چرا آموزش دولتی از مدار اعتماد خارج شده است؟
هزینه فرار از آموزش دولتی

فاطمه نصیری: در روزهای گذشته احمد محمودزاده، معاون وزیر آموزش اعلام کرد که سقف شهریه مدارس غیردولتی 140میلیون تومان بوده و تنها 2درصد این مدارس شهریهای بیش از 100میلیون تومان دریافت میکنند. با این حال بررسیهای میدانی نشان میدهد که تعداد قابلتوجهی از مدارس ابتدایی که سقف شهریه آنها 57میلیون تومان تعیین شده، شهریهای بیش از 100میلیون تومان دریافت میکنند. نکته قابلتوجه آن است که در یک دهه اخیر با وجود کاهش قدرت خرید ایرانیان و افزایش فقر، تقاضا برای مدارس غیرانتفاعی افزایش یافته است. در سال تحصیلی ۱۴۰3-۱۴۰2، حدود ۱۵ درصد از دانشآموزان ایرانی در مدارس غیردولتی تحصیل کردند که این سهم از کشورهای آمریکا (۹درصد) و بریتانیا (۶.۵درصد) بالاتر است. با وجود اینکه مدارس غیردولتی در ایران موظف به رعایت برنامه درسی ملی بوده و تنها با بهرهگیری از امکانات و منابعی که دارند، میتوانند آموزشهای فوقالعادهای نیز ارائه دهند.
کاهش کیفیت و اعتماد به آموزش دولتی در ایران، اصلیترین دلیل افزایش ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی است؛ بهطوریکه والدین با رضایت کامل شهریههای بالاتر از سقف مصوب را پرداخت میکنند و ترجیح میدهند دولت نظارتی بر امور مالی مدارس نداشته باشد. علاوه بر این بسیاری از والدین، هزینه مدارس غیرانتفاعی را نوعی سرمایهگذاری بلندمدت میدانند که موفقیت فرزندانشان در ورود به دانشگاههای بهتر، یافتن شغل مناسب و کسب درآمد بالاتر را تضمین میکند. با این حال بسیاری از والدین، صرفا برای اطمینان خاطر از محیط فرهنگی و تربیتی مدارس، ترجیح میدهند فرزندان خود را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام کنند، حتی اگر این مدارس برتری آموزشی محسوسی نسبت به مدارس دولتی نداشته باشند. این مساله به خوبی نشاندهنده ناکامی سیستم آموزشی دولتی کشور در ایجاد فضایی قابل اعتماد برای والدین است و کلید معمای افزایش تقاضا برای مدارس غیرانتفاعی با وجود کاهش درآمد محسوب میشود.
آموزش لوکس با کاهش درآمد
از نظر کارکردی، مدارس خصوصی فراتر از مراکز آموزشی عمل میکنند؛ آنها مجموعهای جامع از خدمات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی را ارائه میدهند. این مدارس با بهرهگیری از امکانات پیشرفته، کادر آموزشی مجرب و برنامههای درسی متنوع، تجربهای منحصربهفرد را برای دانشآموزان فراهم میکنند. علاوه بر آموزشهای آکادمیک، مدارس خصوصی بر توسعه مهارتهای اجتماعی، فرهنگی و حتی حرفهای دانشآموزان نیز تمرکز دارند. این ویژگیهای موجب میشود تا مدارس خصوصی به محیطی ایدهآل برای رشد و پرورش استعدادهای جوان تبدیل شود. نگاهی به سیستم آموزشی در کشورهای مختلف نشان میدهد که استفاده از مدارس خصوصی در جوامع تفاوتهای زیادی دارد. برای مثال استفاده از مدارس خصوصی کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس بهدلیل امکانات پیشرفته و کیفیت بالای آموزشی رایج است، در کشورهای اسکاندیناوی به واسطه قوی بودن سیستم آموزش عمومی دولتی، این مدارس کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
بر اساس آمارهای رسمی در سال تحصیلی گذشته، حدود 15درصد از دانشآموزان کشور، در مدارس غیردولتی تحصیل کردند؛ این نسبت در سال تحصیلی 1396_1395 معادل 11.4 درصد بوده است. این افزایش تقاضا برای تحصیل در مدارس غیردولتی در حالی رخ داده که در بازه زمانی مذکور قدرت اقتصادی خانوارهای کشور به صورت قابلتوجهی کاهش یافته است. در یک دهه گذشته افزایش ریسکهای سیاسی و اقتصادی کشور موجب شده است بهرهوری سیر نزولی به خود بگیرد و به تناسب کاهش تولید ثروت، خانوارها نیز فقیرتر شوند. بر اساس اعلام مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1402 نرخ فقر در 30درصد تثبیت شده است. علاوه بر این در سال1401 بیش از نیمی از ایرانیان نتوانستهاند تا حداقل کالری مورد نیاز خود را تامین کنند. در چنین شرایطی پرسشی که وجود دارد آن است که چرا در شرایطی که حدود یکسوم از شهروندان کشور توانایی تامین حداقل نیازهای خود را ندارند، تمایل والدین برای ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیردولتی افزایش یافته است؟
سرمایهگذاری آموزشی
در سالهای گذشته رویکرد بسیاری از خانوارهای ایرانی در زمینه آموزش فرزندانشان دستخوش تغییر و تحول شده است. برای مثال بسیاری از والدین معتقدند که هزینهبرای آموزش فرزندشان نوعی سرمایهگذاری بلندمدت بوده که میتواند نتایجی مانند قبولی در دانشگاههای برتر، یافتن شغل خوب و در نهایت درآمدهای بالا را به ارمغان بیاورد. از آنجا که مدارس غیرانتفاعی در ایران میتواند با ارائه برخی از امکانات آموزشی، این نیاز خانوادهها را برآورده کند، تقاضا برای ثبتنام در مدارس غیردولتی، در سالهای اخیر افزایش یافته است. بسیاری از این خانوادهها معتقدند که جهان فعلی آموزش دولتی تناسبی با نیاز دانشآموزان ندارد.
از سوی دیگر مکانیسم ورود دانشآموزان به دانشگاه در کشور بهگونهای است که آموزش دولتی به تنهایی نمیتواند مهارتهای مورد نیاز برای قبولی در دانشگاههای برتر کشور را آموزش دهد. به همین دلیل بسیاری از افراد ترجیح میدهند که به جای هزینه برای آموزش مهارتهایی مانند زبانهای مختلف و همچنین ورود به دانشگاه در آموزشگاههای خصوصی، شهریه مدارس غیر انتفاعی را بپردازند. با این حال بسیاری از خانوادههایی که فرزندشان را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام کردهاند معتقدند که در چارچوبهای آموزشی کشور، انتخاب مدارس غیردولتی تنها یک انتخاب آموزشی ایدهآل نیست، بلکه اجتنابی برای ورود فرزندشان به مدارس دولتی است.
نقش پررنگ فرهنگ آموزشی
نگاهی به چارچوبهای آموزشی در مدارس غیردولتی کشور نشان میدهد که تعداد قابلتوجهی از این مدارس به غیر از برنامه درسی ملی که در مدارس دولتی نیز آموزش داده میشود، برنامه فوقالعاده آموزشی نداشته اما همچنان تقاضای بالایی دارند.
یکی از افرادی که برای ثبتنام فرزندش در مقطع اول ابتدایی در یکی از مدارس غیردولتی تهران که 100میلیون تومان شهریه پرداخت کرده بود به خبرنگار «دنیایاقتصاد» گفت که مهمترین دلیلش برای پرداخت این هزینه، زمان آموزش مدرسه بوده است. آموزش در مدارس دولتی در این مقطع در ساعت 12ظهر به پایان میرسد. بنابراین والدین شاغل که پایان ساعت کاریشان 5 بعدازظهر است، برای خلأ زمانی مذکور 2 راه پیش رو دارند: گزینه اول پرداخت شهریه برای مدرسه غیردولتی و گزینه دوم ثبتنام فرزندشان در مهدکوک است.
فرد دیگری که 146میلیون تومان شهریه برای ثبتنام فرزندش در مقطع چهارم ابتدایی پرداخته بود، دغدغه امنیت فرهنگی و تربیتی فرزندش را داشت. او در اینباره معتقد بود که مدارس دولتی امنیت مورد نیاز را برای دانشآموزان فراهم نمیکنند و تراکم بالای این مدارس، مانع اصلی فراهم کردن این امنیت هستند. او همچنین معتقد بود که تفاوت فرهنگی حاکم در مدارس دولتی دولتی و غیردولتی در ایران موجب شده تا دانشآموزی که در سالهای نخست مقطع ابتدایی در مدرسه غیردولتی تحصیل کرده است، امکان ادامه تحصیل در مدارس غیردولتی را نداشته باشد. علاوه بر این برخی از والدین معتقد بودند که فرهنگ دستوری حاکم بر مدارس دولتی موجب شده تا متقاعد شوند که حتی با وجود سطح کیفی یکسان آموزش در برخی از موارد، مدارس غیردولتی را انتخاب کنند.
رویگردانی از تصمیمات دولت
بهصورت کلی میتوان گفت که کلید حل معمای افزایش تقاضا برای مدارس غیردولتی در شرایطی که قدرت اقتصادی شهروندان کاهش یافته، «نزول کیفیت آموزش دولتی» در سالهای گذشته بوده است. این افت کیفیت که هم در زمینه آموزش مهارت و هم در زمینه فرهنگ حاکم در مدارس دولتی رخ داده، موجب شده تا بسیاری از خانوادهها در دوراهی قرار بگیرند که در نهایت بین «بد» و «بدتر»، بد را انتخاب کنند. بنابراین زمانی که دولت برای شهریه مدارس غیردولتی، سقف تعیین میکند، والدین به جای همراهی با دولت، ترجیح میدهند شهریه بیشتری بپردازند و با مدارس همراه شوند؛ زیرا نمیخواهند از ثبتنام فرزند خود در مدارس غیردولتی اجتناب کنند. نکته قابلتوجه دیگر آن است که این مساله منجر به شکلگیری شکاف آموزشی قابلتوجهی شده که میتواند در آینده تبعات مختلفی به همراه داشته باشد.
افزایش نابرابری در دسترسی به آموزش باکیفیت پیش از دانشگاه، عواقب عمیقی بر ساختار اجتماعی کشور خواهد گذاشت. هرچه دسترسی به منابع آموزشی برتر، از جمله کادر معلمی مجرب و امکانات پژوهشی، محدودتر شود، فاصله میان فرصتهای شغلی و اقتصادی در آینده بیشتر خواهد شد. این شکاف آموزشی نه تنها باعث از بین رفتن اصل عدالت میشود، بلکه پیوندهای اجتماعی را نیز سست کرده و حس محرومیت را در میان افراد افزایش میدهد. در چنین شرایطی اصلاح و تقویت مدارس دولتی، امری حیاتی است. این تحول نیازمند تخصیص بودجهای کافی برای نوسازی تجهیزات آموزشی، بهویژه در آزمایشگاهها و کارگاهها، کاهش تعداد دانشآموزان در هر کلاس، و بالا بردن سطح مهارت معلمان از طریق آموزشهای مستمر است. همچنین، ارائه حمایتهای مالی و غیرمالی مشخص به دانشآموزان با وضعیت اقتصادی ضعیف، از اهمیت ویژهای برخوردار است.