رکورد تاریخی بازخرید سهام در وال‌استریت

طبق گزارش سه‌ماهه منتهی به ژوئیه، اپل ۳۶.۳‌میلیارد دلار وجه نقد و معادل نقد در اختیار دارد. آلفابت نیز در ابتدای سال برنامه بازخرید ۷۰‌میلیارد دلاری خود را تصویب کرد و درحال حاضر ۲۱‌میلیارد دلار نقدینگی در اختیار دارد. جی‌پی مورگان در ماه ژوئیه از بازخرید ۵۰‌میلیارد دلار سهام خبر داد، بانک آمریکا برنامه‌ای ۴۰‌میلیارد دلاری ارائه کرد و مورگان استنلی نیز مجوز بازخرید تا سقف ۲۰‌میلیارد دلار را صادر کرد.

به نظر می‌رسد رشد خیره کننده سودآوری شرکت‌ها در کنار کاهش مالیات‌ها، جریان نقدی قابل‌توجهی را وارد حساب‌های آنها کرده و زمینه را برای این عملیات فراهم کرده است. درحال‌حاضر دو عامل نقدینگی بالای شرکت‌ها و جبران افت شاخص‌ها در راستای بحران تعرفه‌ای ماه آوریل، زمینه را برای جلب اعتماد مجدد سرمایه‌گذاران فراهم کرده و بازار را به سمت ثبت رکوردهای تازه سوق داده است.

 ریشه‌یابی

استراتژی بازخرید شرکت‌ها ریشه در فضای ابهام ناشی از جنگ تجاری آمریکا و چین دارد. بسیاری از شرکت‌ها هنگام مواجهه با عدم قطعیت در زمینه سیاست‌های تجاری و نگرانی از پیامد تعرفه‌ها، پروژه‌های سرمایه‌گذاری جدید همچون توسعه زیرساخت‌ها، ساخت کارخانه یا افزایش تولید را به تعویق انداخته و بازخرید سهام را گزینه‌ای جذاب‌تر برای استفاده از نقدینگی مازاد خود می‌دانند. 

جفری ییل روبین بر این باور است که امروزه شرکت‌ها علاوه بر اینکه وضعیت نقدینگی خوبی دارند، بلکه سلامت مالی بالایی نیز دارند و اکوسیستم مالی بسیار بهتر از آنچه است که اغلب مردم متصور هستند.

بازخرید سهام از دید بسیاری از مدیران و سهامداران اقدامی هوشمندانه تلقی می‌شود، زیرا با کاهش تعداد سهام در گردش، سود هر سهم افزایش یافته و اغلب موجب رشد قیمت سهام می‌شود. 

با‌این‌حال، این روند مخالفان جدی نیز دارد. منتقدان بر این باورند که بازخرید شرکت‌ها در شرایط کنونی، که ارزش‌گذاری‌ سهم‌ها در بازار به بالاترین سطوح خود رسیده است، می‌تواند بیش از آنکه بر رشد واقعی اقتصادی تکیه داشته باشد، بر ایجاد تقاضای مصنوعی بر سهام متمرکز باشد. همچنین، تجربه نشان داده است که بسیاری از شرکت‌ها تمایل دارند سهام خود را زمانی بازخرید کنند که قیمت‌ها در اوج است، نه هنگام افت بازار که فرصت خرید ارزان‌تر فراهم می‌شود. به باور منتقدان، این استراتژی، منجر به استفاده ناکارآمد از منابع نقدی می‌شود.

بازخرید سهام در ماه ژوئیه به نقطه اوج خود رسید. در این دوره، همزمان با انتشار گزارش‌های مالی فراتر از پیش‌بینی‌ها، انعقاد سلسله‌ای از توافق‌های تجاری و آشکار شدن نشانه‌هایی از تاب‌آوری اقتصاد، شرکت‌های آمریکایی اعلام کردند که قصد دارند در مجموع ۱۶۵.۶‌میلیارد دلار سهام بازخرید کنند. این رقم رکوردی جدید در تاریخ این استراتژی به شمار می‌آید. علاوه بر این حتی در ماه‌های ابتدایی سال، زمانی که بازارها نگران شرایط اقتصادی بوده و تنش‌های تجاری زمینه افت شاخص‌ها را فراهم کرده بود نیز این روند نه تنها متوقف نشد بلکه بیش از پیش سرعت گرفت.

داده‌های S&P Dow Jones Indices نشان می‌دهد که شرکت‌های عضو S&P ۵۰۰ در سه‌ماهه اول سال ۲۰۲۵، مجموعا ۲۹۳.۶‌میلیارد دلار سهام بازخرید کرده‌اند. این رقم ۲۱درصد بیش از سه‌ماهه پایانی ۲۰۲۴ بوده و رکورد فصلی جدیدی محسوب می‌شود. آمارها نشان می‌دهد که نیمی از کل بازخریدهای انجام شده، توسط ۲۰ شرکت برتر آمریکایی است. 

در سوی دیگر، همه شرکت‌های بزرگ در این مسیر گام برنداشته‌اند. برکشایر‌هاتاوی به رهبری وارن بافت در چهارمین فصل پیاپی از بازخرید سهام خودداری کرده و ذخایر نقدی آن تا پایان ژوئن به رکورد ۳۴۴‌میلیارد دلار رسیده است.

به گفته برخی از تحلیلگران، این اقدامات نشانه‌ای است که مصرف‌کنندگان آمریکایی هنوز در وضعیت مالی مناسبی قرار داشته و توانایی هزینه‌ کردن و وام‌گیری آنها کاهش نیافته است. 

با این حال، عده‌ای دیگر هشدار می‌دهند که شرکت‌ها این روند را با هدف جبران آثار منفی جنگ تجاری بر ترازنامه‌های خود به کار می‌گیرند و در صورت فشار بر سودآوری، ممکن است اجرای برنامه‌های بازخرید را به تعویق بیندازند. 

لری فینک، مدیرعامل بلک‌راک، نیز در نامه سالانه خود به مدیران عامل هشدار داده است که بازخرید سهام هرچند می‌تواند بازدهی کوتاه‌مدت قابل‌توجهی داشته باشد، اما باید با سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در جهت رشد پایدار همسو شود.

با وجود این هشدارها، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که موج بازخریدهای کنونی، همراه با سودآوری بالای شرکت‌ها و عملکرد بهتر از انتظار در گزارش‌های مالی، همچنان موتور محرک شاخص‌های بورسی خواهد بود. طبق داده‌های فکت ست، تاکنون ۹۱درصد شرکت‌های عضو S&P ۵۰۰ گزارش سه‌ماهه دوم خود را منتشر کرده‌اند و در این میان، حدود ۸۲درصد از آنها فراتر از پیش‌بینی‌ها عمل کرده‌اند. این آمارها می‌تواند نویدبخش تداوم رشد بازار در کوتاه‌مدت باشد، حتی اگر سایه جنگ تجاری و ارزش‌گذاری‌های بالا بر سر وال‌استریت باقی بماند.