مرگ «ماکها» و «داکها»

ولی شرکتها همچنان سعی میکردند به یک قانون معروف وفادار بمانند: «این تیم باید با دو تا پیتزا سیر شود» (به این معنا که تیم نباید خیلی بزرگ باشد، تقریبا تا ۸ نفر). اما حالا با آمدن هوش مصنوعی، همه این قوانین شکسته شده و وقت آن رسیده که گروه جدیدی از قهرمانان وارد توسعه محصول شوند.
روش سنتی توسعه محصول به قدری تکراری، خشک و خالی از خلاقیت بوده که از یک جایی به بعد، شبیه به کاتالوگ محصولات ایکیا شده:
۱- ایده: در جلسات بارش فکری پرشور و مشتاقانه ساخته میشود و معمولا به آن لقبهای «انقلابی» یا «نوآورانه» داده میشود.
۲- ماکها: «ماک» در حوزه طراحی محصول به معنای نمونه یا طرح اولیه است. نمونه اولیه به قدری صیقل داده میشود که شبیه به یک استوریبورد زیبا و جذاب برای سهامداران شود.
۳- سند مشخصات محصول (PRD): یک سند ۱۲صفحهای خوش فرم که مورد تحسین همه است ولی تقریبا هیچکس آن را نمیخواند.
۴- کدنویسی: با مهلتهایی که دائما تمدید میشوند.
۵- عرضه محصول: با کلی امید و آرزو و جشن و پایکوبی و خوراکی!
۶- سورپرایز: که البته بیشتر وقتها از این بابت است که چرا کاربرها به جای تشویق و ذوقزدگی، بیتفاوت از کنار محصول رد شدند!
این مدل زمانی جواب میداد که نرمافزارها طی چرخههای چندماهه ساخته میشدند. اما حالا که هوش مصنوعی به عنوان یک استعداد فوقالعاده، پربازده، ارزان و در عین حال، مانند کارآموزی که نیاز به نظارت دائمی دارد، وارد دنیای ما شده، آن مسیر خطی و مرتب در حال انقراض است. درست مثل دایناسورها! از خودتان بپرسید: چرا ساعتها وقت خود را صرف بارش فکری کنیم وقتی هوش مصنوعی میتواند ظرف چند دقیقه، پنجاه ایده جالب برایمان ردیف کند و خودش، ایدههای بد را نقد کند؟
چرا نمونههای اولیه ثابت را نشان دهیم وقتی هوش مصنوعی میتواند یک نسخه واقعی از محصول را بسازد تا سهامدارها بتوانند با آن سر و کله بزنند؟ چقدر باید برای نوشتن PRD وقت بگذاریم وقتی هوش مصنوعی، هفتهای یک بار کل قواعد بازی و ممکنها را تغییر میدهد؟ چرا کلی زمان را صرف بحث درباره مسیرهای مهندسی کنیم وقتی حتی نمیتوانیم با قطعیت پیشبینی کنیم که تکنولوژی دقیقا چه کارهایی قرار است انجام دهد؟ اگر میتوانستید آن قسمت سورپرایز مربوط به عرضه محصول را در کسری از زمان بفهمید، چه دستاوردهای بیشتری میداشتید؟
آینده توسعه محصول: بساز و هرس کن!
دفترچه راهنمای ایکیا را فراموش کنید. نباید در وضعیتی گیر کنید که مو به مو طبق دستور پیش بروید و تک تک پیچها و قطعات را سرهمبندی کنید و ناگهان در میانه راه، بفهمید کلا مسیر را اشتباه رفتهاید. آینده توسعه محصول به این شکل است:
۱- باغ ایدهها: زود قضاوت نکنید. اول یک باغ پر از ایدههای متنوع را بکارید و پرورش دهید، هر کدام مثل یک نهال با پتانسیل بالا. تیم شرکت هوش مصنوعی «پرپلکسیتی» لیستی بلند بالا از ایدهها دارد که بیصبرانه منتظرند آنها را امتحان کنند.
۲- بساز و هرس کن: بخش اعظمی از فرآیند توسعه محصول در آینده، صرف تحقیق میشود که آیا یک ایده، واقعا قابلیت ادامه و رشد دارد یا خیر. با چرخههای طولانی ارائه نمونههای اولیه و مستندات خداحافظی کنید و به نمونههای اولیه مبتنی بر کدنویسی که دائم تکرار و اصلاح میشوند سلام کنید. سپس به سوالات مراحل ۳ تا ۵ جواب دهید و اگر جواب هر کدام از این سوالات، منفی بود، ایده را به کلی کنار بگذارید.
۳- قابلیت: آیا این ایده با تکنولوژی امروز، قابل اجراست؟
۴- دقت: آیا نتایج، همیشه انتظارات کاربران را برآورده میکنند؟
۵- سرعت: آیا (ایده) میتواند به صورت روان و سریع و بیدردسر برای استفاده واقعی اجرا شود؟
۶- صیقل دادن و آمادهسازی برای تولید: وقتی مشخص شد که یک ایده واقعا پتانسیل دارد، وقت آن است که برای عرضه واقعی به مشتری، چه به یک گروه کوچک و آزمایشی و چه گستردهتر، آن را بهبود دهیم. این مرحله شامل بهینهسازی، هماهنگی با هویت و حس القایی برند است.
۷- عرضه محصول: همچنان با جشن و پایکوبی و کلی خوراکی!
۸. هرس بیشتر: ایدههایی که در تستهای واقعی جواب نمیدهند را با دقت حذف کنید (مثل هرس علفهای هرز) تا جا برای کشت بذرهای تازه باز شود.
چطور در دوران هوش مصنوعی، دوام بیاوریم؟
به عنوان رهبر سازمان، افراد کنجکاو و همهفن حریف استخدام کنید. سرعت توسعه را زیر نظر بگیرید و حواستان باشد که تندتر شود. افراد عملگرا را به کسانی که فقط حرف میزنند ترجیح دهید. به عنوان اعضای تیم، خودتان را حلال مسائل بدانید، نه فقط مسوول یک وظیفه خاص. دائم با هوش مصنوعی سر و کله بزنید و مدام آن را آزمایش کنید. منتظر اجازه نمانید. خودتان دست به کار شوید. و در نهایت، به عنوان مخاطب، هرج و مرج را بپذیرید. آینده با برنامهریزی ساخته نمیشود، بلکه مثل باغ رشد میکند.
منبع: Medium