حذف صفر از پول ملی؛ اقدامی اصلاحی یا سیاستی نمادین؟

اما پرسش کلیدی این است: آیا حذف صفر از پول ملی در شرایط فعلی اقتصاد ایران، میتواند گامی موثر در جهت بهبود نظام پولی و مالی کشور باشد یا صرفا تغییری نمادین و فاقد اثرگذاری اقتصادی خواهد بود؟ در شرایط اقتصادی کنونی ایران، حذف صفرها چه دستاوردی خواهد داشت؟ و آیا میتوان آن را گامی موثر در راستای بهبود عملکرد اقتصادی دانست یا صرفا اقدامی نمادین در ظاهر مساله است؟
مرور تجربههای جهانی: شرط لازم موفقیت؛ ثبات اقتصادی
بیش از ۵۰ کشور طی دهههای گذشته دست به حذف صفر از پول ملی خود زدهاند. مطالعه تطبیقی نشان میدهد که موفقیت یا ناکامی این سیاست بیش از آنکه به ابعاد فنی آن وابسته باشد، به زمینههای اقتصادی، ساختار حکمرانی و همزمانی آن با اصلاحات کلان اقتصادی مرتبط است. در موارد موفق، مانند ترکیه در سال ۲۰۰۵، حذف ۶صفر از لیر ترکیه در زمانی انجام شد که تورم کنترل شده بود، نظام مالی نسبتی از ثبات را تجربه میکرد و اصلاحات بنیادین در سیاستهای مالی و پولی در حال اجرا بود. این سیاست در کنار سایر برنامههای بازسازی اقتصادی موجب تقویت اعتماد عمومی و تسهیل مبادلات مالی شد. در مقابل، در کشورهایی نظیر زیمبابوه، ونزوئلا و یوگسلاوی سابق که در شرایط تورم افسارگسیخته، بیثباتی سیاسی و ضعف نهادهای حکمرانی اقدام به حذف صفر کردند، نهتنها سیاست مزبور شکست خورد، بلکه بارها مجبور به معرفی پول جدید و حذف مجدد صفرها شدند. در این کشورها، حذف صفر نهتنها بحران را حل نکرد، بلکه گاه به تشدید آن انجامید.
ایران؛ شرایط متفاوت، تصمیم مشابه
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با مجموعهای از نااطمینانیها مواجه بوده است: نرخ تورم دو رقمی مزمن، کاهش ارزش ریال، کسری بودجه ساختاری، کاهش سرمایهگذاری مولد، نوسانات شدید در بازار ارز و فشار ناشی از تحریمها. در این شرایط، ساختار اقتصاد ایران بیش از آنکه نیاز به اصلاح ظاهری داشته باشد، به اصلاحات عمیق در بودجه دولت، شفافسازی نظام بانکی و تقویت تولید نیازمند است.
بر این اساس، انتظار از حذف صفر بهعنوان یک «راهحل اقتصادی»، انتظار واقعبینانهای نیست؛ زیرا در غیاب اصلاحات ساختاری، تغییر ظاهری اسکناسها نمیتواند موجب مهار تورم، ارتقای بهرهوری یا افزایش رشد اقتصادی شود. با این حال، نباید از مزایای این سیاست نیز غافل ماند.
مزایای جانبی و غیرمستقیم حذف صفر
اگرچه حذف صفر از پول ملی در سطح کلان اقتصادی، بهتنهایی نمیتواند موجب تغییرات بنیادین در متغیرهایی چون تورم، رشد اقتصادی یا بهرهوری شود؛ اما آثار روانی و عملیاتی آن در برخی سطوح قابل توجه است. این سیاست میتواند در بازسازی برخی مولفههای ذهنی، فنی و ارتباطی نقش ایفا کند؛ بهویژه در شرایطی که جامعه برای سالها با اعداد درشت و نامأنوس سر و کار داشته است.
۱. افزایش اعتماد عمومی به پول ملی و بهبود تصویر اقتصاد:
واحد پولی با ارقام غیرمتعارف و ارزش اسمی بسیار پایین، اغلب برای عموم مردم یادآور بیثباتی، تورم و ناکارآمدی اقتصادی است. حذف صفرها، اگرچه در عمل تغییری در قدرت خرید ایجاد نمیکند، اما میتواند حس نظم، ثبات و کنترل بر اوضاع اقتصادی را تقویت کند و بخشی از اعتماد عمومی را بازیابی کند. این تصویر اصلاحشده در میان سرمایهگذاران خارجی نیز میتواند بهعنوان نشانهای از عزم دولت برای ساماندهی اقتصادی تلقی شود.
۲. بازسازی نظم ذهنی و افزایش شفافیت قیمتها:
دههها تورم موجب شده است بسیاری از افراد در درک ارزش واقعی پول و مقایسه قیمتها دچار سردرگمی شوند. حذف صفرها با سادهسازی اعداد، به بازتنظیم ادراک عمومی از ارزش کالاها و خدمات کمک میکند و دقت مردم در تحلیل قیمتها را افزایش میدهد. این فرآیند، در کنار جلوگیری از قیمتگذاریهای اغراقآمیز، به شفافسازی معاملات و تقویت رفتار منطقی در بازار میانجامد. کوچکتر شدن ارقام، موجب میشود حساسیت مصرفکنندگان نسبت به تغییرات قیمتی افزایش یابد؛ زیرا تفاوتها ملموستر شده و رفتارهای واکنشی نسبت به گرانفروشی یا تغییرات جزئی قیمت، دقیقتر بروز میکند.
۳. سادهسازی عملیات مالی، حسابداری و نظام آماری:
حجم بالای ارقام در سیستمهای حسابداری، صورتهای مالی، نرمافزارهای خزانهداری و حتی عملیات مالیاتی، باعث افزایش خطا و پیچیدگی در پردازش اطلاعات شده است. کاهش تعداد صفرها، نهتنها باعث دقت و سهولت در این محاسبات میشود، بلکه ثبت، گزارشگیری و مقایسه آماری را در بخش عمومی و خصوصی کارآمدتر میکند.
۴. کاهش هزینهها و چالشهای پول نقد:
اسکناسهایی با رقمهای بالا، بهدلیل حجم فیزیکی زیاد، نیاز به منابع بیشتری برای چاپ، حملونقل، نگهداری و تامین امنیت دارند. حذف صفرها موجب کوچکتر شدن رقم اسکناسها، صرفهجویی در هزینه چاپ و بهینهسازی فرآیندهای نقدی میشود. این مزیت بهویژه در اقتصادهایی با وابستگی بالا به پول نقد، ملموستر خواهد بود.
۵. تقویت زیرساختهای بانکی و فناوریهای مالی:
تعامل با ارقام بزرگ، چه در خودپردازها، پایانههای فروش، اپلیکیشنهای بانکی یا سیستمهای تراکنش، ریسک خطا و زمان پردازش را افزایش میدهد. با سادهسازی مقیاس پولی، بهرهوری زیرساختهای بانکی ارتقا مییابد و فضای بیشتری برای توسعه ابزارهای پرداخت هوشمند و خدمات مالی نوآورانه فراهم میشود.
سخن پایانی؛ حذف صفر بهمثابه گام میانی
حذف صفر از پول ملی، اقدامی است که اگرچه در سطح شاخصهای کلان اقتصادی آثار محدودی دارد، اما از نظر روانی، ارتباطی و نمادین، میتواند بخشی از ناهماهنگیهای نظام پولی را تعدیل کند. تجربه جهانی نشان میدهد که این سیاست تنها زمانی موفق بوده که در دل یک برنامه جامع اصلاحات اقتصادی و با همراهی نهادهای تخصصی اجرا شده باشد.
در ایرانِ امروز، فقدان ثبات سیاستی، ناهمراستایی نهادی و تداوم تورم مزمن، حذف صفر را در معرض ناکارآمدی قرار میدهد. با این حال، در مقام اقدامی مکمل، این سیاست میتواند مقدمهای برای ارتقای انضباط مالی، بازسازی اعتماد عمومی به نظام پولی و ایجاد ذهنیتی دقیقتر نسبت به ارزش پول باشد. به شرط آنکه بهجای توقف در اصلاحات ظاهری، بهعنوان گامی ابتدایی در مسیر شفافسازی و بازنگری ساختار اقتصادی به آن نگریسته شود.
* کارشناس اقتصادی