واقعیات را بپذیریم

اما اگر بخواهیم به لحاظ اقتصادی به این مساله نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که یکی از مشکلات کشور چه در بخش نرمافزاری و چه در بخش سختافزاری توان نظامی، به همین مساله اقتصاد ایران زیر سایه تحریمها مربوط میشود. البته این بدان معنا نیست که بخواهیم توان دفاعی کشور را زیر سوال برده یا به باد انتقاد بگیریم. اتفاقا همیشه از آن حمایت میکنیم ولی هدف از این گزاره آن است که درک بهتری از جایگاه اقتصاد در همه ابعاد کشور داشته باشیم و بدانیم که انکار ضرورت و جایگاه اقتصاد امری ناممکن است.
بنابراین ما امروز نیازمند یک بهسازی یا بازسازی یا ترمیم در حوزههای مختلف داخلی و خارجی از جمله اقتصاد هستیم که همین اقتصاد نیز به دو بخش داخلی و بینالمللی تقسیم میشود. اگر نگرانی امروز، بازدارندگی از تکرار و بروز هرگونه جنگ و تجاوز است، باید بدانیم که یک کشور متخاصم یا مهاجم برای حمله به یک کشور دیگر، اول از همه چیز نیاز به یک اجماع جهانی و اقناع افکار عمومی دارد تا بتواند توجیهی برای حمله و تخاصم خودش داشته باشد. اینکه اسرائیل مساله بمب اتمی را ادعا میکند و در مقابل رهبری فرزانه انقلاب مساله ساخت بمب اتم را حرام اعلام میکنند، دقیقا در راستای همین نکته است که اسرائیل مترصد اقناع افکار عمومی و ایران درصدد عدم تحقق آن به نفع اسرائیل است.
یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد اجماع جهانی و اقناع افکار عمومی، اقتصاد جهانی است. اگر ایران بتواند در حوزه اقتصاد و تجارت جهانی پیوندها و اشتراکات متعدد و متنوعی در جهان ایجاد کند، خواه ناخواه بسیاری از کشورها خودشان را در مباحث اقتصادی با ایران مشترکالمنافع خواهند دید. این مساله باعث میشود که اگر فردا روزی کشوری حمله به ایران را توجیه کرد، همان کشور مشترکالمنافع دستکم برای حفظ منافع خودش نظری مخالف با آن ادعا را مطرح کند. تکرار این رویکرد عملا کار را برای ایجاد اجماع عمومی علیه ایران سخت و سختتر میکند.
امروز فرصت خوبی است که ایران یک بازنگری جدی در عرصه خارجی بهویژه در مباحث تجاری و اقتصادی داشته باشد. ما تا پیش از جنگ تحمیلی ۱۲روزه فکر میکردیم یک سری از کشورها حامیان جدی ما هستند، ولی در نهایت آنها ما را تنها گذاشتند. اینکه به چه دلیل و بنابر چه ملاحظاتی این کشورها از حمایت ایران دست کشیدند، در نتیجه فرقی نمیکند و همین مساله باید همه را به فکر فرو ببرد. ما نباید فراموش کنیم که هنوز خطر جنگ وجود دارد. مرحله اول آن با یک سری اتفاقات به پایان رسید که اطلاعات و دادههای برآمده از آنها بسیار مهم و ارزشمند است و میتواند یک نقشه راه جدی برای کشور در آینده پیش رو باشد. ما باید به این فکر کنیم که طی دهههای گذشته چه فرصتها و دستاوردهایی داشتیم و در این میان از کدام استفاده کرده و کدام یکی را از دست دادیم.
ما باید فکر کنیم که دستاوردهای ما حاصل چه تصمیمات و رویکردی بود و فرصتهای سوخته ما بر اثر کدام رویکردها و تصمیمات رقم زده شد. همگی این موارد یک مسیر روشن را پیش پای ما قرار میدهد و اگر عزم و اراده جدی برای حفظ و تقویت منافع ملی وجود داشته باشد، مطمئنا این تجربیات بسیار راهگشا و مهم هستند. امروز هم تجربیات مشخص است و هم تکلیف دشمنان معلوم است و هم نگاه دشمنان به ایران و هم دیدگاهشان به منطقه و جهان قابل تعریف است.
این روزها بحثهای زیادی درباره کریدور زنگزور مطرح است. ایالات متحده آمریکا با فرصت طلبی وارد توافقی شده و حتی نام ترامپ را بر آن نهاده و به نوعی آمریکا خودش را با ایران هممرز کرده است. حالا برخی در این میان فریاد وامصیبتا سرمیدهند! اما آیا فریاد زدن مسالهای را حل میکند؟ اینکه بگویید اگر فلان مقام نبود یا فلان مقام بود شرایط فرق میکرد، راهحل است؟ واقعیت این است که چه ایران و چه روسیه یک فرصت طلایی در بحث این کریدور داشتند، ولی نه تهران و نه مسکو از این فرصت استفاده نکردند. در این میان اتفاقاتی مانند جنگ اوکراین یا همین جنگ تحمیلی ۱۲روزه مزید بر علت شد تا ذهنیتها از مساله دور بماند.
اگر آقایان واقعا نگران هستند، میتوانند از فرصتهای موجود بهترین بهره را ببرند. از همین امروز تا زمان رسیدن به نقطه بهرهبرداری از کریدور، زمانی نزدیک به یک یا دو سال باقی مانده است که شاید از آن زمان مسائلی برای کشور ایجاد شود؛ ولی تا قبل از بهرهبرداری ما میتوانیم به کریدورهای دیگر مرزی و بینالمللی بپردازیم و همزمان نیز نگاهی به کریدور زنگزور داشته باشیم. ایران در بریکس و شانگهای و دیگر گروههای جهانی و اتحادهای منطقهای عضویت دارد، چرا از این فرصتها استفاده نکنیم؟
هفته آینده یک هیات عالیرتبه از اتاق بازرگانی عازم ارمنستان خواهد شد. این سفر، یک خبر مهم و اتفاق ویژه است. ارمنستان شاید سهم کمی از تولید ناخالص در جهان دارد ولی چه در بحث کریدور زنگزور و چه در بحث اجماع جهانی و چه تجارت بینالمللی یک دریچه مطلوب تلقی میشود. اینکه نظر خودمان را صرفا معطوف به کشورهای بزرگ در جهان کنیم، اگرچه خوب است ولی نیازمند مقدمات و ملاحظاتی است که دقیقا تعامل با کشورهایی چون ارمنستان میتواند همین مقدمه باشد. سفر به ارمنستان در راستای اتحاد و همکاریهای استراتژیک در نظر گرفته شده است و چهبسا میتواند نقش ایران را در کریدور زنگزور ممکن و هموار کند.
بزرگترین اشتباه این است که فکر کنیم همه اتفاقات جهان ثابت هستند و معادلات صرفا بر یک خط حرکت میکنند. اینکه آقای پزشکیان مدام سعی در مذاکره با باکو دارد یا امروز رایزنی با ارمنستان در حال انجام است، ناشی از همین تجارب گذشته است. ما باید اتحادهای منطقهای خودمان را تقویت کنیم، تجارت جهانی خودمان را تقویت کنیم و در عین حال برای تعاملات منطقهای یک نقشه دوم هم تعریف کنیم.
اگر بر فرض ایران کریدور زنگزور را ولو به صورت کامل از دست داده باشد، این نباید دلیلی باشد که ما کریدور شمال به جنوب را دنبال نکنیم. ما میتوانیم با ایجاد یک خط ریلی شمال به جنوب یک کریدور گسترده از خزر تا خلیج فارس ایجاد کنیم. اینکه امروز FATF در مجمع تشخیص مصلحت مورد موافقت واقع میشود نشاندهنده یک چراغ سبز به دولت برای اقدامات دیپلماتیک بهویژه در بحث تجاری و اقتصادی است. البته خیلیها فکر میکنند که چون ایران تحت تحریمهای اقتصادی است، چنین اتفاقی نمیتواند راهگشا باشد ولی انگار متوجه نیستند که اگر همین امروز تحریمها برداشته شود، ایران برای وصل شدن به تجارت جهانی باید قوانین و لوایح مرتبط چون FATF را اجرایی کند.
همین مساله زمان زیادی را تلف خواهد کرد و چه بهتر که از همین حالا کلید این اقدامات زده شود تا دنیا بفهمد ایران خواهان تجارت جهانی است.
چنین تغییر نگرشهایی نشاندهنده آن است که ما در حال قبول یک سری از واقعیات هستیم و حالا برای ورود به تجارت جهانی و خروج از لیست سیاه تجاری باید مقدمات و شرایط آن را رعایت کنیم. ما باید به جامعه جهانی این پیام را برسانیم که ایران آماده ورود به این عرصه است. متاسفانه در دهههای گذشته برخی اقتصاد ایران را چون ماشینی به ته دره انداختهاند و ما برای بازگشت به جاده، ابتدا باید ماشین را از ته دره نجات بدهیم تا بهمرور وارد جاده شده و سپس جا ماندگیها را جبران کنیم.
* عضو اتاق بازرگانی