امانوئل کانت، فیلسوف و اندیشمند بزرگ در سپیده دمان روزگار مدرن گفته است: «در جهان هیچ چیز به اندازه حقوق دیگران مقدس نیست. خیرخواهی در اخلاق مفهومی زاید است. کسی که اقدام به خیر خواهی نمیکند اما حقوق دیگران را هم نقض نمیکند میتواند انسان درستکاری باشد و اگر همه چنین باشند فقیری وجود نخواهد داشت تا نیاز به نیکوکاری و خیرخواهی دیگران داشته باشد، اما کسی که تمام عمر خود را به نیکوکاری گذرانده باشد و فقط حقوق یک نفر را ضایع کرده باشد این مورد تضییع حق را نمیتواند با تمام نیکوکاریهای خود جبران کند.» تحلیل این سخن کانت در تقابل با پدیده نیکوکاری (فیلانتروپی) قرن نوزدهم، بهویژه در میان صنعتگران و سرمایهداران، دریچهای راهگشا به یکی از منازعات بنیادین در امور اخلاق و سیاست اجتماعی میگشاید: تقدم حق بر خیر در اندیشه کانت در برابر عملگرایی اخلاقی یا نیکوکاری ابزاری در عصر سرمایهداری صنعتی. کانت از سنت اخلاقی وظیفهگرایانه (دئوتولوژیک) پیروی میکند. در این چارچوب رعایت حقوق دیگران مانند مالکیت، آزادی و کرامت انسانی، بنیان اخلاق است. نیکوکاری، اگرچه پسندیده است، اما به مثابه فضیلتی ثانویه، هرگز نباید جایگزین عدالت شود. کسی که تنها حقوق دیگران را رعایت میکند، حتی اگر خیر نکند، از نظر اخلاقی بیعیب است. زیرا اخلاق، پیش از هر چیز، به معنای پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران است. از سوی دیگر، تضییع حتی یک حق انسانی، اگر با هزاران عمل نیکو همراه باشد، قابل جبران نیست. اخلاق با حساب و ترازوی «مجموع خدمات» سنجیده نمیشود.