زخم اقتصادی جنگ دوازده‌روزه؛ فرار سرمایه و بازارهای بی‌صدا

روز یازدهم تیر، سرمایه‌گذاران بیش از ۱۳۲ هزار میلیارد ریال (حدود ۱۴۵ میلیون دلار) از بازار سهام خارج کردند؛ رقمی که شوک‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشت. طبق محاسبات این روزنامه، افت یادشده معادل حذف کامل سود سه‌ماهه اخیر ۷۰ درصد شرکت‌های بورسی بود و صندوق توسعه ملی برای مهار ریزش، ۲۰ هزار میلیارد ریال اعتبار حمایتی تخصیص داد. حسن آشتیانی، عضو ناظر هیئت‌مدیره بورس، می‌گوید: «تا ساعت ده صبح همان روز، سیستم مدیریت ریسک هفت‌صد نماد را متوقف کرد؛ بازار عملاً بی‌صاحب ماند.» در سه روز پس از آتش‌بس، ۹۶ درصد نمادها صف فروش داشتند و ۲.۴ هزار میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد.

کارمند یک استارت‌آپ فین‌تک، می‌گوید: «بعد از خبر ترور فرماندهان، سهامم را با ۲۵ درصد زیان فروختم تا سرمایه‌ام را به دلار و طلا ببرم. امنیت مهم‌تر از سود است».

در اوج بمباران‌ها، دلار آزاد تا ۹۶ هزار تومان جهش کرد؛ دو روز بعد با مدیریت بازار از سوی بانک مرکزی به ۸۲ هزار تومان برگشت، اما آرام نشد. احمد فاضلی، صراف فردوسی، می‌گوید: «بانک مرکزی ارز نیما را پر کرد، اما هر زمزمه تحریم دوباره صف خرید می‌سازد.» شکاف بزرگ میان نرخ آزاد و نیما، صادرکنندگان را به نگهداشت ارز در حساب‌های خارجی ترغیب کرد.

طی ۱۲ روز درگیری (۲۳ خرداد تا ۳ تیر) گزارش‌هایی از قطعی کارت‌خوان و اختلال اینترنت بانک منتشر شد. سقف برداشت نقدی به ۲۰ میلیون ریال افت کرد. بانک مرکزی از «عدم اختلال جدی» گفت، اما کارشناسان تأیید می‌کنند دو بانک بزرگ ساعاتی از دسترس خارج بودند؛ هرچند شتاب و شاپرک پایدار ماند.

چهار روز پس از آتش‌بس، وزارت خزانه‌داری آمریکا فهرستی از ۳۰ فرد و نهاد مالی مرتبط با سپاه را تحریم کرد. حواله‌های دلاری در بانک‌های ترکیه و امارات مسدود و حساب بسیاری از ایرانیان در اروپا بلوکه شد. یک وکیل بانکی در لندن می‌گوید: «پرونده رفع فریز دارایی ایرانیان در یک هفته سه برابر شد.»

سکه تمام بهار آزادی دوباره رو به رشد گذاشت. طلافروشان می‌گویند صف خریداران سکه، به‌ویژه سرمایه‌گذاران خرد، بی‌سابقه بود.

با آرامش نسبی در مرزها، اعتراضات اقتصادی فروکش کرد. رسانه‌های حامی دولت بر وطن‌دوستی تکیه زدند، اما واقعیت سفره مردم چیز دیگری بود: صندوق پس‌انداز ریالی، یک‌شبه آب شد.

پژمان بختیاری، اقتصاددان دانشگاه علامه، می‌گوید: «ریسک سیستماتیک بالا رفت؛ اختلال صادرات و رکود تقاضا سود شرکت‌ها را تهدید کرد. تا نا اطمینانی ژئوپلیتیک برقرار است، تزریق ارزی سرمایه سرگردان را آرام نمی‌کند.»

سه جبهه فشار بر ریال

۱- فرار نقدینگی به ارز و طلا  ۲- نیاز دولت برای جبران هزینه‌های جنگ  ۳- انتظارات تورمی ناشی از تحریم‌ها؛ این سه مارپیچ بی‌اعتمادی به ریال را تقویت کرد. بانک مرکزی وعده «سامانه دینار–روبل» را داده، اما تجربه کانال روپیه نشان می‌دهد مسیر جایگزین لزوماً دسترسی آسان نمی‌آورد.

پیش‌بینی‌های مؤسسه تحقیقات پولی و بانکی نشان می‌دهد اگر کانال‌های تأمین ارز نفتی تا پایان تابستان باز نشود، نرخ تورم سالانه می‌تواند به محدوده ۵۵ درصد برسد. در سناریوی بدبینانه، شکاف بودجه‌ای دولت برای هزینه‌های بازسازی مناطق آسیب‌دیده به دو درصد تولید ناخالص داخلی می‌رسد؛ رقمی که ناچار از طریق چاپ پول یا افزایش نرخ بهره پوشش داده می‌شود. در چنین وضعیتی، دارایی‌های ریالی بیش‌ازپیش آب می‌روند و فشار دستمزد بر بخش خصوصی  بالا می‌گیرد.

پنج توصیه برای بنگاه‌ها

۱- دلاریزه‌کردن سه ماه هزینه عملیاتی در کارگزاری‌های منطقه‌ای

۲-هج ارزی با اوراق سلف و کشف پریمیوم تا سقف ۳۰ درصد تولید آتی

۳- تنوع حساب در بانک‌های آسیای میانه

۴- سوآپ انرژی با نیروگاه‌های CHP برای کاهش ریسک خاموشی

۵- اولویت پروژه‌های زیر ۱۸ ماه دوره بازگشت و تعلیق طرح‌های ارزی بلندمدت

از سوی دیگر قطع برق صنایع فولادی و سیمانی در هفته دوم درگیری نشان داد هر ساعت خاموشی ۱۶ میلیارد ریال هزینه دارد. بنگاه‌هایی که پیشاپیش سوآپ برق داشتند، توانستند تولید را تا ۸۰ درصد حفظ کنند. بسته شدن موقت مرزهای زمینی عراق نیز هزینه حمل را ۴۰ درصد بالا برد.

در دهه ۶۰، بانک مرکزی با سهمیه‌بندی واردات، فرار سرمایه را مهار کرد؛ امروز اما اقتصاد دیجیتالی و کانال‌های سریع پول، کنترل را دشوار ساخته است. شکاف نیما و آزاد همان بازار سیاه دهه ۶۰ است، با سرعتی صدها برابر.

اما، داده‌های فولاد مبارکه و پتروشیمی بندر امام  خمینی(ره) نشان می‌دهد شرکت‌های دارای تنوع ارزی و برنامه اضطراری انرژی، حاشیه سود خود را حفظ کرده‌اند. بختیاری اقتصاددان می‌گوید: «چابکی در تبدیل ارز و ابزارهای پوشش ریسک، درس این جنگ بود.»

جنگ دوازده‌روزه کوتاه بود، اما بورس ۳۵۰ هزار میلیارد ریال ارزش از دست داد، سقف برداشت نقدی کاهش یافت و دارایی هزاران ایرانی منجمد شد. تا سایه تهدید پابرجاست، هر خبر تحریم می‌تواند مانند مین عمل کند؛ یک‌قدم جلو، دو قدم عقب. سرمایه خاموش نمی‌شود؛ مقصدش را عوض می‌کند. امروز دلار و طلاست؛ فردا شاید، اگر اصلاحات ساختاری و اعتماد بازسازی شود، دوباره به تولید و بازار سرمایه  برگردد.

مهم‌ترین پیام این بحران برای سیاست‌گذاران مالی می‌تواند آن باشد که در اقتصاد متصل به جهان، جنگ نه‌تنها توپ و تانک، بلکه تراکنش‌های دیجیتال و اعتماد به پول ملی را هم هدف می‌گیرد. هرچه سرعت خروج سرمایه بالاتر رود، بازگرداندن آن پرهزینه‌تر خواهد بود؛ مگر آنکه هم‌زمان کانال‌های رسمی نقل‌وانتقال پول‌ترمیم و صدای شفافی از عملکرد اقتصادی دولت شنیده شود. در این میان، اقتصاد ایران باید با چابکی و پوشش ریسک حرکت کند.