گذار به حکمرانی پایدار آب

در چنین شرایطی، صِرف ادامه سیاست‌های سنتی و غیرِبه‌روز در حوزه مدیریت آب، بیش از هر زمان دیگری هزینه‌زا و تهدیدآفرین خواهد بود. یکی از چالش‌برانگیزترین سیاست‌های موجود، تداوم نگاه پروژه‌محور و غیر پایدار به مسأله آب و اتکا به پروژه‌های سنگین انتقال آب است؛ پروژه‌هایی که نه‌تنها در حوزه زیرساخت انتقال، بلکه به‌ویژه در فرآیندهای خود  با چالش‌های فنی، مالی و زیست‌محیطی جدی روبه‌رو هستند.

افزون بر آن، نیاز بالای فرایندهای مانند شیرین سازی  به انرژی، مستلزم احداث گسترده نیروگاه‌های جدید است؛ امری که با توجه به محدودیت‌های انرژی کشور، در کوتاه‌مدت غیرواقع‌گرایانه می‌نماید.

از این‌رو، واقع‌بینانه‌ترین و راهبردی‌ترین مسیر ممکن، حرکت به سوی سازگاری ساختاری با شرایط کم‌آبی، کاهش نظام‌مند سهم بیش از ۷۰ درصدی آب کشاورزی از منابع ملی و اصلاح الگوی_کشت به نفع پایداری ملی است. این مهم، مستلزم گذار از نگاه صرفاً عمرانی و ورود به رویکردهای یکپارچه، زیست‌محیطی و آینده‌نگر در حکمرانی_آب است.البته هرگونه تعدیل در سهم کشاورزی باید با پیش‌بینی مکانیسم‌های حمایتی قوی برای کشاورزان همراه باشد؛ اعم از بودجه‌های جبرانی، بیمه‌های اجتماعی، آموزش‌های انتقالی و کمک به معیشت در دوران گذار. بدون چنین سیاست‌های مکملی، گذار به حکمرانی پایدار آب با چالش‌های اجتماعی روبه‌رو خواهد شد.

مسئله آب در ایران عزیزمان دیگر تنها یک موضوع زیست‌محیطی یا مهندسی نیست؛ بلکه به مسئله‌ای ژئواستراتژیک، امنیتی و تمدنی بدل شده است. زمان آن رسیده که به جای تداوم مداخلات پُرهزینه و کم‌بازده، به‌سوی سیاست‌گذاری علمی، واقع‌گرایانه و بومی‌سازی‌شده در حوزه آب حرکت کنیم و نگذاریم بحران آب به چالشی امنیتی و در نهایت عامل بُروز خشونت سیاسی تبدیل شود.