فرصت از‌دست‌رفته

ایران هم متصل به موقعیت بری اوراسیاست و هم به سبب دارا بودن سواحل طولانی در خلیج ‌فارس و دریای ‌عمان از موقعیت بحری نیز برخوردار است.

همچنین به لحاظ در اختیار داشتن تنگه استراتژیک هرمز، دارای موقعیت گذرگاهی است. این تنگه از شاهرگ‌های حیات اقتصاد جهان است.

این تنگه نقش مهمی در ترانزیت کالا و انرژی جهانی دارد و ایران بر آن کنترل دارد. همچنین ایران می‌تواند شرق آسیا را با طی مسافتی کوتاه به غرب آسیا و متعاقبا به اروپا متصل کند. بر این اساس می‌تواند جایگاه ویژه‌ای در ابتکار «کمربند-جاده» داشته باشد.

در نظم در‌حال‌گذار جهانی که ابتنای ویژه‌ای به کریدورهای بین‌المللی دارد، این جایگاه می‌توانست مزایای زیادی را نصیب ایران سازد، اما چنین نشده است.

یکی از دلایل این موضوع، سیاست‌های کلان در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی است؛ به گونه‌ای که سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران، از جمله سیاست خارجی و امنیتی آن، این ظرفیت بالقوه را بالفعل نمی‌کند. این فرصت‌سازی در حالی است که ایران در بسیاری از کریدورهای شرقی-غربی و شمالی- جنوبی جایگاه ویژه و ممتازی دارد، ولی کشورهای مبدا و مقصد کریدور و کشورهای حاضر در زنجیره اتصالی آن، ترجیح به دور زدن ایران دارند.

باید در نظر داشت که کریدورها پیوستگی غیر‌قابل‌انکاری با موضوع امنیت دارند. کریدورها دارای مبادی ورودی و خروجی، بنادر دریایی، فرودگاه‌ها، جاده و ریل، و ابنیه‌های مرتبط هستند و کشورهای عضو کریدور باید امنیت رفت و آمد، اعمال قوانین و مقررات، بیمه و بانک را فراهم کنند.

بر این اساس، امنیت کریدورها و سیاست‌های اقتصادی و تجاری کشور عضو در توسعه جمعی اعضای کریدور بسیار حائز اهمیت است. لذا نوعی اجماع باید در مورد مسیرهای کریدوری نیز شکل بگیرد تا زنجیره اتصالی فرونپاشد.

در این راستا، مزیت جغرافیایی اگرچه یک مزیت نسبی به شمار می‌رود ولی به سیاست خارجی، سیاست‌های اقتصادی، تجاری، گمرکی و امنیتی یک کشور گره می‌خورد. هرچند در یک کریدور، کوتاه بودن مسیر اتصالی می‌تواند به کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل و زمان ترانزیت منجر شود ولی دولت‌ها، مسیرهای امن و باثبات ولو با هزینه‌های بالاتر را ترجیح می‌دهند.

برای مدت‌زمان طولانی نگاه به جغرافیای ایران مبتنی بر «ثابت انگاشتن ژئوپلیتیک و جغرافیا» بوده است. 

این دیدگاه وجود داشت که به خاطر جایگاه ممتاز ایران در جغرافیای منطقه‌ای و بین‌المللی، کشورهای دیگر «مجبور» به عبور از مسیر ایران هستند.

 این در حالی است که مطابق نظریه انتقادی، ژئوپلیتیک جنبه ثابت ندارد و امری متغیر است. این موضوع در نوع نگاه کشورهای مختلف در کریدورهایی که ایران را دور می‌زند قابل‌مشاهده است. همان‌گونه که اشاره شد، اعضای کریدور حتی حاضرند هزینه‌های مالی بیشتری هم بدهند ولی مسیر امن‌تر و به لحاظ قوانین، راهی کم‌دردسرتر را انتخاب کنند.

از طرف دیگر از آنجا که کریدورها ابزاری برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ هم به شمار می‌روند که به اعضای کریدور وزن و جایگاهی ویژه هم می‌دهند، ملاحظات سیاسی نیز بر آن سایه می‌افکند. یعنی قدرت‌های بزرگ حاضر نخواهند شد عضوی در کریدور باشد که روابط خصمانه با آن دارند، چراکه می‌شود از کریدور به سبب ایجاد وابستگی متقابل، اهرم‌سازی نیز کرد.

از سوی دیگر، رقابت قدرت‌های بزرگ و چالش‌های امنیتی می‌توانند ثبات این کریدورها را تحت‌تاثیر قرار دهند. لذا حضور اعضایی که چالش امنیتی ایجاد کنند و روابط مبتنی بر همکاری و تعامل با جامعه جهانی نداشته باشند با تردید مواجه می‌شود. درواقع کریدورهای تجاری ترکیبی از زیرساخت فیزیکی، تسهیلات لجستیکی، توافق‌های تجاری و مزایای ژئواکونومیک هستند و موفقیت آنها به همکاری بین‌المللی، ثبات سیاسی و سرمایه‌گذاری پایدار بستگی دارد.

به عبارت دیگر، کریدور مانند یک رژیم امنیتی، اقتصادی و تجاری کار می‌کند. تشکیل آن مستلزم نوعی نگاه مشترک میان اعضا به موضوعاتی است که کریدور را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بر این اساس وقتی کریدور تشکیل می‌شود، به سبب نوعی وابستگی متقابل، اعضا از امنیت بیشتری نیز برخوردار می‌شوند و هزینه مقابل با اعضا افزایش می‌یابد و تهدیدهای متوجه عضو کریدور برای سایر اعضا نیز  مهم می‌شود.

به عبارت دیگر و با فرض شرایط برابر میان دو کشور، هزینه تقابل با کشوری که عضو کریدور نباشد در مقایسه با دولتی که در کریدور مشارکت دارد، کمتر است.

همچنین باید توجه داشت که کریدورها نقش کلیدی در نظم آینده جهانی خواهند داشت، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی، ژئوپلیتیکی  و امنیتی.

اهمیت کریدورها در نظم در‌حال‌گذار جهانی تا حدی است که رقابت بر سر کنترل کریدورها ممکن است منجر به تنش‌های ژئوپلیتیکی نیز بشود. به‌عنوان مثال، رقابت چین و آمریکا در مسیرهای تجاری آفریقا و آسیا یا رقابت هند و چین بر سر کریدورها در اقیانوس هند نمونه‌هایی از این چالش‌ها هستند.

در این خصوص می‌توان به رقابت کریدور آی‌مک (کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا) با ابتکار «کمربند-جاده» چین اشاره کرد.

دلیل این موضوع این است که کریدورها می‌توانند باعث تغییر توازن قدرت در ژئوپلیتیک جهانی شوند. اگرچه ایران در تقاطع کریدورهای مهم - به لحاظ نظری و روی کاغذ - قرار دارد که در صورت بهره‌برداری مناسب می‌تواند آن را به ‌هاب تجاری منطقه‌ای تبدیل کند، ولی سیاست‌های حاکم مانع از بالفعل کردن این ظرفیت دردسترس بوده است.

عضویت در کریدورهای مهم بین‌المللی به سبب ایجاد وابستگی متقابل می‌توانست هزینه‌های تقابل با ایران را افزایش دهد.

از سوی دیگر پیش‌شرط حضور در یک کریدور بین‌المللی نیز داشتن سیاست خارجی توسعه‌گراست که ایران فاقد چنین سیاست خارجی است.

* محقق پیشین فروم خاورمیانه کمبریج