایع معدنی مورد بحث، گاهی مسیر ناترازی‌ها به‌گونه‌ای مدیریت می‌شود که بیش‌ترین فشار به صنایع معدنی و فولادی تحمیل می‌شود. این فشار حتی در مواردی شدیدتر از تحریم‌های بین‌المللی عمل می‌کند. 

با توجه به فضای توصیف شده روزهای دشواری در انتظار صنعت فولاد، آلومینیوم، سرب و روی و ... است. در میان صنایع فلزی غیرآهنی، تولیدکنندگان مس از وضعیت بهتری برخوردار هستند و تاب‌آوری آنها بالاتر ارزیابی می‌شود. 

با توجه به شرایط توصیف شده سیاست‌گذار باید دورنمای فعالیت صنایع را روشن کند. در واقع این سوال مطرح می‌شود که تداوم فعالیت صنایع با توجه به بحران‌های انرژی کشور، چطور و چگونه ممکن است؟ ما چطور می‌خواهیم صنعت فولاد را حفظ کنیم؟ آیا می‌خواهیم ۸۰ درصد صنعت فولاد از بین برود؟ اگر هدف همین است که با تداوم شرایط فعلی به این نتیجه می‌رسیم اما چنانچه هدف سیاست‌گذار اصلاح شرایط است باید دست فرمان را تغییر دهیم.

ایمیدرو در سال‌های اخیر فعالان حوزه معدن و صنایع معدنی را تشویق به احداث نیروگاه‌های ترکیبی تولید برق کرده است، با این ‌وجود بسیاری از این واحدها در تامین گاز مورد نیاز خود با چالش مواجه هستند. آیا با واگذاری میدان گازی کیش به صنایع معدنی، می‌توان به رفع این کمبود امید داشت؟ آیا تضمینی وجود دارد که با سرمایه‌گذاری واحدهای معدنی و صنایع معدنی در حوزه گاز، مشکلات مرتفع خواهد شد؟

در سال‌های قبل تفاهم‌نامه‌ای میان وزارت صمت و وزارت نیرو درخصوص احداث ۱۰ هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی توسط صنایع کشور، منعقد شد. در این تفاهم‌نامه وزیر وقت نیرو تامین سوخت موردنیاز برای تولید برق این نیروگاه‌ها را بر عهده گرفت. با این ‌وجود در عمل اختلالاتی در تامین گاز مورد نیاز این واحدها برای تولید برق، ایجاد شد. بخشی از نیروگاه‌هایی که ذیل آن تفاهم‌نامه در دست اجرا قرار گرفتند به بهره‌برداری رسیده است. همچنین انتظار می‌رود بخشی از این ظرفیت‌ها تا پایان سال به بهره‌برداری برسد. با این‌ وجود محدودیت‌هایی در تامین گاز مورد نیاز این نیروگاه‌ها برای تولید برق وجود دارد. 

درهمین‌حال باید خاطرنشان کرد که واحدهای معدنی و صنایع معدنی در حال حاضر ظرفیت نیروگاهی برابر ۵۰۰۰ مگاوات در اختیار دارند.  درحالی‌که میزان مصرف این صنایع حدود ۷۵۰۰ مگاوات برآورد می‌شود. بنابراین سهم اصلی برق مورد مصرف صنایع توسط خودشان تولید می‌شود. هرچند سال گذشته در دوره پیک مصرف مجموع برقی که به صنعت تحویل داده شد، ۱۲۰۰ مگاوات بود.

در حال حاضر صحبت‌هایی از واگذاری برخی میادین گازی به واحدهای معدنی و صنایع معدنی بزرگ به میان آمده است، اما هنوز هیچ صحبتی نهایی نشده است. چنانچه میدان گازی کیش به واحدهای معدنی و صنایع معدنی سپرده شود، بهره‌برداری از آن حدود ۵ تا ۶ سال زمان خواهد برد. تولید ۱۵ میلیون مترمکعب گاز در حال حاضر ارزشمند است، اما برای یک بازه زمانی میان‌ مدت با توجه به احتمال تشدید کسری عرضه گاز در کشور، شاید این ذخیره هم در اختیار صنایع قرار نگیرد.

در ادامه باید خاطرنشان کرد که براساس شنیده‌ها بخشی از اقدامات اولیه در میدان گازی کیش انجام شده است، اما بهره‌برداری از این ذخیره به حدود ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه نیاز دارد. صنایع هم به شرطی از پس تامین آن بر خواهند آمد که ذخیره برداشت شده از آن، در اختیار خودشان قرار گیرد. اما چنانچه بهره‌برداری از یک میدان گازی از مرحله نخست به یک صنعت واگذار شود، هزینه آن بالغ بر یک میلیارد دلار براورد می‌شود. در چنین شرایطی شاید سرمایه‌گذاری روی چنین ذخیره‌ای، فاقد توجیه اقتصادی باشد. 

در فضای کنونی چطور امکان اصلاح عملکرد واحدهای فولادی یا سایر صنایع انرژی‌بر ممکن است؟

تولید فولاد کشور را در چند منطقه مختلف می‌توان دسته‌بندی کرد. این محدوده‌های اصلی در مناطق مرکزی کشور، بندرعباس، جنوب غربی و شمال غربی قرار دارد. در ادامه می‌توان در این مناطق از راهکارهای مختلفی برای تداوم تولید با وجود محدودیت‌های انرژی استفاده کرد. در ادامه از سیاست‌گذاران نیز انتظار می‌رود راه‌حل‌های متفاوتی را برای ساماندهی به صنایع در مناطق مختلف کشور ترتیب دهند. به‌عنوان نمونه سیاست‌گذاران می‌تواند برای تامین انرژی صنایع، همچنین فولادسازان در برخی مناطق شمالی کشور اقدام به واردات گاز کنند. حتی در مواردی می‌توان به‌جای خرید گاز از راهکار تهاتری بهره گرفت. در جنوب کشور نیز امکان سرمایه‌گذاری روی برخی از میادین گازی وجود دارد.

برای تداوم فولادسازی در منطقه جنوب غرب باید به تکنولوژی‌های جدید فکر کرد. برای منطقه خوزستان هم احتمالا باید به فکر واردات انرژی باشیم. درهمین‌حال می‌توان بخشی از ظرفیت مازاد هیدروژن در بخش پتروشیمی را به صنعت اختصاص داد، بنابراین باید دنبال راهکارهای مختلفی بود. به‌عنوان نمونه ایمیدرو تلاش‌های مشترکی را در تعامل با دانشگاه و صنایع آغاز کرده است.  بحث استفاده از هیدروژن به صورت پایلوت آغاز شده است، حتی هیدورژن سفید را هم در دستور کار قرار داده‌ایم. درهمین‌حال طرحی را برای شناسایی هیدروژن طبیعی در کشور شروع کرده‌ایم اما در حال حاضر در سطح مطالعات اولیه قرار دارد.

درهمین‌حال استفاده از زغال حرارتی برای تولید گاز احیایی نیز در دست بررسی است. فراخوان برای اجرای این طرح نیز داده شده است. اگر طرح مذکور اجرایی شود، مناطقی که به زغال حرارتی دسترسی دارند، می‌توانند مشکل تامین انرژی را مرتفع کنند. در ادامه بحث افزایش راندمان صنایع در مصرف انرژی نیز مطرح است. بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گاز در صنعت فولاد به واحدهای احیا اختصاص دارد. ۷۰ درصد گاز مصرفی زنجیره فولاد در این بخش مصرف می‌شود. درهمین‌حال از گاز خروجی واحدهای احیا می‌توان برای تولید برق بهره گرفت و حدود ۴۰ درصد نیاز این صنعت به برق را تامین کرد. این روش تاکنون توجیه اقتصادی نداشته اما اکنون با توجه به محدودیت‌های انرژی مورد توجه قرار گرفته است.

در همین‌حال سیاست‌گذاران باید صنایع را اولویت‌بندی کنند. به این معنی که میزان اثرگذاری صنایع در رشد اقتصادی، توان ارزی کشور و ... سنجیده شود. برخی صنایع میزان مصرف انرژی بسیار بالایی دارند درحالی‌که اثرگذاری قابل توجهی بر تولید و ارزاوری ندارند. شاید با توجه به بحران‌های کشور تداوم فعالیت این واحدها فاقد توجیه اقتصادی باشد. بنابراین آینده عملکردی صنایع باید در بوته نقد قرار گیرد.

با توجه به مشکلات اساسی که فعالیت در حوزه معادن و صنایع معدنی را زمین‌گیر کرده، آیا می‌توان همچنان نگاه رو به جلو داشت و همگام با دنیا در مسیر ارتقا تکنولوژی گام برداشت؟ 

توجه به آینده و تکیه بر فناوری‌های نوین، پیش‌شرط تداوم تولید در صنایع مختلف است. همان‌طور که اشاره شد مشکلات جدی پیش روی صنایع قرار دارد، با این‌ وجود مجموعه دولت به دنبال رفع این بحران‌ها و نجات صنعت از شرایط توصیف شده است. درهمین‌حال از معادن و صنایع نیز انتظار می‌رود برای ارتقا بهره‌وری در حوزه تولید تلاش کنند. بهره‌وری در سایه هوشمندسازی، معدنکاری دیجیتال و تولید فولاد سبز حاصل می‌شود.

ایمیدرو برای ارتقا معدنکاری دیجیتال و هوشمندسازی تولید در حوزه صنایع معدنی چه برنامه‌هایی دارد؟

سازمان ایمیدرو هوشمندسازی و نوسازی را آغاز کرده است. این فرآیند نیازمند نوسازی و بهسازی فرآیندها و ماشین‌آلات در حوزه معدن و صنایع وابسته به آن است، چراکه برخی از ماشین‌ها و تجهیزات مورد استفاده در این بخش به ‌قدری قدیمی هستند که اساسا قابلیت هوشمند شدن را ندارند. برهمین ‌اساس نیز برای همکاری با شرکت‌های خارجی و داخلی توانمند در این حوزه که ایده‌های خوب برای ارتقا سطح دانش و فناوری دارند، همکاری می‌کنیم. برهمین ‌اساس نیز ایمیدرو همکاری و تعاملاتی را با مجموعه‌های مخابراتی که در حوزه هوشمندسازی متخصص هستند، آغاز کرده‌ است. تفاهم‌نامه‌هایی در این حوزه منعقد شده و به مرز انعقاد قرارداد رسیده‌اند. درهمین‌حال چند معدن بزرگ و روباز نیز به‌عنوان پایلوت انتخاب شده‌اند تا فرآیندهای دیجیتالی‌سازی در آنها انجام شود. انتظار می‌رود با اجرای اقدامات موردبحث، بهره‌وری در این بخش ارتقا یابد و متناسب با آینده، گام‌های توسعه اقتصاد رو به جلو برداشته شود.

مجموعه‌ «دنیای اقتصاد» در همایش پیش رو چطور میتواند در راستای رفع مشکلات صنعت گام بردارد؟

در طول دهه‌های گذشته صنایع بسیاری در کشور ما احداث شده‌اند، اما ما در مسیر توسعه صنعتی قرار نگرفته‌ایم. حرکت در مسیر توسعه صنعتی نیازمند بازنگری در شرایط است. در درجه نخست با توجه به آنکه محدودیت انرژی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که عملکرد صنایع را تحت تاثیر قرار داده و خواهد داد از سیاست‌گذار انتظار می‌رود شرایط تولید صنایع را مورد بازبینی قرار دهد.  توجه به این نکته ضروری به‌ نظر می‌رسد که مجموع یارانه تخصیص یافته بابت انرژی به صنایع پتروشیمی و صنایع فلزی، کم‌تر از ۷ درصد مجموع یارانه تخصیص یافته به بخش‌های مختلف کشور است؛ با این‌وجود ما فشار اصلی را به صنعت پتروشیمی و فولاد تحمیل می‌کنیم. اگر فعالان اقتصادی حاضر در این همایش بتوانند صنایع را براساس ارزش اقتصادی که برای کشور دارند، با احتساب ارزآوری و همچنین مصارف ارزی ارزیابی کنند، تصمیم‌گیری برای آینده صنایع آسان‌تر خواهد شد. به این ترتیب می‌توان برای آینده صنایع به خوبی تصمیم گرفت. 

شاید حتی لازم است برخی صنایع به مناطق دیگر منتقل شوند. آنچه مهم است آمایش صنعتی از منظر اقتصادی است. به‌گونه‌ای که نمایندگان مجلس یا دولتمردان امکانی برای اعمال نفوذ نداشته باشند.

بعنوان سخن آخر چه توصیه ای دارید؟

درجهان، رقابت دیگر بر سر ماده خام نیست ، بلکه بر مدیریت زنجیره ارزش است .کشورهایی موفق اند که بتوانند حلقه‌های پایانی زنجیره را به خود اختصاص دهند، یعنی جایی که فناوری ، برند ، سود پایدار و سیاست صنعتی شکل می گیرد .

در ادبیات توسعه، زنجیره ارزش به مجموعه‌ای از فعالیت‌های به هم پیوسته گفته می‌شود که از استخراج ماده خام اتخاذ می‌شود و تا تولید محصول نهایی ، توزیع و بازاریابی و بازیافت ادامه می‌یابد هرچه در زنجیره جلوتر برویم ارزش اقتصادی، سود، خلق شغل باکیفیت و تسلط بر بازار بیشتر می‌شود .  توسعه زنجیره ارزش با سه رکن سخت افزار توسعه، نرم افزار حکمرانی و مغزافزارتوسعه ایجاد می‌شود.