چالشهای بسته حمایتی

طبیعی است وقتی که ریسک در بازار سرمایه افزایش پیدا میکند، بازده مورد انتظار افزایش پیدا کرده و به تبع آن، قیمتها هم کاهش پیدا خواهد کرد. بنابراین دولت باید در وهله اول به مفهوم ارزش ذاتی پی ببرد تا براساس آن بتواند بسته حمایتی خود را تنظیم کند. واضح است که هرچقدر سیاستگذار از ارزش ذاتی خود دورتر باشد، کارآیی بستههایی که از بورس حمایت میکنند نیز کاهش پیدا میکند. این بستهها، عمدتا با تحریک سمت عرضه یا تحریک سمت تقاضا، سعی میکنند تعادل را به بازار برگردانند و اگر این نقطه تعادلی، فاصله معناداری از ارزش ذاتی داشته باشد، طبیعتا تعادل حاصل تعادل پایداری نخواهد بود و در کوتاهمدت و حتی میانمدت به سمت تعادل پایدار میل خواهد کرد. بنابراین ابتدا ما باید ارزش ذاتی بازار سرمایه را نسبت به شرایط روز ارزیابی کنیم.
شرایط شرکتها، زنجیره لجستیک شرکتها، زنجیره تامین کلان اقتصاد و تابآوری اقتصاد در آزمون اخیر را که عبارت از همان شرایط جنگی بود مشاهده کردیم و میزان تابآوری را سنجیدیم؛ بنابراین میتوانیم تقریبا در نظر داشته باشیم که فضای کلان اقتصادی از بابت زنجیره تامین، دستخوش تحول خاصی نشده است. در واقع عاملی که سبب ایجاد تحول شده است و تغییر را به وجود آورده ریسک مترتب بر فضای اقتصادی است. طبیعتا برای اینکه بتوانیم این فضا را آنالیز کنیم ابتدا باید فضای سیاسی را تحلیل کنیم و مورد بررسی قرار دهیم، چراکه این ریسک مستقیما از فضای سیاسی وارد فضای بازار سرمایه شده است. آنالیز فضای سیاسی هم طبیعتا جز با سناریو و گمانهزنی قابل پیشبینی نیست. به همین دلیل، فعالان بازار، سناریوهای مختلف از آینده بازار را مدنظر خود قرار میدهند و براساس همین سناریوها، ریسک را مورد ارزیابی قرار میدهند و بعد اقدام به قیمتگذاری و ارزشگذاری میکنند و در سمت خرید یا فروش فعال خواهند شد.
البته باید این نکته را در نظر بگیریم که در کلیه بازارهای اقتصادی و همچنین در کلیه بازارهای مالی در سراسر دنیا، در صورت وقوع اتفاقات پیشبینینشده، طبیعتا رگولاتور وارد بازار میشود و سعی میکند که تعادل را به بازار برگرداند. ولی کارشناسان تاکید میکنند که با صرف بازگشت تعادل به بازارهای مالی به کمک تزریق نقدینگی در سمت خرید، تعادل باثبات رخ نمیدهد. سیاستگذاران باید ابزارهای متنوعی را به کار بگیرند و بحث مهندسی مالی در کلان اقتصاد را در بازار پیاده کنند تا بتوان بازارها را به تعادل رساند. اگر سیاستگذاران صرفا قصد داشته باشند بازار را ایزوله کنند، طبیعتا اتمسفر باقی بازارها، بازار مذکور و هدف را نیز از تعادل خارج خواهد کرد.
بنابراین لازم است که ابزارهای متنوعی به بازارهای پنجگانه سنتی وصل شود تا تابآوری بازارهای مالی در شرایط پرریسک بالاتر برود. علاوه براین انتظار داریم که در کنار بستههای پیشنهادی که اخیرا برای حمایت از بازار ارائه شده، بستههای دیگری هم به بازار اعطا شود. جنس این بازارها نباید صرفا از جنس تزریق نقدینگی باشد، بلکه لازم است از ابعاد دیگر و در حقیقت از طریق دلگرم کردن سرمایهگذاران در بازارهای مختلف، این بسته قابلاعمال باشد. همانطور که توضیح داده شد این بستههای حمایتی نباید تنها و صرفا از بعد تزریق نقدینگی باشند و با مباحثی مانند قانونگذاری، تعیین مالیاتها، تعیین تعرفهها و مواردی از این دست که در حیطه اختیارات قانونگذار است به بازار کمک کنند.
نکتهای که وجود دارد این است که از چند سال پیش نهاد بالادستی برای جبران بخشی از کسری بودجه خود، متاسفانه با وضع قوانین جدیدی از جنس تعرفهها، مالیاتها و مواردی از این دست، عمدتا بر صورتهای سود و زیان شرکتها تاثیر گذاشت. اتفاقی که کارشناسان امیدوار به رخ دادن آن هستند نیز عبارت از آن است که نهاد بالادست، یعنی همان دولت، سهامداران را به رسمیت بشناسد و این را بداند که سهامداران جنسی جدا از دولت ندارند، چرا که ورود و خروج بازار سرمایه، برای تک تک افراد آزاد است. وقتی که این بازار شکوفا شده و اهرمهای فشار از بخش مالی و صورتهای مالی کم شود و در عوض این، مشوقهایی برای بخش عملیاتی ارائه شود، طبیعتا صورتهای مالی نتیجه این عمل را با افزایش سود و در نهایت انعکاس این سود در قیمت سهام خود نشان خواهند داد.
* تحلیلگر بازار سرمایه