مروری بر سفر شش روزه ترامپ به خاورمیانه؛
جذابیت تجاری یا تغییر عقربه سیاسی

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد: دونالد ترامپ، همواره ریاستجمهوری را بهمثابه فرصتی جهانی برای شکار معاملات تجاری دیده است. هیچ مقصدی بهتر از حوزه خلیجفارس برای این منظور وجود ندارد؛ جایی که رهبران خودکامه با اقتدار مطلق بر ثروتهای عظیم حاکمیت دارند.
رئیسجمهور ایالات متحده، این هفته مهمان خلیجفارس است و به عقیده تحلیلگران جهانی بیشتر از هدفی به دنبال قراردادهای تجاری تاریخی است. هواپیماها، انرژی هستهای، سرمایهگذاری در هوش مصنوعی، تسلیحات و هر حوزهای که در انتها برای او یک سند به همراه داشته باشد.
نیویورکتایمز در تحلیلی بر این سفر مینویسد با این حال هدف استراتژیک این سفر همچنان مبهم است. در سفر سال ۲۰۱۷ به منطقه، ترامپ به دنبال برپایی موج بزرگی برای مقابله و محکومیت افراطگرایی، دهها رهبر از کشورهای با اکثریت مسلمان را گردهم آورد. تا به اینجا مشخص نیست هدف استراتژیک در کار باشد چه برسد به آنکه بتوان حدس زد چقدر در دستیابی به آن موفق عمل خواهد کرد.
هنگامی که روسایجمهور آمریکا به خاورمیانه سفر میکنند، معمولا با چشماندازی استراتژیک وارد منطقه میشوند؛ حتی اگر این چشمانداز دور از دسترس به نظر آید. جیمی کارتر مصر و اسرائیل را به سوی توافق صلح تاریخی سوق داد؛ جورج بوش تصور میکرد جنگ او علیه تروریسم نهایتا به دموکراتیزه شدن منطقه منجر خواهد شد و باراک اوباما به دنبال آغازی نوین بین ایالات متحده و مسلمانان سراسر جهان» به قاهره سفر کرد.
به عقیده فرانس ۲۴ تصمیم ترامپ برای حذف متحدان سنتی غربی از اولویت لیست سفر خارجی و پرواز به کشورهای خلیجفارس، مهر تاییدی بر نقش پررنگ ژئوپلیتیک این کشورها، همراه با روابط تجاری شخصی او در منطقه است.
رابطه نزدیک ترامپ با سعودیها در تضاد با رویکرد محتاطانه اولیه جو بایدن، قرار دارد که قول داده بود شاهزاده عربستانی را به دلیل گزارش اطلاعاتی آمریکا مبنی بر دستور او برای قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار سعودی مقیم آمریکا، دادگاهی کند.
از زمان قتل خاشقچی در سال ۲۰۱۸، عربستان سعودی بهشدت برای تغییر تصویر خود تلاش کرده است، بن سلمان از کاهش محدودیتها برای زنان تا ابتکارات در حوزههای جدید مانند هوش مصنوعی را زیر چتر حکومت خود قرار داده است. عربستان سعودی همچنین به دنبال گسترش نفوذ دیپلماتیک خود بوده است و این اواخر میزبانی مذاکرات ایالات متحده با اوکراین و روسیه را عهدهدار شد.
عربستان سعودی برای قرار گرفتن در صدر برنامه دیپلماتیک ترامپ تلاش زیادی کرده است و حتی، محمد بن سلمان، متعهد شده ۶۰۰ میلیارد دلار در تجارت و سرمایهگذاریهای آمریکا تزریق کند. ترامپ در پاسخ به پیشنهاد بن سلمان گفت: «از ولیعهد که مرد فوقالعادهای است، میخواهم این مبلغ را به حدود یک تریلیون دلار برساند. فکر میکنم راضی به این کار شود؛ چراکه ما رابطه خوبی با هم داریم .»
نیویورک تایمز در گزارش خود مینویسد به نظر میرسد بهجای استراتژی کلان، مجموعهای از معاملات مالی در لیست رئیسجمهور قرار دارد که ترامپ در نظر دارد آنها را تحت عنوان گسترش بازار و فرصت شغلی برای کارگران آمریکایی معرفی کند.
این رویکرد همراستا با طرحهای تجاری در حال گسترش خانواده ترامپ است. خانواده او در حال بررسی قرارداد بزرگی با شرکت ساختوساز با اکثریت مالکیت سعودی هستند. همچنین قرارداد ارز دیجیتال با شرکتی وابسته به دولت امارات متحده عربی و پروژه جدید گلف و ویلاهای لوکس با حمایت دولت قطر در برنامههای آنها قرار دارد.
واشنگتنپست در مورد کسبوکار خانواده ترامپ در منطقه مینویسد پسران رئیسجمهور، که رهبری امور تجاری خانواده ترامپ را برعهده دارند، هفتههای اخیر را در خاورمیانه سپری کردهاند تا زمینهساز معاملاتی شوند که به نفع شرکت و در برخی موارد خود رئیسجمهور خواهد بود. ناظران دولتی، مورخان ریاستجمهوری و دیگر منتقدان میگویند این امر باعث تشدید تعارضهای غیراخلاقی و حتی غیرقانونی بین منافع ایالات متحده و رئیسجمهور به حساب میآید.
اتهامات مبنی بر اینکه ترامپ منافع تجاری را با منافع ملی مخلوط میکند، منحصر به او نیست و امروزه تبدیل به بخشی از ویژگی ریاستجمهوریهای مدرن آمریکایی شده است. بسیاری از رؤسایجمهور اولیه در فقر درگذشتند، زیرا زندگی خود را وقف خدمت عمومی کرده بودند. اما رهبران این کشور در دوران مدرن از قدرت ریاستجمهوری برای کسب میلیونها دلار پس از ترک مقام استفاده کردهاند. رونالد ریگان، از اولین کسانی بود که پس از ریاستجمهوری مبالغ کلانی به جیب زد، او برای دو سخنرانی در ژاپن ۲ میلیون دلار دریافت کرد. همچنین بیل کلینتون پس از ریاستجمهوری، یکی از پردرآمدترین سخنرانان جهان شد.
البته کسبوکار خانوادگی ترامپ تنها محدود به خاورمیانه نیست بلکه همچنین در صربستان، آلبانی و ویتنام سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند. با این حال کارشناسان میگویند پیوند عمیق این شرکت در خاورمیانه به دلیل نقش حیاتی این منطقه در سیاست خارجی آمریکا نگرانکننده است.
با وجود تمرکز اکثریت رسانهها بر فرصت تجاری خاورمیانه برای ترامپ، پولیتیکو مینویسد فراتر از تجارت، ترامپ این سه متحد عربی را بهعنوان شرکای دیپلماتیک کلیدی در منطقه میبیند. او برای دستیابی به اهداف خود در برخورد با حوثیها در دریای سرخ، درگیری متلاطم بین اسرائیل و حماس و تلاشها برای دستیابی به توافق هستهای جدید با ایران روی آنها حساب باز کرده است. چنانچه سعودیها به میانجیگری برخی مذاکرات اولیه بین دولت آمریکا و مقامات اوکراینی و روسی کمک کردند. اماراتیها در تلاش برای آزادی آمریکاییهای زندانی در روسیه یاری رساندهاند و قطر تلاش زیادی برای دستیابی آتشبس پایدار در غزه داشته است.
سفر ششروزه این هفته به خاورمیانه و بهویژه شروع آن از عربستان سعودی، علاقه عمیق ترامپ به این منطقه و تغییر در سیاست خارجی آمریکا را برجسته میکند؛ جایی که ارزشهای دموکراتیک تحتالشعاع منافع تجاری و موقعیت استراتژیک سعودی قرار گرفته است. گفتوگوها در هر سه کشور همچنین بر پیگیری برای دستیابی به توافق هستهای با دولت ایران تمرکز خواهد داشت.
در حالی که تنشها میان دولت ترامپ و اسرائیل در حال تشدید است، این بار کشورهای عربی بر خلاف زمان برجام و باراک اوباما، با دولت آمریکا بر سر دستیابی به توافقی با ایران همراستا هستند. شکایت اصلی آنها در آن دوران این بود که تیم اوباما با آنها مشورت نکرد و در این مورد کمکی نخواست، کشورهای خلیجفارس به طور مشهودی نسبت به آن زمان تلاش بیشتری برای تنشزدایی با ایران کردهاند.
تصمیم ترامپ برای عدم بازدید از اسرائیل، برخلاف سفر هشت سال پیش خود به خاورمیانه، در حالی رخ میدهد که تنشها بین دولت او و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، رو به افزایش است. اگرچه او اولین مقام سیاسی بود که ترامپ پس از به قدرت رسیدن در سال جاری از او در کاخ سفید استقبال کرد، اما به نظر میرسد این رابطه تا حدی تیره شده است. یک مقام آمریکایی، در پاسخ به پرسش پولیتیکو در مورد اینکه چرا ترامپ به اسرائیل سفر نمیکند، گفت وقتی هیچ دستاوردی حاصل نمیشود، دلیلی برای بازدید وجود ندارد.