جنتی: جریان افراطی به دروغ شعار ولایتمداری میدهد/ برای منافع ملی باید روابط با آمریکا را عادیسازی کنیم

علی جنتی، فرزند ارشد آیتالله جنتی است و سالها در ارکان مختلف مدیریتی حضور داشته؛ از استاندار استانهای مختلف تا سفیر ایران در کویت، معاون سیاسی وزیر کشور و وزیر فرهنگ دولت حسن روحانی. همکاریاش با دولتها هم منحصر به حسن روحانی نیست، از دوره ریاست جمهوری آیتالله خامنهای که استاندار خوزستان بود تا دوره خاتمی و احمدینژاد که به ترتیب مسئولیتهای سفارت و معاون سیاسی را برعهده داشت. او معتقد است روند حکمرانی در ایران، بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه باید تغییر کند. گفتوگوی اصلاحات نیوز با علی جنتی را در ادامه میخوانید:
اصلاحات نیوز: اگرچه در طول چهار دهه گذشته مقاطع تاریخی متعددی بوده که از آن بهعنوان شرایط حساس کنونی یاد شده، اما بهنظر میرسد پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر این شرایط به حساسترین نقطه خود رسیده است. با توجه به اتفاقات پیش آمده و این که برخی افراد عنوان کردهاند باید از گذشته درس بگیریم و نقشه راه متفاوتی برای آینده ترسیم کنیم؛ ویژگیهای این نقشه راه چه چیزهایی باید باشد؟
علی جنتی: مشکل عمدهای که در طول ۴۵ سال گذشته داشتهایم، حکمرانی است. رژیم گذشته بهطور غافلگیرانهای یکمرتبه فروپاشید؛ حتی کسانی که اهل مبارزه بودند و در زندان و تبعید تلاش میکردند که انقلاب رخ دهد، فکر نمیکردند که انقلاب با این سرعت پیروز شود. بعد از پیروزی انقلاب در همان سالهای اولیه، کشور درگیر جنگ شد. جنگ تحمیلی در شرایطی رخ داد که ارتش فروپاشیده و سپاه هم که تازه شکل گرفته بود و سلاح سنگینی نداشت. از همین رو تصمیم گیران مجبور بودند برای دفاع از کشور مردم را بسیج کنند. با اقداماتی که صورت گرفت، جنگ به پایان رسید و تمامیت ارضی کشور حفظ شد. بعد از جنگ، انتظار میرفت با استفاده از تجربیاتی که به دست آمده بود بررسی شود سایر کشورها در حوزههای اقتصادی، سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی چگونه حکمرانی میکنند و از آن الگو بگیرند. گرچه در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی که به «دولت سازندگی» معروف شد واقعاً تلاشهای خوبی صورت گرفت، از افراد باتجربه در بازسازی ویرانیهای جنگ استفاده شد و در جهت سازندگی کشور خیلی خوب عمل شد، منتها آنقدر موانع جلوی پای ایشان بود که عملاً کارهایی را که ایشان در نظر داشت در سیاست خارجی و داخلی انجام دهد، نتوانست عملی کند. دردوران جنگ حدود ۱۱ شهر مرزی کشور ویران شده بود و در این دوره بخش عمدهای از آن بازسازی شد. آقای هاشمی رفسنجانی واقعا به توسعه کشور میاندیشید. همواره تاکید داشت که ما باید ارتباط سازندهای با جهان از جمله ایالات متحده آمریکا داشته باشیم. درست است که آمریکا نسبت به ملت ایران دشمنی فراوانی کرده است، اما در عالم سیاست، نه دوست دائمی وجود دارد و نه دشمن دائمی. بنابراین، منافع ملی کشور ایجاب میکرد که روابط خود با امریکا را عادیسازی کنیم و در کنار آن، با سایر کشورها و قدرتهای دیگر از جمله چین و روسیه ارتباط داشته باشیم. همچنین در ارتباط با کشورهای همسایه رابطه نزدیک و حسن همجواری را دنبال کنیم.
به رغم اینکه در چشمانداز ۲۰ ساله کشور بر ارتباط سازنده با همه کشورهای دنیا تاکید شده ولی عملاً این مشکل همچنان تا به امروز باقی است و هرچه زمان گذشته، شرایط بینالمللی نیز تغییر یافته است؛ اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق دچار فروپاشی شد و نظم جدیدی در جهان شکل گرفت و امریکا تلاش نمود با یکجانبهگرایی در جهان اعمال قدرت نماید. کشورهای اروپای شرقی عموماً گرایش به غرب پیدا کردند. به تدریج، ایالات متحده با توجه به توان علمی، نظامی و اقتصادیاش، برتری خود را بر سراسر اروپا به اثبات رساند. به خصوص در دهه اخیر آمریکا نفوذ خود را در دنیا به طور فراوانی گسترش داده است. پس از توافق برجام و پایان یافتن ریاست جمهوری اوباما، ترامپ به قدرت رسید، در حالی که تحریمهای ناشی از قطعنامههای شورای امنیت برداشته شده بود و هیچ کشوری نمیتوانست به استناد مصوبات شورای امنیت سازمان ملل ایران را تحریم کند. اما ترامپ از برجام خارج شد و بعد هم تحریمهای شکننده و به قول خودش فشار حداکثری را بر ایران تحمیل کرد. علاوه بر آن تحریمهای ثانویهای را هم بر کشورهایی که تحریم امریکا را نقض کنند تحمیل نمود. در نتیجه همه کشورهای دنیا به خط شدند و هیچکدام جرات نکردند ارتباط اقتصادی علنی با ایران برقرار کنند. حتی چین که خیلی به ایران نزدیک است و نفت ما را میخرد، روسیه و سایر کشورها نیز حاضر نشدند با ایران کار کنند. کشورهای همسایه جنوبی ما در خلیج فارس، مثل قطر، امارات، بحرین و کویت، برای باز کردن حساب بانکی برای دیپلماتهای ایران موافقت نکردند و هنوز میگویند شما تحریم هستید. میخواهم نتیجه بگیرم که این نشاندهندهی هژمونی آمریکاست وآمریکا امروز به طور نسبی به عنوان یک قدرت برتر در دنیا حاکمیت میکند. به نظر من همه قبول دارند که امریکا قلدری و زورگویی میکند و به هیچ یک از قوانین و هنجارهای بینالمللی از جمله قوانین سازمان ملل متحد، پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبند نیست. آمریکا و غرب امروز فقط به قدرت خود فکر میکنند و با استانداردهای دوگانه با سایر کشورها برخورد میکنند و زبان رفتاریشان، زور گفتن است. یعنی هرکس زورش بیشتر باشد، حق به جانب او است و میتواند اعمال قدرت کند. در چنین شرایطی، ما در طول ۴۵ سال گذشته با ایالات متحده درگیر بوده و هزینههای زیادی را نیز از این بابت پرداختهایم و این هزینهها بر ملت تحمیل شده است. تحریمها و وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مشکلات مختلف و بحرانهایی که اکنون مشاهده میکنیم، یک بخشآن مربوط به نحوه حکمرانی خودمان در داخل کشور است، یک بخشاش هم به دیپلماسی ما و سیاست خارجیمان در ارتباط با آمریکا و غرب و برخی از کشورهایی که در اطراف ما هستند.
اصلاحات نیوز: نتیجه این درگیری و روندی که دنبال شد، تا چه اندازه توانسته منافع مردم را تحقق بخشد؟
اگرچه هرگز عامدانه نبوده ولی در عمل، منافع ملی کشور و منافع ملت از دست رفته است. از نظر اقتصادی ما میتوانستیم از کشورهای منطقه جلوتر باشیم. چشمانداز بیست ساله هم عنوان میکند که در سال ۱۴۰۴ ایران باید از نظر علمی، فناوری و اقتصادی اول منطقه باشد، اما چه شد؟ این نشان میدهد که ما درست عمل نکردهایم. امروز ملت ایران میبیند همین کشورهای کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس که۵۰ سال قبل آرزویشان این بودکه برای گردش و تفریح و استفاده از جاذبههای طبیعی و گردشگری به ایران بیایند، اکنون چگونه به سمت توسعه شتاب میکنند.
امروز آنها از نظر تولید ناخالص ملی، درآمدهای ارزی و پیشرفتهای علمی دستاوردهای زیادی دارند. از منابع نفتیشان چقدر خوب استفاده میکنند و درآمدهای ارزیشان بالا رفته است. ترکیه از نظر جمعیتی و سرزمینی و منابع، تقریبا با ایران یکسان است؛ در دهه شصت دو کشورکاملاً همسان بودند، اما الان میبینیم فاصلهمان خیلی زیاد شده است. مردم ما وقتی به ترکیه میروند، فرودگاه بینالمللی استانبول را میبینند، یا به امارات و دبی میروند و پیشرفت کشورهای کوچک اطراف ما را مشاهده میکند این سوال برایشان به وجود میآید که چرا ما عقب ماندهایم؟
اصلاحات نیوز: سوال همین است، مگر ایران یک کشور با منابع غنی نیست؟ چطور کشورهای اطراف ما به پیشرفتهای چشمگیر دارند، اما به قول شما ما عقب ماندهایم؟ ۲۰ سال نخست انقلاب با آزمون و خطا و جنگ دنبال شد، اما چرا پس از آن نتوانستیم مانند سایر کشورها از منابع خود استفاده کنیم؟
این بر میگردد به نکته اولی که اشاره کردم، حکمرانی ما نامطلوب است؛ یعنی بسیاری از مدیران کشور قواعد حکمرانی را نمیدانند. اگر قواعد حکمرانی را میدانستیم، هم در سیاست خارجی میتوانستیم منافع کشور را حفظ کنیم و با کشورهای مختلف ارتباط سازنده داشته باشیم و هم در داخل به گونهای عمل شود که اقتصاد کشور شکوفا و مسائل فرهنگی و اجتماعی سامان یابد، آزادیهای سیاسی در داخل کشور توسعه پیدا کند و رضایت مردم جلب شود. وظیفه هر حکومتی تأمین رفاه، امنیت و آزادی برای ملت است.
اصلاحات نیوز: به نقصها در حکمرانی اشاره کردید؛ در سالهای مختلف شاهد اعتراضات مردم در موضوعات مختلف بودیم و نارضایتی در جامعه وجود داشت و دارد، اما در جنگ ۱۲ روزه مشاهده کردیم که مردم یکصدا در مقابل دشمن خارجی ایستادند و از ایران دفاع کردند.
مردم ایران غیرقابل پیشبینیاند. اگر یک اتفاق مشابه دیگر نیز بیفتد، باز هم میایستند. اینکه اکثریتی از مردم ازحاکمیت ناراضی هستند، غیر قابل انکار است. هر کسی هم به نحوی نارضایتی دارد. یک نفر نسبت به وضع اقتصادیاش ناراضی است. دیگری از فقدان آزادیهای سیاسی دلخور است. گروهی از فقدان آزادیهای اجتماعی نارضایتی دارد و این نارضایتیها در مواقع مختلف به نحوی ابراز شده است. حوادثی که در سال ۹۶ از مشهد شروع شد و بعد به سایر نقاط کشور توسعه پیدا کرد. بعد درسال ۹۸ وضعیت مشابهی را شاهد بودیم و در سال ۱۴۰۱ به دلیل کشته شدن مهسا تظاهرات گستردهتری رخ داد، همه این اتفاقات و واکنشها ابراز نارضایتی از عملکرد حاکمیت بود.
درحوادث اخیر و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به گمان من مردم فهمیدند که اسرائیل تنها به دلیل مسایل هستهای به ایران حمله نکرده است، بلکه جمهوری اسلامی را هدف گرفته و تمامیت ارضی کشور را در خطر میدیدند. رژیم نکبت بار صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ که تأسیس شد تا امروز به دنبال کشورگشایی و توسعه سرزمینی بوده است. سال ۱۹۶۷ بخشی از سرزمین کشورهای عربی را اشغال نمود و در سال ۱۹۷۳ هم بخش دیگری از مصر و کشورهای دیگر را گرفت. در طول دو سال اخیر هم ما شاهد حوادث خونباری در غزه بودیم و اسرائیل سرزمین غزه را با نسلکشی ویران کرده و تلاش دارد آن را به سرزمین اشغالی خود ملحق کند. حتی در سوریه که اکنون رژیم بشار اسد سرنگون شده و رژیمی هماهنگ با اسرائیل بر سرکار آمده است اسرائیل به راحتی همه مراکز نظامی آن کشور را بمباران کرده و بخشهای جدیدی از خاک آن کشور را اشغال کرده است؛ زیرا نمیخواهد در اطراف خود کشوری وجود داشته باشد که کمترین تهدیدی برای آن رژیم باشد. در ایران مردم احساس کردند که اسرائیل به دنبال براندازی است و سران جنایتکار آن رسماً این موضوع را اعلام میکردند. در یک شبانهروز ۳۰ نفر از فرماندهان نظامی کشور را در حملات غافلگیرانه ترور کردند. تعدادی از دانشمندان هستهای را ترور کردند. حتی مقام رهبری را تهدید کردند و تلاش کردند همه سران کشور را از بین ببرند و وقتی شورای عالی امنیت ملی جلسه برگزار کرده بود عامدانه محل را بمباران کردند. این اقدامات به جز تلاش برای براندازی معنای دیگری ندارد. تحلیلهای مختلفی هم در مورد آلترناتیو مورد نظر آنان وجود دارد و همان طور که تعداد زیادی جاسوس در همه دستگاهها و سازمانهای مختلف استخدام کردهاند، افرادی را کاندیدا کردهاند که اگر رژیم تغییر کرد، سر کار بگذارند. در چنین شرایطی مردم احساس کردند که دشمن علاوه بر تلاش برای تغییر رژیم، به دنبال تجزیه کشور است و «شعارهایای ایران» که در کشور اوج گرفت از این احساس نشأت میگرفت. مردم احساس کردند تمامیت ارضی کشور را نشانه گرفتهاند لذا بسیاری از ناراضیان در داخل و خارج از کشور به مقابله با این توطئه برخاستند. من عمیقا اعتقاد دارم که اسرائیل به دنبال تجزیه کشور است، چون این رژیم هیچ کشور بزرگی را که تهدیدکننده امنیت آن کشور باشد بر نمیتابد. اسرائیل در طول چهار دهه گذشته در استراتژی امنیت ملی خود، جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان بزرگترین تهدید امنیت ملی خود به حساب آورده و بر اساس آن خود را برای یک مقابله بزرگ آماده کرده است. حتی اگر رژیم دیگری هم در ایران جایگزین شود، اسرائیل کشور بزرگی مثل ایران را با این جمعیت و موقعیت ژئوپولیتیکی نمیتواند تحمل کند و حتماً به دنبال تحریک منطقهای، قومیتها و تجزیه کشور است. مردم ایران این توطئه را فهمیدند؛ لذا یکپارچه ایستادند و انصافاً خیلی خوب مقاومت کردند.
اصلاحات نیوز: به بحث تجزیه کشور اشاره کردید، آیا امکان دارد بهخاطر نقصان در عدالت محوری در برخی از استانها بهویژه استانهای مرزی، دشمن روی آن دست بگذارد و از کمبودها و نارساییها استفاده کند؟
البته که تحریکات خارجی مؤثر است ولی آنچه بیش از همه در حفظ تمامیت ارضی کشور مؤثر است، نوع نگاهی است که حاکمیت نسبت به اقوام و ملیتهای مختلف در داخل کشور دارد. اگر همه اعم از لر، کرد، بلوچ، سنی، شیعه، مسیحی، ارمنی احساس کنند که شهروند درجه یک کشور هستند و از حقوق برابر برخوردارند، هیچگاه مشکلی پیدا نمیشود. مشکل زمانی است که جمعیتی یا قومی یا گروهی احساس کنند که شهروند درجه دو هستند، در نتیجه به راحتی ممکن است تحت تأثیر تحریکات خارجی قرار گیرند.
اصلاحات نیوز: پس از جنگ ۱۲ روزه گفته شد که گفتمان کشور باید تغییر کند؛ مهمترین تغییرات از نظر شما باید چه مواردی باشد؟
حاکمیت برای بقای خودش و بقای جمهوری اسلامی باید به سمت حل مشکلات انباشته و نارضایتیها پیش برود. متأسفانه مشکلات کشور بسیار گسترده است و فشارفوقالعادهای را بر ملت شاهد هستیم. نفت به صورت قاچاق و زیر قیمت جهانی به فروش میرسد. ارز حاصل از فروش نفت هم با زحمت فراوان به کشور باز میگردد.. در آستانه «فعال شدن سازوکار ماشه» هستیم و اروپاییها تهدید میکنند که قطعنامههای سازمان ملل را برمیگردانند. البته ممکن است این تهدیدها فقط برای تسلیم شدن ایران باشد ولی احتمالا تهدید خود را عملی کنند. از سوی دیگر در داخل کشور شاهد ناترازیهایی در زمینه انرژی، بودجه و مسائل اقتصادی هستیم. کمبود آب خودش را کاملاً نشان داده است و بسیاری از منابع زیرزمینی ما از بین رفته و فرونشستهایی که در تهران و سایر استانها میبینیم نتیجه فقدان منابع آبی زیرزمینی است. آلودگی هوا به ویژه در جنوب کشور یک مشکل جدی زیست محیطی است. درآمدهای نفتی کاهش یافته و هزینههای دولت هر روز رو به افزایش است. تعداد قابل توجهی از مردم زیر خط فقر به سر میبرند و طبقه متوسط کشور به تدریج زیر خط فقر میرود. فساد و رانتخواری از جمله مشکلات جدی کشور است و دولت باید برای همه این موارد که بسیاری از آنها میراث گذشته است برنامهریزی کند.
اصلاحات نیوز: به واسطه همین مسائلی که بیان کردید مشاهده میکنیم نیروی متخصص ما در حال مهاجرت است، این رفتنها چه آیندهای را برای ایران رقم میزند؟
دولت و حاکمیت باید در داخل کشور دست به یک سلسله اصلاحات بزنند. بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و اتفاقاتی که افتاد و مردم یکپارچه آمدند و ایستادند، حقشان است که حاکمیت اصلاحات اساسی در کشور به عمل آورد ولی تا این لحظه چیزی مشاهده نکردهایم. حتی در رسانه ملی که خود را متعلق به ۱۵ درصد جمعیت کشور میداند و فقط برای آنان برنامه پخش میکند انتظار میرفت تغییراتی رخ دهد و این رسانه واقعا ملی بشود. عناصری که الان صداوسیما را مدیریت میکنند، تفکرشان این است که ما گروهی را که نیروهای انقلاب میدانیم باید حفظ کنیم، لذا فقط برای آنان برنامه میسازند و کاری به بقیه ندارند. امروز همه نخبگان، روشنفکران، مصلحان و کسانی که به معنای واقعی به دنبال اصلاح جامعه هستند خواستار تغییر در سیاستهای نظام هستند. نه اینکه یک مرتبه بحثهای جدیدی را مطرح کنند که انگشت در چشم مردم فرو ببرند، مثل همین لایحهای که اخیرا دولت به مجلس داد و خوشبختانه آن را پس گرفت.
اصلاحات نیوز: به لایحه فضای مجازی اشاره کردید؛ درباره طرح حجاب و عفاف نظرتان چیست؟ آیا این لایحه همان طور که شورای عالی امنیت ملی دستور داد اجرایی نخواهد شد یا جریانی به دنبال عملی کردن آن است؟
جریاناتی که این طرح را به تصویب رساندند تلاش میکنند آن را اجرا کنند ولی خوشبختانه رئیسجمهور محکم ایستاد و رسماً اعلام کرد که من آن را ابلاغ نمیکنم. معنای این حرف این است است که حتی اگر رئیس مجلس هم ابلاغ کند، عملاً دولت اجرا نخواهد کرد.
اصلاحات نیوز: آیا میتوانیم بگوییم که حاکمیت از این موضوع گذر کرده و گذشته است؟
مقصود از حاکمیت چیست؟ اگر شما حاکمیت را یکپارچه بگیرید که من یکپارچه نمیبینم؛ یک بخشی از حاکمیت کاملا واقعیت جامعه را پذیرفته و بخشی هنوز نپذیرفته است. مثل خیلی از مسائل دیگر، ولی در نهایت میپذیرد. در طول ۴۰ سال گذشته بسیاری از پدیدهها که مطرح شده ابتدا با آنها مخالفت و بعد با آن برخورد کردهاند، اما وقتی آن پدیده خود را تحمیل کرد، پذیرفته شده است. استفاده از شبکههای ماهوارهای هنوز هم ممنوعیت قانونی دارد ولی مردم از آن عبور کرده و حاکمیت هم آن را عملا پذیرفته است. در مساله حجاب هم باید تنوع سبک زندگی مردم را بپذیریم. با اجبار نمیتوان یک چیزی را جا انداخت. باید افراد مطلبی را باور داشته باشند تا آن را بپذیرند، اگر پذیرفتند خودشان از آن دفاع میکنند ولی اگر چیزی به اجبار باشد، به لجبازی کشیده میشود.
اصلاحات نیوز: بلافاصله پس از وقوع آتشبس، جریانی در داخل کشور مساله عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را به دلیل پذیرش آتشبس مطرح کرد و خواستار برکناری وزیر امور خارجه و ایشان شد. تصمیمگیری درباره موضوع کلانی مانند آتشبس در اختیار وزارت خارجه است؟
روشن است که در داخل کشور دو جریان داریم، یک جریان بسیار افراطی وجود دارد که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری شکست خورد. این افراد به دنبال قدرت هستند و برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای استفاده میکنند. با توهین به افراد و خدشهدار کردن حیثیت آنها، به دنبال تضعیف رقبای خود هستند. برخی از آنها از مقام رهبری هم عبور کردهاند و علیرغم توصیههای ایشان به حفظ انسجام و وحدت ملی باز هم به دنبال ایجاد تفرقه و کوباندن رقبا هستند. متاسفانه این افراد به دروغ شعار ولایتمداری میدهند.
اصلاحات نیوز: با توجه به تجربهای که از حضور در دولت داشتید؛ تصمیمگیری درباره انجام یا عدم انجام مذاکره چگونه است؟ و با توجه به وضعیت فعلی، «مذاکره» راه حل ما است یا خیر.
ما چارهای به جز مذاکره نداریم و باید بر اساس منافع ملی کشور رابطه منطقی و شرافتمندانه با آمریکا و غرب برقرار کنیم. کشورهای همسایه ما که عموماً تا چند سال قبل فقط وابستگیشان به آمریکا بود؛ مثل عربستان و امارات، امروز تلاش میکنند در روابط خارجی خود توازن ایجاد کنند؛ لذا با دیگر قدرتهای جهانی مانند روسیه و چین روابط نزدیکی برقرارکردهاند و از این رهگذر منافع ملی خود را تامین میکنند. ایران، چون با آمریکا رابطهای ندارد مجبور است به چین و روسیه نزدیک شود که در جریان جنگ ۱۲ روزه هیچ کمکی نکردند. چرا که منافعشان با اسرائیل بسیار بیشتر از ایران است و، چون احساس میکنند که به آنان نیاز داریم، زورگویی میکنند.
ترامپ به ایران اعلام کرد که ظرف ۲ ماه یا در مسائل هستهای با ما همکاری کنید، یعنی غنیسازی را به صفر برسانید یا اینکه حوادث سختی در انتظارتان است؛ یک جا هم میگوید که یا باید تسلیم شوید یا بمباران شوید. مشخص بود که آمریکا از ابتدا با اسرائیل هماهنگ است و ضربالاجل دو ماهه هم برای این بود که اسرائیل خودش را برای حمله به ایران مجهز کند، تا اگر نظریات آمریکا را پذیرفتیم، هدف آنان تامین شده است و اگر نپذیرفتیم، حمله کنند. در عین حال که اکنون به این نقطه رسیدهایم، باز هم راهی جز مذاکره و دفع شر دشمن نداریم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.