الگوی فرمول یک: کارشکنی رقبای بازنده

این رانندهها ممکن است تا نقطهای که زمان کمتری از دست بدهند رقابت را ادامه دهند، اندکی دیرتر راه دهند تا ریتم خود را حفظ کنند، یا حتی راننده سریعتر را وادار کنند برای سبقت سختتر تلاش کند. یک بازنده ناراضی ممکن است حتی پس از مشخص شدن نتیجه مسابقه، راههایی برای ادامه رقابت بیابد.
پژوهش جدیدی از «هنینگ پیزونکا»، استاد مدیریت مدرسه وارتون، نشان میدهد که چرا برخی افراد نهتنها در فرمول یک، بلکه در حوزههای تجارت و سیاست نیز از پذیرش شکست در رقابت امتناع میکنند. این مطالعه که در مجله «علوم سازمانی» منتشر شده، نزدیک به یک دهه از مسابقات فرمول یک و بیش از ۷هزار دور مسابقه را مورد بررسی قرار داده است. یافتهها نشان میدهند دو عامل کلیدی «رقابت میان رانندگان» و «منافع شخصی» در تصمیم راننده بازنده برای کنار رفتن یا نرفتن، نقش مهمی ایفا میکنند.
این مطالعه باور دیرینهای که میگوید رقبا با رتبه پایینتر بهطور طبیعی برای رقبای برتر کنار میروند را به چالش میکشد. در واقعیت، بازی با سوت پایان به آخر نمیرسد. این حقیقت تنها مختص رقابت پرشتاب فرمول یک نیست، بلکه در سیاست، تجارت و حتی زندگی روزمره نیز صدق میکند؛ جایی که رقابت و اقدامات استراتژیک تا مدتها پس از اعلام برنده بازی ادامه دارد.
چرا برخی افراد شکست را نمیپذیرند؟
مساله اصلی، در یک کلمه، خود «رقابت» است. فرمول یک داستان نبردهای طولانیمدت میان رانندگانی است که سالهاست با یکدیگر در حال رقابت هستند. وقتی همان حریفان همیشگی بارها و بارها در لحظات حساس با هم رقابت میکنند، این نزاع دیگر با گذر از خط پایان به آخر نمیرسد. این رقابتها بهمرور به کینههای شخصی ختم میشوند و احتمال اینکه در برابر شکست مقاومت کنند و به بازندگانی بدعنق تبدیل شوند بیشتر و بیشتر میشود.
پیزونکا، در گفتوگو با نشریه وارتون، میگوید: «هرچه رقابت طولانیتر شود، واقعا نمیخواهید تسلیم شوید. این بار سر پیچ واقعا نمیخواهید کنار بروید، چون کنار رفتن یعنی آن شخص برنده است و من بازندهام.» این دو جمله خلاصه تحقیقات پیزونکا در این مطالعه است. پیزونکا در این مقاله که با کمک همکارانش نوشته، نشان میدهد رانندگانی که در گذشته رقابتهای تنگاتنگ با یکدیگر داشتهاند، هنگام سبقتگیری بهمراتب کمتر به هم راه میدهند.
به عنوان مثال، میتوان به رقابت میان «مکس ورشتپن» (ردبول ریسینگ) و «جورج راسل» (مرسدس-ایامجی) اشاره کرد که در سال ۲۰۲۴ پس از برخوردی در قطر شدت گرفت و راسل، ورشتپن را به رفتار خطرناک متهم کرد. تنش میان آن دو با امتناع راسل از آشتی و انتقاد ورشتپن از قوانین جدید فرمول یک تا سال ۲۰۲۵ ادامه یافت.
زندگی همین است، رقابت همیشه در پیست باقی نمیماند. اگر دو راننده خارج از پیست نیز با هم رقابت داشته باشند که ممکن است به دلیل اسپانسرهای مختلف، جلب توجه رسانهها یا حتی کینههای شخصی باشد، آتش آن به مسابقه منتقل میشود و احتمال مقاومت آنها برای راه دادن به هم را افزایش میدهد. پیزونکا توضیح میدهد در این مطالعه آنها فعالیت آنلاین و محبوبیت اینترنتی رانندگان را نیز مورد بررسی قرار دادهاند. نتیجه آن که ممکن است رانندگان نهتنها برای پیروزی در پیست، بلکه برای جلب توجه مخاطبان آنلاین نیز با هم رقابت داشته باشند و به این ترتیب کمتر به حریف راه عبور دهند.
گاهی نیز آنها با هر سبقت مانند یک موقعیت استراتژیک برخورد میکنند. یک راننده ممکن است مانع از سبقت گرفتن خودرویی شود، چرا که پیشی گرفتن این خودرو به معنای بهم ریختن معادلات راننده با حریف اصلی خود است. اگر رانندهای درگیر رقابتی تنگاتنگ با حریف مشخصی باشد، تسلیم زودهنگام در برابر دیگری میتواند به معنای واقعی کلمه در مسابقه برای او جبرانناپذیر باشد. از سوی دیگر، ممکن است راننده برای کمک به همتیمیاش از کنار رفتن خودداری کند. با کند کردن خودروی سریعتر، آنها میتوانند کار را برای رقیب سختتر کنند و به همتیمی خود فرصت برتری دهند.
پیزونکا میگوید: «سبقت از رانندهای که همتیمی او موقعیت خوبی در مسابقه دارد دشوارتر است، چراکه او به راحتی به شما اجازه عبور نمیدهد.» همین اتفاق در سیاست، کسب و کار و دیگر رقابتها رخ میدهد. به سیاستمداری فکر کنید که در انتخابات شکست خورده، اما از پذیرش شکست امتناع میکند و با چالشهای قانونی مبارزه را ادامه میدهد. یا مدیر اجرایی که ارتقا نمییابد و بهجای حمایت از مدیر جدید، در پشت صحنه کار را برای او دشوارتر میکند. در هر دو مورد، آنها حرکتی حسابشده انجام میدهند؛ باخت در یک دور به معنای تسلیم در مبارزه بزرگتر نیست.
چگونه مدیران میتوانند قوانین بازی را حفظ کنند؟
یافتههای مطالعه پیزونکا یک فرض بزرگ را به چالش میکشد: اینکه وقتی کسی بهوضوح شکست میخورد، آن را میپذیرد و مطابق آن عمل میکند. در حقیقت، رقابت با پایان مسابقه متوقف نمیشود. بازی همچنان ادامه دارد و دیگر حتی در چارچوب قوانین نیست. پیزونکا در توضیح دشواری کار مدیران میگوید آنها مانند طراحان مسابقات هستند. زیردستان، دائم در حال رقابت با یکدیگرند و مدیران باید اطمینان حاصل کنند که آنها به این بازی ادامه خواهند داد.
هیچ مدیری از توقف همکاری با نیروی کار خود سودی نمیبرد. بازی با برندگان و بازندگان جدید باید در جریان باشد. در فرمول یک، راه ندادن، یک سرپیچی آشکار در جریان مسابقه است. وقتی خودروی کندتر کنار نمیرود، رانندگان از طریق بیسیم خشم خود را نشان میدهند. در طرفی مدیران تیمها برای کند کردن رقبا نقشه میکشند و در طرف دیگر مقامات با جریمه مداخله میکنند. اما خارج از پیست مسابقه، این رفتار به راحتی به چشم نمیآید و اغلب آسیب بیشتری هم به همراه دارد. وقتی رقبا قوانین را نمیپذیرند، وقتی باخت به کنار رفتن منجر نمیشود، مبارزه برای منافع شخصی آغاز میشود. برای کسانی که به بازی منصفانه اهمیت میدهند، این مطالعه سوال مهمی را مطرح میکند.
اگر رقابت به اندازهای شدید و استراتژی بازی به اندازه کافی قوی باشد که بتوان در برابر قبول شکست مقاومت کرد، آیا قوانین قدرت لازم برای حفظ نظم بازی را خواهند داشت؟ مدیریت رقابت یعنی پذیرش این که بازنده ناراضی ممکن است پایان مسابقه را نپذیرد. پیزونکا میگوید مدیران وظیفه دارند به نحوی با برنده همکاری کنند تا با وقار پیروز شوند و همچنین به بازنده اطمینان خاطر دهند که پایان یک مسابقه به معنای آغاز مسابقه بعدی است.
منبع: Knowledge Wharton