صدای گرانی

از حجم دقیق خسارت‌‌‌هایی که به اموال عمومی، اموال مردمی و زیرساخت‌‌‌های حیاتی مانند تاسیسات نظامی، موشکی و هسته‌‌‌ای وارد شده اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. اما به‌‌‌خوبی می‌‌‌دانیم هزینه‌‌‌‌های هنگفتی به اقتصاد ایران تحمیل شده است و برای بازسازی این خسارات به منابع مالی عظیمی نیاز است؛ منابعی که از پیش در ردیف‌‌‌های بودجه دولت پیش‌بینی نشده بودند. این مساله در شرایطی رخ می‌دهد که اقتصاد ایران پیش‌‌‌‌تر نیز با پدیده مزمن کسری بودجه مواجه بوده است و همین امر پیش‌بینی وضعیت آینده اقتصاد و نرخ تورم را بیش از پیش در هاله‌‌‌‌ای از ابهام قرار می‌دهد.

در چنین شرایطی نگرانی مردم از آینده وضعیت اقتصادی به یک عامل پنهان اما بسیار قدرتمند در جهت‌دهی به رفتار بازار تبدیل می‌شود. مردم که نگران کاهش ارزش پول و افزایش قیمت‌ها هستند ترجیح می‌دهند پول نقد خود را سریع‌‌‌‌تر به کالا، ارز و دارایی‌‌‌های امن تبدیل کنند. این رفتار سبب افزایش تقاضای پیش‌دستانه و به ‌‌‌ظاهر غیرضروری در بازار شده و به سرعت گردش پول در اقتصاد می‌‌‌افزاید. این افزایش سرعت گردش پول به معنای انتقال سریع‌‌‌‌تر پول بین افراد و کسب‌وکارها و افزایش فشار تقاضا بر کالاهاست. این وضعیت در نهایت منجر به بالا رفتن سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود.

در اقتصاد کلان، به این پدیده تورم انتظاری گفته می‌شود؛ یعنی پیش‌بینی مردم از افزایش قیمت‌ها در آینده که باعث تغییر رفتار خرید و ایجاد تقاضای کاذب و در نتیجه افزایش واقعی قیمت‌ها می‌شود.

به زبان ساده، مردم فکر می‌کنند قیمت‌ها بالا خواهد رفت پس سریع خرید می‌کنند و تقاضا بالا می‌رود، به همین دلیل کالا کمیاب می‌شود و قیمت‌ها واقعا افزایش پیدا می‌کند. این روند سبب می‌شود تورم انتظاری خود به عامل تشدید‌کننده تورم واقعی تبدیل شود.

 طبق رابطه فیشر، زمانی که تولید ثابت است، اگر سرعت گردش پول افزایش یابد، حتی بدون افزایش حجم پول، سطح عمومی قیمت‌ها افزایش خواهد یافت.

پس در شرایط پس از جنگ، اگرچه ممکن است بانک مرکزی پول بیشتری چاپ نکند، اما افزایش سرعت گردش پول ناشی از رفتار مردم و ترس از گرانی باعث بالا رفتن سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود.

تصور نادرستی وجود دارد که با برقراری آتش‌‌‌‌بس، همه مشکلات اقتصادی حل خواهد شد. در واقع اگر آتش‌‌‌‌بس پایدار نباشد، ترس و نا‌اطمینانی باقی می‌‌‌‌ماند و تورم انتظاری پابرجا خواهد بود. اگر هزینه‌‌‌های بازسازی بدون تامین منابع پایدار و اصلاح ساختار بودجه انجام شود، کسری بودجه افزایش یافته و دولت به چاپ پول و استقراض روی خواهد آورد که خود عاملی برای افزایش تورم است.

اگر مدیریت روانی بازار و سیاست‌‌‌های تثبیتی دولت به‌درستی اجرا نشود بازارها به آرامش باز نخواهند گشت. بنابراین آتش‌‌‌‌بس ممکن است جنگ نظامی را متوقف کند اما جنگ اقتصادی و روانی در بازار همچنان ادامه می‌‌‌یابد.

برای جلوگیری از افزایش بیشتر تورم انتظاری پس از آتش‌بس لازم است که دولت برنامه شفاف تامین مالی و بازسازی ارائه دهد و سیاست‌های تثبیت بازار ارز و کنترل نقدینگی با جدیت توسط بانک مرکزی دنبال شود تا از افزایش انتظارات تورمی جلوگیری شود و آرامش نسبی به بازارها برگردد. اعتماد عمومی باید از طریق شفاف‌سازی برنامه‌های اقتصادی و با اطلاع‌رسانی صحیح به مردم تقویت شود. باید بتوان انتظارات منفی و نگرانی از آینده را کاهش داد.

مساله تولید و حمایت از صنایع داخلی باید با جدیت دنبال شود، زیرا ذات جنگ و فضای نااطمینانی ناشی از آن موجب فرار سرمایه از بخش تولیدی به سمت دارایی‌‌‌های امن مانند ارز و طلا می‌شود. این موضوع می‌تواند منجر به کاهش سرمایه‌‌‌‌گذاری در تولید و کاهش سطح عرضه کالاها در بازار شود. کاهش عرضه کالا در شرایطی که تقاضا به دلیل انتظارات تورمی افزایش یافته است، می‌تواند به کمبود کالا و افزایش قیمت‌ها منجر شود و خود عاملی برای تشدید تورم باشد. 

بنابراین برای جلوگیری از افزایش بیشتر سطح عمومی قیمت‌ها و مدیریت انتظارات تورمی در جامعه لازم است حمایت از صنایع داخلی،تسهیل تامین مالی تولیدکنندگان و رفع موانع تولید به ‌‌‌عنوان یک اولویت جدی پس از جنگ دنبال شود.

جدا از موضوع جنگ، برای بررسی انتظارات تورمی در اقتصادهای توسعه‌‌‌‌یافته شاخصی به همین نام وجود دارد که انتظارات مردم از سطح عمومی قیمت‌ها در آینده را ارزیابی می‌کند. این شاخص با استفاده از نظرسنجی از مصرف‌کنندگان و کسب‌‌‌‌وکارها نشان می‌دهد مردم و فعالان اقتصادی چه چشم‌‌‌‌اندازی از نرخ تورم در ماه‌‌‌ها و سال‌های آینده دارند. هرگونه چشم‌‌‌اندازی که باعث نگرانی یا تردید مردم نسبت به آینده اقتصاد شود، مانند بحران‌های مالی، نوسانات ارزی و شوک‌‌‌های ژئوپلیتیک، روی این شاخص تاثیر می‌‌‌گذارد و باعث افزایش یا کاهش سطح آن می‌شود. 

افزایش یا کاهش این شاخص به معنای افزایش یا کاهش انتظارات تورمی در جامعه است که می‌تواند رفتار خرید و سرمایه‌گذاری مردم را تغییر دهد و به کم یا زیاد شدن سرعت گردش پول منجر شود. بانک‌های مرکزی کشورهای یادشده در نشست‌‌‌هایی که برای تعیین نرخ بهره برگزار می‌کنند، به این شاخص توجه جدی دارند، زیرا انتظارات تورمی می‌تواند مسیر تورم واقعی را تحت‌تاثیر قرار دهد؛ به همین دلیل کنترل انتظارات تورمی بخشی مهمی از سیاستگذاری پولی در این کشورها محسوب می‌شود.

تورم انتظاری پس از جنگ، پیامد روانی درگیری‌‌‌‌ها و نااطمینانی‌‌‌‌های آینده است که حتی پس از برقراری آتش‌‌‌‌بس نیز می‌تواند موجب افزایش سطح عمومی قیمت‌ها شود. آتش‌‌‌‌بس اگرچه یک گام مثبت در کاهش تنش‌‌‌های نظامی است، اما بدون مدیریت انتظارات مردم و شفاف‌‌‌‌سازی صریح برنامه‌‌‌‌های اقتصادی، اصلاح ساختار بودجه و تخصیص بهینه منابع برای بازسازی این وضعیت، می‌تواند کشور را برای مدت‌ها زیر سایه آثار جنگ و تورم انتظاری باقی نگه دارد. 

*  پژوهشگر اقتصادی