ریزش داوطلبان کنکور؛ هشدار یا بحران؟

آماری که نشان میدهد از مجموع شرکتکنندگان در این ماراتن علمی، ۶۴ درصد داوطلبان نوبت دوم کنکور،بانوان و فقط ۳۶ درصد داوطلبان این آزمون را آقایان تشکیل دادهاند. موضوعی تهدیدکننده برای آینده علمی کشور،حالآنکه عدهای هم این رویکرد را فرصتی برای رویآوری جوانان به مهارتآموزی و دوری از مدرکگرایی،قلمداد میکنند.
کاهش معنادار آمار داوطلبان کنکور
روز ۲۷ تیرماه پرونده آزمون سراسری ۱۴۰۴ بسته شد؛ رقابتی که در مقایسه با دورههای گذشته با افت آشکار تعداد داوطلبان همراه بود.
کاهش ۱۴ درصدی شرکتکنندگان نسبت بهنوبت اول کنکور امسال و ریزش ۱۷ درصدی نسبت بهنوبت دوم سال گذشته، زنگ هشداری است با ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گستردهای که دلایل آن جای بررسی دارد.
اما در اصفهان بنا به گفته علی بهرامی رییس ستاد آزمونهای دانشگاه اصفهان، تعداد داوطلبان کنکور امسال سراسری نوبت اول در استان اصفهان با ۵۳ هزار و ۱۱۷نسبت به سال گذشته ۱۷ درصد کاهشیافته بود و در نوبت دوم هم با رقابت بیش از ۴۹ هزار داوطلب شاهد کاهش جمعیت نسبت به دور اول بودیم.
او اظهار میکند: امسال در مرحله دوم آزمون سراسری بیشترین تعداد داوطلبان در استان اصفهان مربوط به رشته علوم تجربی با ۲۱ هزار و ۹۱۸ نفر بود که ۴۴.۵ درصد از کل شرکتکنندگان را شامل میشد. او ادامه میدهد: پس از رشته علوم تجربی، رشته علوم انسانی با ۱۱ هزار و ۷۲۰ نفر در رتبه دوم و هشت هزار و ۵۰۴ نفر نیز در رشته ریاضی و فنی، سه هزار و ۳۶۰ نفر در رشته هنر و سه هزار و ۷۰۱ نفر در رشته زبانهای خارجی داوطلب بودند. این روند کاهشی آمار داوطلبان، زمانی معنادارتر میشود که بدانیم جمعیت دانشآموزی استان و درمجموع کشور در ۴سال گذشته رشد صعودی داشته، اما این رشد در کنکور بازتاب نیافته است.
غلبه زنان بر مردان در رقابت دانشگاهی
از نکات قابلتوجه برگزاری کنکور در این سالها، سهم غالب زنان در جمعیت داوطلبان، بوده است.
بهگونهای که در۵ نوبت گذشته آزمون سراسری که از نوبت اول کنکور ۱۴۰۲ تا امسال را شامل میشود . نوبت دوم کنکور ۱۴۰۴سهم داوطلبان زن از همه سالها بیشتر بوده است. در این نوبت، ۶۴ درصد داوطلبان را بانوان تشکیل دادند که این رقم در سال گذشته ۶۳ درصد و در میانگین دهه ۹۰ حدود ۵۹ تا ۶۰ درصد بوده است. به عبارتی، نسبت مشارکت مردان در سالهای اخیر با شیب کاهشی مواجه شده، تا جایی که در آزمون امسال تنها ۳۶ درصد شرکتکنندگان ازآقایان بودند.
در استان اصفهان نیز نسبت زنان ۶۳ درصد و مردان ۳۷ درصد اعلام شده است.
واقعیتی که گویای بی انگیزگی ودلسردی مردان،نسبت به تحصیلات دانشگاهی است.
چرایی کاهش داوطلبان کنکور
به نظر میرسد بحران بیکاری عامل اصلی بیتمایلی جوانان برای ورود به دانشگاه بهویژه در بین آقایان است.
بسیاری از کارشناسان نیز با تایید این نکته مهمترین دلیل کاهش علاقه ورود به دانشگاه را در ناکارآمدی نظام آموزش عالی در ایجاد اشتغال میدانند.
حمید جاننثاری کارشناس آموزشی در گفتگو با روزنامه دنیای اقتصاد بیان میکند: موج عظیم بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی، بهویژه مردان، انگیزه تحصیل را کاهش داده است. جوانانی که فشار اقتصادی بر دوش آنهاست، بیشازپیش به مشاغل غیررسمی، آزاد و مهارتی روی آوردهاند و دانشگاه را مکانی برای اتلاف وقت و هزینه تصور میکنند.
در زمانهای قرارگرفتهایم که نگاهها نسبت به دانشگاه تغییریافته است، نسلهای گذشته، دانشگاه را معادل موفقیت میدانستند. اما امروزه با تغییر نگرش اجتماعی و شکست تجربه اشتغال پس از فارغالتحصیلی، این باور فروریخته است. خانوادهها و جوانان دریافتهاند که صرف گرفتن مدرک، تضمینی برای شغل مناسب نیست. این موضوع بهویژه در رشتههای علوم پایه، علوم انسانی و حتی برخی رشتههای فنی به چشم میخورد.
این کارشناس ادامه میدهد: دلیل دیگر، مهاجرت نخبگان و تحصیل در خارج از کشوراست. جریانی که در اصل به همان چالش بیکاری دانشآموختههای کشور بازمیگردد و بخشی از داوطلبان مستعد را از شرکت در کنکور داخلی بازداشته است. این مهاجرت علمی که در سالهای اخیر شدت یافته، تعدادی از جمعیت باهوش و پرتلاش را از دانشگاههای داخلی دور کرده است.
او میگوید: بهعلاوه افزایش جذابیت آزمونهایی مانند دانشگاه فرهنگیان موجب میشود برخی از داوطلبان به سمت آزمونهای دیگر سوق داده شود از سویی هم تقاضا برای مهارتآموزی، کارآموزیهای صنعتی و فنی نیز در حال افزایش است.
جاننثاری تصریح میکند: مسئله قابلتوجه آن است که این کاهش استقبال،بیشتر از طرف آقایان بوده است.
و یکی از مهمترین تبعات کاهش مشارکت مردان در تحصیلات دانشگاهی، آسیبهای اجتماعی ناشی از عدم اشتغال، سرخوردگی، مهاجرت و حتی بزهکاری است.
چهبسا ممکن است هوش و استعداد جوانانی که به دلیل شرایط اقتصادی و ضعف نظام آموزشی نتوانستهاند مسیر علمی خود را ادامه دهند، در مسیرهای ناسالم به کار گرفته شود. افزایش سن ازدواج، ناامیدی و خشونت از دیگر تبعات این وضعیت هشداردهنده است.
نقش دانشگاهها در بحران
نظام آموزش عالی کشور در دو دهه گذشته با گسترش کمّی و بیرویهای مواجه بوده و خروجی آن، هزاران فارغالتحصیل بدون مهارت بوده است. دانشگاههایی که بیشتراز آن که به تربیت نیروی متخصص و توانمند، بپردازند به صدور مدرک مشغول بوده و همین روند باعث شده است که افراد پس از پایان تحصیل، نه توان انجام مشاغل تخصصی را داشته باشند، نه حاضر به اشتغال در مشاغل ساده و غیررسمی باشند و نتیجه، انباشت جمعیت تحصیلکرده بیکار و بیانگیزه شده است.
فرایندی که اگر تداوم یابد به فروپاشی تدریجی نظام آموزش عالی کشور منتهی خواهد شد و چنانچه فکری اساسی نشود، حتی اندک رغبت باقیمانده در برخی رشتههای کلیدی مانند علوم پایه، ریاضی و... نیز از بین خواهد رفت. اتفاقی که همراه با آسیبهای فراوانش به دانشگاهها زیان بزرگی هم برای تولید علم، پژوهش و توسعه پایدار محسوب میشود.
اما راهکار برونرفت از این شرایط چیست ؟
کارشناسان بر یک راهکار اساسی متفقالقول هستند. ترکیب آموزش دانشگاهی با مهارتآموزی که باید سرلوحه دانشگاهها قرار گیرد. اگر تحصیل در دانشگاه با مهارتهای واقعی همراه شود و بازار کار هم برای این مهارتها فراهم باشد، قطعاً جوانان با امید بیشتری راهی دانشگاه خواهند شد. ایجاد دورههای کاربردی، ارتباط دانشگاه با صنعت، تضمینهای نسبی اشتغال، اصلاح محتوای آموزشی و کاهش فاصله میان تحصیل و بازار کار، از مهمترین اولویتهاست.
بازنگری در مأموریتها
آنچه در کنکور امسال و چند سال اخیر،رقم خورد ه است صرفاً یک آمار ساده نیست، بلکه نمادی از بحران اعتماد اجتماعی به آموزش عالی است. بیاعتمادی نسل جوان به دانشگاه، زنگ خطری است که باید بسیار جدی گرفته شود. کاهش داوطلبان، افت مشارکت مردان و رشد مدرک گریزی، همگی حکایت از ناکارآمدی وعدههایی دارد که همواره ارایه شده اما اجرانشده است.
و اکنون در شرایطی که جوانان کشور، ناامید از تحصیل،به دنبال کسب درآمد هستند اگر دانشگاههای کشور، بخواهند به حیات خود ادامه دهند، چارهای جز بازنگری در مأموریتها، مهارتمحور شدن، تضمین اشتغال نسبی و همراستا شدن با تحولات فناورانه ندارند. در غیر این صورت، در آیندهای نهچندان دور، شاهد مرگ تدریجی نظام آموزش عالی خواهیم بود.