اصلاح فرآیندها

اما آیا مذاکره و تعامل صرفا محدود به دوران جنگ می‌شود؟ قطعا خیر. آیا تعاملات صرفا محدود به جنگ و موشک‌ها و تلفات و تهدیدها می‌شود؟ قطعا خیر. ما باید همان مسیر دیپلماتیکی را که قبل از جنگ داشتیم و حین جنگ ادامه داشت ادامه دهیم و در این میان چه بهتر که این تعاملات و مذاکرات را با تعریف منافعی تضمین و تقویت کنیم. از این جهت است که ورود هرچه بیشتر و قوی‌تر به بازارهای جهانی و انعقاد توافقات اقتصادی و تجاری بین‌المللی حائز اهمیت و تاثیرگذار خواهد بود.

یکی از افسوس‌ها و حسرت‌های اقتصاددانان و فعالان اقتصادی در کشور این است که اگر در دوران برجام قراردادهای اقتصادی و تجاری در حوزه‌های مختلف مانند نفت و مشتقات آن یا صنایع یا غیره، معطل مخالفت‌های جریان‌های تندرو افراطی قرار نمی‌گرفت، امروز ما با بسیاری از اتفاقات درگیر نبودیم. 

اگر همان زمان جریانات تندرو اجازه می‌دادند که دولت وارد تعاملات اقتصادی بین‌المللی شود و ایران بر‌اساس منافع و مصالح ملی با کشورهای مختلف غربی و شرقی تجارت کند، فردی مثل دونالد ترامپ هرگز قادر نبود که با یک امضا از برجام خارج شود و ادامه حیات برجام را دچار اختلال کند؛ چراکه افزایش و گسترش تعاملات اقتصادی و تجاری، علاوه بر افزایش درآمدها و رشد تولید و به تبع آن کاهش نرخ بیکاری و مهار تورم، امکان اعمال تحریم علیه کشور را کاهش می‌دهد. همچنین وقتی یک کشور وارد تعاملات اقتصادی گسترده در جهان می‌شود، امکان تهدید امنیتی علیه خودش را کاهش می‌دهد، چراکه با ورود سرمایه‌گذاران خارجی، کشورهای بیشتری منافع خودشان را درگیر امنیت ایران  خواهند دید.

اما هنوز دیر نشده است و زمان برای اصلاح رویکردها وجود دارد. هرچند که با گذشت زمان و غفلت، امکان اصلاح سخت‌تر می‌شود ولی همچنان فرصت وجود دارد. ایران می‌تواند به مدد موقعیتی که دارد از مسیرهای ترانزیتی برای ورود به تجارت جهانی استفاده کند. قطعا کسی ادعای غفلت از ضرورت تقویت توان نظامی، امنیتی یا دفاعی کشور را ندارد، ولی چه بهتر که در کنار این ضرورت ما بتوانیم از طریق تجارت جهانی، تامین امنیت کشور را در سطح بالاتری قرار دهیم. اقتصاد یک اهرم کمکی و البته کارآمد و مهم در این مساله است که قابل انکار نیست.

امروز جهان در عصر اقتصاد آزاد قرار دارد و بحث توسعه صادرات در آزادی سرمایه قرار دارد. امروز همه کشورها در این مسیر حرکت می‌کنند و به سمت گلوبالیسم قدم برمی‌دارند. همگی به دنبال جهانی‌سازی پیش می‌روند، ولی در کشور ما برخی جریانات فکری راه دیگری را در پیش گرفته و عملا کشور را از این مسیر دور نگه داشتند. ما خودمان را از واردات و صادرات، بازارهای جهانی، سرمایه جهانی و نیروی انسانی متخصص محروم کردیم.

امروز در جهان، همه کشورها به دنبال منافع ملی خودشان هستند و از فرصت‌هایی استفاده می‌کنند که صرفا منافع ملی آنان را تامین کند. در این بزنگاه راهی که ما طی کردیم باعث شد عملا حضور ما در عرصه جهانی محدود و سخت شود و در نهایت بسیاری از فرصت‌ها را از دست بدهیم. حالا ما امید داریم که این فرصت‌ها دوباره از بین نرود و از شرایط ممکن، بیشترین منافع را برای کشور کسب کنیم.

موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه چنان است که طبیعی‌ترین و بهترین مسیر ترانزیت برای انتقال کالا و انرژی، چه در حوزه خزر و چه برای اروپا و چه در حوزه خلیج فارس منوط به ورود و همکاری تهران است. حضور ایران در اجلاس کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه و همین طور تفاهمات متعدد با کشورهای حوزه خلیج فارس یا طرح مساله کریدور شمال به جنوب و امثالهم مصداق همین مساله است. این نگران‌کننده است که ما از این فرصت‌ها دریغ کنیم. امروز باید یک نگاه جدی به عقب بیندازیم و با اصلاح گذشته، آینده را روشن کنیم. آیا قرار است در همان مسیر گذشته و با تبعات همان روش‌ها پیش برویم یا قرار است نگرش‌ها  تغییر کند؟

به نظر می‌رسد طبق گفته های مسوولان دولت، تصمیم بر انجام مذاکرات با حفظ خطوط قرمز و مبتنی بر منافع ملی، اتخاذ شده است. جریان‌های داخلی باید نگاه دقیق‌تر و تخصصی‌تری به مسائل بین‌المللی داشته باشند. ما باید در چارچوب منافع ملی مواضع خودمان را تنظیم کنیم. زمانی آقای علی‌اکبر صالحی یک مثالی را مطرح می‌کردند که «برخی جریانات در داخل حرف جدی مقامات بین‌المللی را شوخی تصور می‌کنند و این در حالی است که خارجی‌ها حرف شوخی ما را نیز جدی تلقی می‌کنند». آیا دوباره قرار است همین اتفاقات تکرار شود؟ آیا قرار است با یک سری حرف‌های پوپولیستی برای کشور هزینه ایجاد کنیم؟

انتخاب آقای لاریجانی یا موافقت مجمع تشخیص مصلحت نظام با FATF و یک سری از مواضع و اظهارنظرات در مجموعه حاکمیت نشان‌دهنده آن است که کشور یک تغییر رویکرد را دنبال می‌کند که همگی این تحرکات باید در جهت تقویت و تضمین منافع 

ملی باشد. فراموش نشود که پیش از جنگ تحمیلی ۱۲روزه نیز این تغییر نگرش‌ها از دولت آقای پزشکیان با تصمیماتی مانند آنچه در بحث حجاب یا فیلترینگ رخ داد، شروع شده بود. کابینه دولت چهاردهم همچنین در بحث سیاست خارجی با استفاده از تجربه برجام مترصد آن بود تا بتواند شرایط را برای ورود ایران به عرصه جهانی فراهم کند. لذا همگی این اقدامات یک امید را برای حل اشتباهات گذشته همچنان زنده نگه می‌دارد.

خواه بپذیریم یا نه، دونالد ترامپ به دنبال افزایش تعاملات در منطقه به‌ویژه حوزه خلیج فارس است که می‌تواند بالغ بر ۲ تا ۳هزار‌ میلیارد دلار دستاورد ایجاد کند، ولی همگی بر این نکته واقف هستند که برای رسیدن به این مهم، آمریکا نیازمند رسیدن به یک توافق یا تعادل با ایران است. بنابراین هنوز فرصت وجود دارد. ما باید از جمیع این شرایط و با نگاه به تغییر رویکردها، فرصت‌ها را یک به یک به نتیجه برسانیم.

رئیس‌جمهوری آمریکا شخصیتی است که همه‌چیز را برای خودش می‌خواهد و حتی در این میان عاشق آن است که دستاوردهای کشور را به نام خودش تمام کند. ترامپ تا آنجا پیش رفته که حتی سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا را درگیر خواسته‌های شخصی خودش کرده است. بنابراین دلیلی وجود ندارد که بخواهیم منافع ملی خودمان را فدای تقابل با چنین شخصیتی کرده و برای خودمان مانع‌تراشی کنیم. ما امروز برای حل مشکلات کشور و نیز تقویت توان بازدارندگی نیازمند آن هستیم که از تمام ابزارها برای تغییر اجماع جهانی به نفع خودمان بهره ببریم.

* عضو اتاق بازرگانی