سردار مولوی: پزشکیان چندین بار تا مرز شهادت رفته است/ اگر به او رای نمیدادیم ایران تجزیه میشد

سردار مصطفی مولوی، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور و از همراهان همیشگی پزشکیان از دوران جنگ تا نمایندگی در مجلس است.
او از تجربهی جنگ در دولت پزشکیان گفت و یادآوریای از همراهی با شهید مهدی باکری و مسعود پزشکیان در دفاع مقدس کرد. مولوی از سازماندهی بعضی دشمنان دولت که در پوشش وفاق وارد دولت شدند نیز گلایه کرد. به گفتهی او فعالیت این گروهها هنوز ادامه دارد. بازرس ویژهی رئیس جمهور همچنین از افرادی گفت که در بحبوحهی جنگ با نیت خیر یا شر دنبال امضای طلایی بودهاند!
موضوع جالب دیگری که مولوی بعنوان همراه و دوست پزشکیان دربارهی شخصیت رئیس جمهور گفت این بود که او حتی به مصلحت هم دروغ نمیگوید و اگر نخواهد حرفی را بزند میگوید «سر در نمیآورم!»
این اولین بار نیست که پزشکیان تا مرز شهادت رفته
در این مدت پزشکیان تا مرز شهادت رفت. به نظرتان هدف نهایی ایشان چیست؟
آقای پزشکیان چندین بار تا مرز شهادت رفته. این اولین بار نیست. راه کسی که رزمنده باشد و به مردم خدمت صادقانه کند همین است. حیف است آدم با مرگ طبیعی از دنیا برود.
پزشکیان هیچ فرقی نکرده | فقط سن و تجربهاش بیشتر شده
آقای پزشکیان در قامت رئیس جمهور فرقی با زمانی که رزمنده بودهاند نکردهاند؟
نه، همان است. سنش فرق کرده. چه آن زمان که دانشجو بود و چه حال که رئیس جمهور است رفتارش فرقی نکرده.
چرا فرقی نکرده؟ نمونهی بارزی از رفتارشان را به خاطر دارید که فرقی نکرده باشد؟
بین مردم بودن، برای مردم و بدون منت خدمت کردن، صادق بودن، راستگویی و زندگی سادهاش. آنچه من از آقای پزشکیان میدانم و میشناسم این است که فقط سنشان بالا رفته و البته تجربهشان هم زیاد شده است.
انحرافاتی که از ۸۴ انباشته شدند | وقتی سیستمهای امنیتی وارد کار اقتصادی شدند
بعضیها اما دلخورند. فکر میکنند شاید آنچه به آن رای دادند متفاوت است با آنچه امروز از آقای پزشکیان میبینند.
شاید بعضی از ما انتظار پست و مقام داشتیم. بعضیها هم انتظار دارند کارهایی که چندین سال است که انباشته شده را در این یک سال حل کنند. شاید نارضایتیشان به همین خاطر است.
هر کسی با هر نیتی که به آقای پزشکیان رای داده احتمالا به بخشی از انتظاراتش نرسیده است. قطعا رسیدن به تمام آمال و آرزوها در یک سال ممکن نیست. در چهار سال هم ممکن نیست.
مشکلات کشور حاصل انباشت از سال ۸۴ است. انحرافات در دستگاههای اجرایی به مرور به وجود آمدهاند و به آنها عادت کردهایم. متاسفانه اصرار هم داریم که این انحراف درست است.
دربارهی جلسهی شعام و نجات پیدا کردن آقای پزشکیان و دیگر سران قوا جزئیات بیشتری نمیدانید؟
خیر، حضور نداشتهام و نمیتوانم چیزی بگویم. هر اتفاقی هم بیفتد به نظر من محرمانهست. کسانی هم که در صداوسیما چیزی گفتهاند بنظرم باید در برابر قانون پاسخگو شوند.
از انحراف هم گفتید. بنظرتان مهمترین انحرافی که از سال ۸۴ به بعد اتفاق افتاده چه بوده؟
سیستمهای امنیتی ما زمانی که وارد کار اقتصادی شدند منحرف شدند. سازمان که انحراف پیدا کرد افرادش هم منحرف شدند. هر سیستمی یا شخصی از ماموریت خودش منحرف شود حتما فساد را به دنبال دارد.
یک لحظه هم از حمایتم از پزشکیان پشیمان نشدم
شما از اشخاص اصلیای بودید که برای رای آوردن آقای پزشکیان تلاش کردید. حالا، بعد از یک سال که با مردم عادی برخورد میکنید چه حسی دارید؟ حس سرافکندگی دارید یا حس خوبی دارید؟
من با افتخار از سال ۸۴ که برای نمایندگی ایشان تلاش کردهام تا امروز، یک لحظه هم پشیمان نیستم.
پزشکیان کشور را در حال جنگ تحویل گرفت | آنها که اسامی دانشمندان هستهایمان را به آژانس هستهای تحویل دادند باید پاسخگو شوند
وقتی مردم گلایه میکنند چطور؟
خب حق دارند گلایه کنند. وضعیت مملکت عادی نیست. آقای پزشکیان کشور را در حال جنگ تحویل گرفت. ما فکر میکینم جنگ این است که دشمن جایی در کشور بمب بیندازد اما فقط این نیست جنگ خاموش هم هست. مثلا زمانی که قطعنامهها کاغذپاره بودند هم جنگ بود. صدایش را نمیشنیدیم اما حالا صدایش را میشنویم.
زمانی که لیست اسامی دانشمندان هستهایمان را به آژانس هستهای دادیم جنگ بود فقط صدایش را نمیشنیدیم. دانشمندان ما به راحتی شناسایی نشدند که در یک شب ۱۴ نفر از آنها را بکشند. لیست تمام این اساتید را آقایان دادهاند. سیستم قضایی باید به این موضوع رسیدگی کند.
اگر به پزشکیان رای نمیدادیم ایران تجزیه میشد
در دوران انتخابات هشدار پرتکراری که به مردم میگفتند این بود که «اگر رای ندهید جنگ میشود»! خب جنگ هم که شد!
جنگ بود. اگر به پزشکیان رای نمیدادیم به جای اینکه بگویند فلان مقر سپاه را زدند یا موشک زدند در اخبار میشنیدید که بخشی از ایران جدا شد! کدام بخش ایران جدا شد؟! اگر به پزشکیان رای نمیدادیم ایران تجزیه میشد.
الآن هم دشمن در همین فکر است. این وحدت و پشتیبانیای که مردم از یکدیگر، دولت و نیروهای نظامی در این جنگ داشتند را چه کسی میخواهد به هم بزند؟! چه کسی به وحدت ملی آسیب میزند؟! آنها که میگویند «وطن مگر آغل است؟!» یا آنها که به وحدت مردم کمک میکنند؟!
وحدت بعد از جنگ ممکن است میرا باشد
در صورت ادامهی شرایط کشور به همین منوال این وحدت عمری خواهد کرد؟
حاکمیت و دولت باید جوابگوی مطالبات مردم باشند. باید به خواستههای مردم توجه شود و بااحترام با آنها صحبت کرد. مشکلات صادقانه به مردم گفته شود. بنظرم اگر این کارها را انجام دهیم مردم پای ایران خواهند ماند و وحدت میان آنها نیز حفظ خواهد شد اما اگر تغییر رفتارهایمان مقطعی یا ابزاری باشد عمری نخواهد داشت.
کار پزشکیان در دفاع مقدس هم مدیریت و هماهنگ کردن نیروها بود
خاطرهای از دوران جنگ یا بعد از آن از آقای پزشکیان دارید که فکر کنید الآن وقت بازگو کردن آن باشد؟
نه خیلی اما چیزی که از آقای پزشکیان در دوران جنگ خاطرم هست این است که آن زمان هم برای هماهنگی بخشها تلاش میکرد. ما در دانشگاه نبودیم در لشکر بودیم.
قبل جنگ با دانشگاه هماهنگ میکردیم که اکیپهای پزشکی بیایند. آقای پزشکیان این گروهها را هماهنگ میکرد و با همانها هم میآمد. اعزام و به کار گیریشان در پستهای امداد و اورژانس را هماهنگ میکرد. بیشتر مسئول هماهنگی بود.
از حق خود گذشتن، دنبال دیده شدن نبودن، خود را مطرح نکردن و… خلقیاتی بودند که من در جبهه در آقای پزشکیان پررنگ دیدم.
خب تمام این کارها از پشت جبهه، ثبت نام افراد، چه زمانی بیایند، چه زمانی بروند، کجا بروند و… هماهنگیشان سخت بود آن هم در حالیکه دشمن نباید میفهمید. چرا که اگر از آمدن اکیپهای پزشکی آگاه میشد میفهمید که حتما عملیاتی هست.
عملیات سرپل ذهاب، مهدی باکری و تجویز قرص نمک پزشکیان
مورد دیگری که از جنگ و آقای پزشکیان یادم آمد مربوط به عملیاتیست که همراه شهید باکری بودیم. آقای پزشکیان با شهید باکری ارتباط ویژهای داشت. یادم هست قرار بود عملیاتی در منطقه سرپل ذهاب انجام دهیم. راه خیلی سخت و صخرهای بود و نیاز به قدرت بدنی بالایی داشت. خیلی عرق میکردیم و نیاز به قدرت بدنی ویژهای داشت. شهید باکری من را پیش دکتر پزشکیان فرستاد که قرصی را بگیرم. بعد فهمیدیم خودشان با هم هماهنگ کرده بودند و آنها قرص نمک بودهاند. این خاطره فکر میکنم برای سال ۶۱ یا ۶۲ بود.
ترورهای جنگ دوازده روزه یادآور ترورهای دهه شصت در میانهی جنگ
حالا فارغ از شخص آقای پزشکیان، باتوجه به حضورتان در جبهه خاطرهای دارید که فکر کنید الآن وقت بازگو کردنش برای مردم باشد؟ باتوجه به اینکه مردم ما از یک بحران ۱۲ روزه عبور کردهاند.
خاطره که نه اما میخواهم یادآوریای کنم. سال شصت منافقین اعلام مبارزهی مسلحانه کردند و آدمهای مهمی را در مدت زمان محدودی زدند. رییس جمهور، معاون رئیس جمهور، رئیس قوهی قضائیه و… را به شهادت رساندند. جنگ هم بود. دست خالی هم بودیم اما وحدت و انسجام مردم را داشتیم.
حالا شرایطمان بهتر است. دشمن هم فرق کرده. ما در این دوازده روز فقط با اسرائیل نجنگیدیم؛ ما با ناتو جنگیدیم. کاملا تقسیم کار کرده بودند. حتی کشورهایی که به ظاهر دوست ما بودند از پشت سر به ما خنجر زدند. البته پدران و بزرگان ما تجربهی دشمنی آنها را در آذربایجان داشتند اما به هر حال بعضیها قبول نمیکنند.
تهران در این دوازده روز کاملا خلوت شده بود. خوفناک بود اما این بار هم حضور مردم نقش اصلی را داشت. نیروهای مسلح، حضور مردم و فرماندهی کشور را از این جنگ نجات دادند.
امیدوارم بتوانیم از این مشکلات با کمک خدا عبور کنیم. حتما هم کمکمان خواهد کرد. در نهجالبلاغه هم عبارت «یدالله مع الجماعه» آمده. امیدوارم به پرسشها و مطالبات مردم هم در حد توانمان جواب دهیم.
دولت آقای پزشکیان تا به حال چقدر به این مطالبات پاسخ داده؟
نتوانسته کامل پاسخگوی مطالبات مردم باشد اما کنارشان بوده. کامل هم نخواهد توانست که جواب بدهد. بلاخره اختیارات و امکانات مشخصی داشته که در جلسه رای اعتماد به وزرایش فقط بخشی از آن را گفت.
شرایط کشور گل و بلبل نیست. در حال جنگیم. شرایط جنگ فرق میکند و باید خود را با آن تطبیق دهیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.