سناریوهای ایران

مباحث پیرامون این کریدور به سه رویکرد اصلی تقسیم می‌شوند:

۱) رویکرد ایران‌محور که تهدید اصلی را در انحراف ترانزیت و تضعیف جایگاه ژئو‌اقتصادی ایران می‌بیند.

۲) رویکرد حامی کریدور که آن را مسیری کوتاه‌تر و مکمل شبکه‌های ترانزیتی موجود معرفی می‌کند.

۳) رویکرد تحلیلی - پراگماتیک که روابط ایران و آذربایجان را در قالب الگوی «تنش متناوب + همکاری موضوعی» بررسی می‌کند.

پیام محوری این تحلیل آن است که حتی بدون تغییر مرزهای رسمی، ایجاد مسیر جایگزین می‌تواند برتری نسبی ایران را در شبکه‌های ترانزیتی کاملا تضعیف کند؛ در مقابل، مزایای ادعایی کریدور برای طرف‌های ذی‌نفع بدون طراحی نهادی دقیق، ضمانت‌های حقوقی و ارزیابی کمی هزینه–فایده، تحقق‌پذیر نیست.

در استدلال حامیان کریدور، استناد به ماده ۹ توافق ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که بازگشایی مسیرهای ارتباطی الزامی به تغییر حاکمیت یا اعطای وضعیت برون‌مرزی ندارد و می‌تواند با کنترل‌های رسمی مرزی - گمرکی (از جمله توسط نیروهای روسی) عملیاتی شود. با‌این‌حال، منتقدان ایرانی تاکید می‌کنند که حتی بدون تغییر مرز، فعال‌سازی مسیر میان‌بر، جریان بار را از مسیرهای ایران منحرف کرده و مزیت کریدور شمال - جنوب ایران را کاهش می‌دهد. 

هم‌زمان، کاهش ظرفیت روسیه در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای، فرصت را برای محور باکو - آنکارا فراهم کرده و تهران را به سمت رویکردی واکنشی سوق داده است. این تغییر توازن، ایران را وادار می‌کند که به جای تمرکز صرف بر ممانعت از تغییر مرز، بر رقابت‌پذیری و کارآمدی مسیرهای موجود تمرکز کند.

ارزیابی رویکردها

۱. رویکرد ایران‌محور: تهدید انحراف ترانزیت

تحلیل احمد رشیدی و الهه کولایی از کارشناسان و اساتید مسائل قفقاز نشان می‌دهد که هفت بردار تهدید، از کاهش مزیت مسیر ایران - ارمنستان تا گسترش نفوذ ترکیه/ناتو و پیوند با اسرائیل، باید مورد توجه باشد. نکته کلیدی آن است که تهدید اصلی، از دست‌رفتن اجاره ترانزیتی و کاهش نقش ژئو‌اقتصادی ایران است، نه صرفا خطر تغییرات ارضی.

۲. رویکرد حامی کریدور: هم‌افزایی شبکه‌ای، اما محدودیت‌های عملی

گاولیچک، پ.، و اسکندروف، ک. در مطالعات و تحلیل‌هایشان، کریدور را حلقه‌ای برای اتصال مسیرهای شرق - غرب و شمال - جنوب معرفی می‌کنند، اما اذعان دارند که ظرفیت فعلی این مسیر تنها حدود ۵درصد ظرفیت مسیر شمالی است و موانع لجستیکی، بیمه‌ای و گمرکی همچنان حل‌نشده باقی مانده است.

۳. رویکرد تجویزی - حامی: منافع بالقوه بدون پشتوانه نهادی

الهام علی‌اف بر مزایای ادعایی برای آذربایجان و ارمنستان تاکید دارد، اما طراحی دقیق رژیم حکمرانی کریدور، از جمله رویه‌های گمرکی، امنیتی، حل اختلاف و نظارت بی‌طرف، را نادیده می‌گیرد. این کمبود، تحقق‌پذیری مزایا را زیر سوال می‌برد.

۴. رویکرد روابط ایران - آذربایجان: تنش و همکاری توأمان

تحلیل الکساندر یئو از دانشگاه گلاسگو نشان می‌دهد که برتری راهبردی آذربایجان پس از ۲۰۲۰، فرصت‌های ناشی از جنگ اوکراین و پراکندگی اولویت‌های ایران، منجر به الگویی شده که در آن تنش‌های مرزی و همکاری‌های مقطعی (مانند پروژه پل ایران - نخجوان) هم‌زمان پیش می‌روند. عنصر هویتی - امنیتی، به‌ویژه نگرانی‌های قومی دو طرف، یکی از موانع پایداری هر گونه ترتیبات ترانزیتی است.

بعد جدید: توافق تحت میانجی‌گری آمریکا

تحولات اخیر، با اعلام توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان در کاخ سفید، بعد تازه‌ای به موضوع بخشیده است. بر‌اساس گزارش‌های رسانه‌ای، این توافق شامل ایجاد مسیری در سیونیک/زنگزور است که حقوق عملیاتی و نظارتی قابل‌توجهی برای آمریکا در نظر گرفته شده و با عنوان TRIPP معرفی شده است. جزئیات حقوقی هنوز منتشر نشده و تفسیرهای متفاوتی از مدت و دامنه این حقوق (از نظارت صرف تا بهره‌برداری شرکتی و حتی اجاره بلندمدت) وجود دارد.برای ارمنستان، این وضعیت دوگانه است: از یک سو، فرصت تنوع‌بخشی به مسیرهای ترانزیتی؛ از سوی دیگر، خطر ایجاد برداشت «برون‌مرزی» که با قوانین داخلی در تضاد است. برای آذربایجان و ترکیه، مسیر کوتاه‌تر و امن‌تر، مزیتی اقتصادی و ژئو‌سیاسی محسوب می‌شود. برای آمریکا، این توافق به معنای کاهش وابستگی منطقه به مسیرهای تحت نفوذ روسیه و تقویت نفوذ ایالات متحده در قفقاز جنوبی و شمال مرزهای ایران و اهرم‌های ژئو‌اقتصادی است.

جمع‌بندی

کریدور زنگزور، صرف‌نظر از تفسیرهای سیاسی، مساله‌ای چند‌وجهی است که در قلب آن، رقابت‌پذیری ترانزیتی و حکمرانی مسیر قرار دارد. از منظر ایران، تمرکز صرف بر منع تغییر مرز کافی نیست، زیرا تغییر جریان بار می‌تواند بدون تغییر مرز نیز رخ دهد. برای حامیان کریدور، ادعای مزایا تنها زمانی اعتبار دارد که در قالب مدل‌های عملیاتی زمان - هزینه و همراه با ضمانت‌های حقوقی و نظارتی ارائه شود. در نهایت، پایداری هر ترتیبات ترانزیتی مستلزم کاهش ترس‌های هویتی متقابل و ایجاد سازوکارهای شفاف و قابل اعتماد است. راهبرد واقع‌بینانه برای ایران، ترکیب دیپلماسی زیرساختی با ارتقای حکمرانی مسیرهای موجود و مدیریت هوشمند ریسک‌های هویتی - امنیتی خواهد بود. پس مساله اصلی این است که حتی در صورت عدم تغییر مرز، ایجاد مسیر جایگزین می‌تواند حداقل برتری نسبی ایران را در ترانزیت کالا کاهش دهد. البته این بخش به شکل فعلی بیشتر شبیه فهرست اقدامات است تا یک تحلیل منسجمِ عِلّی - توصیه‌ای.

برای انسجام بیشتر، باید بین مشکل موجود، دلیل ضرورت اقدام و راهکار پیشنهادی یک پیوند منطقی ایجاد شود. در متن فعلی، دلیل توصیه‌ها به‌صورت صریح و متصل به زمینه بیان نشده و خواننده باید خودش رابطه علت و معلول را حدس بزند. لذا سیاستگذاری باید بر حفظ و ارتقای رقابت‌پذیری ژئو‌اقتصادی متمرکز شود:

۱. انتقال محور سیاست از «مرز» به «تقویت رقابت‌پذیری»: تمرکز صرف بر ممانعت از تغییر مرز، خطر انحراف بار به مسیرهای دیگر را رفع نمی‌کند. ایران باید کریدور شمال - جنوب را از طریق کاهش زمان و هزینه حمل (تقویت جاده‌های ترانزیتی و خطوط ریلی)، دیجیتال‌سازی فرآیندهای گمرکی و ارائه بسته‌های بیمه‌ای مشترک با شرکای آسیایی بهینه‌سازی کند تا حفظ سهم بازار ترانزیت ممکن شود.

۲. دیپلماسی زیرساختی با ارمنستان و آذربایجان: هرگونه توقف یا محدودیت در مسیر سیونیک می‌تواند فشار ژئو‌اقتصادی بر ایران ایجاد کند. تا زمان حصول توافق شفاف درباره سیونیک، ایران باید بر توسعه مسیر جایگزین ایران - نخجوان سرمایه‌گذاری و آن را به‌عنوان اهرم مذاکره حفظ کند.

۳. مدیریت ریسک هویتی - امنیتی: تنش‌های هویتی و قومی میان ایران و آذربایجان می‌تواند هزینه‌های امنیتی و بیمه مسیر را افزایش دهد و مانع همکاری پایدار شود و لذا کاهش لفاظی‌های هویتی متقابل و گسترش همکاری‌های مرزی هدفمند برای حفظ ثبات و اعتماد ضروری است.

۴. تعامل با بازیگران فرامنطقه‌ای: سرمایه‌گذاری خارجی و بیمه‌پذیری مسیرهای ایران نیازمند ایجاد اعتماد، شفافیت اداری - اجرایی و رعایت استانداردهای بین‌المللی است. استفاده از چارچوب‌های زیست‌محیطی، ایمنی و شفافیت داده برای جلب حمایت نهادهای مالی و بیمه‌ای بین‌المللی.

۵. واقع‌گرایی حقوقی: تصمیم‌گیری بدون اطلاع از متن کامل توافق و ضمانت‌های داوری بین‌المللی می‌تواند پرهزینه باشد. هرگونه موضع‌گیری ایران نسبت به طرح‌های سیونیک باید پس از انتشار متن حقوقی و بررسی دقیق سازوکارهای حل اختلاف اتخاذ شود. ایران با تهدید اصلی کریدور زنگزور، یعنی انحراف ترانزیت و کاهش مزیت ژئو‌اقتصادی، روبه‌روست که می‌تواند سهم آن در بازار حمل‌ونقل و توازن ژئوپلیتیک قفقاز را تضعیف کند؛ ازاین‌رو باید با ارتقای رقابت‌پذیری کریدورهای موجود، دیپلماسی زیرساختی چندلایه و مدیریت ریسک‌های امنیتی، جایگاه ترانزیتی و راهبردی خود را حفظ و تقویت کند.

* دکترای روابط بین‌الملل