به نام وطن

غدیر خم که عاشورا شد و امیران لشکر غرق در خون؛ ققنوس ایرانی از خاکستر و آتش برخاست و سیاهی را دربند کشید.

۱۲شب در میانه آتش و هیاهو با هر شلیک پدافند برای فرزندان ایران دعا خواندیم و آسمان ایران را به خدا سپردیم. موشک‌ها آنگاه‌که در قلب ناموس غرب منفجر می‌شدند، راوی ایستادگی و شجاعت یک تمدن  بودند.

سپیده دمی که طلوع خورشید با انفجارهای آمریکایی فردو همراه شد، لبخند زدیم که معماری هسته‌ای ایرانی، ۲۰سال غرب را مشغول کرد تا سلاحی بسازد که دل کوه را بشکافد. 

و آن‌ها نمی‌دانند دل ایران را نمی‌توان شکافت و قابل مذاکره هم نیست.

ما چهره بدون روتوش غرب و آمریکا را دیدیم، آن‌چنان عریان که نام «مذاکره و عهد و پیمان» هم به لجن کشیده شد.

 اشتباه نکنید در آن دهه تاریخی، ایران فقط جلوی یک نا موجودیت جعلی نجنگید. ایران ما باهمه ناتو‌های عالم جنگید. آن‌ها آن شب آمده بودند که کار را تمام کنند...

اما ایران را دوباره ساختند.

همان‌طور که ما صبح آن روز کذا شگفت‌زده شدیم، آن‌ها هم از واکنش‌های مردم بهت‌زده شدند و ورق آنجا برگشت.

ما فعلاً دچار حجاب تاریخ هستیم و نمی‌توانیم این ۱۲ روز را روایت کنیم. 

ما فعلاً گرفتار اکنون زدگی هستیم اما نیک می‌دانیم که برای دفاع از ایران به‌عنوان نخ تسبیح همگرایی، خودمان هستیم و خودمان.

و حالا بخش مهمی از سیستم حکمرانی کشور باید بداند وظیفه مهم صیانت از سرمایه اجتماعی بی‌نظیر پدید آمده از دفاع میهنی ۱۴۰۴ با اوست.

در این ۱۲روز هرچند هزار جان‌عزیز از ایران کم شد اما  ما ملت ۹۰میلیون نفری، از دل تاریخ می‌آییم؛ خسته، زخمی ولی باتجربه و محکم.

سلسله‌ها، قوم‌ها، حکومت‌ها و دولت‌ها آمدند و رفتند؛ ما ماندیم، استوار.

ما باهم خاطرات مشترک، درد مشترک، زبان مشترک، تجربه مشترک، لذت و خوشی‌های مشترک و هویت مشترک داریم... ما همه یکی هستیم، یوزی ایستاده در پرحادثه‌ترین نقطه جهان، خاورمیانه بانام پرقدرت ایران.

* روزنامه‌نگار