تکمیل خط لوله گاز طبیعی مایع آلاسکا به ۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد؛
رویای گازی ترامپ

این پروژه شامل یک خط لوله ۱۲۸۷ کیلومتری از شمال آلاسکا تا بندر نیکیسکی در جنوب و سپس صادرات LNG به کشورهایی همچون ژاپن و کرهجنوبی است. برآورد هزینه آن با احتساب تاسیسات جانبی به بیش از ۶۰میلیارد دلار رسیده است. با این حال فشار سیاسی دولت دونالد ترامپ برای گنجاندن تعهدات خرید LNG آلاسکا در چارچوب توافقهای تجاری با متحدان آسیایی، تاکنون بیثمر بوده و با مقاومت توکیو و سئول مواجه شده است.
سابقه صادرات LNG از آلاسکا به آسیا به اواخر دهه ۱۹۶۰ بازمیگردد، اما با کاهش ذخایر میادین جنوبی، نگاهها به سمت منابع عظیم شمال آلاسکا معطوف شد. ایده فعلی پروژه بیش از یک دهه پیش مطرح شد، اما خروج دو غول انرژی آمریکا، اکسونموبیل و کونوکو فیلیپس، در سال ۲۰۱۶ و شکست توافق با سه شرکت چینی در سال ۲۰۱۷، آن را در حالت تعلیق قرار داد.
ترامپ که در دوره دوم ریاست جمهوریاش راهبرد «سلطه انرژی» (Energy Dominance) را در پیش گرفت، تصمیم داشت این پروژه را به نماد احیای قدرت انرژی آمریکا تبدیل کند. او مدعی شد ژاپن، کرهجنوبی و دیگر کشورها «تریلیونها دلار» در این طرح سرمایهگذاری خواهند کرد. اما واقعیت متفاوت بود: هیچ شرکت آسیایی سهام این پروژه را نخرید و حتی یک تفاهمنامه خرید LNG هم از سوی ژاپن یا کرهجنوبی امضا نشد.
مزیت جغرافیایی و گره اقتصادی
از نظر فنی و جغرافیایی، آلاسکا LNG مزیتی مهم دارد: فاصله دریایی تا ژاپن تنها هشت روز است، درحالیکه LNG صادر شده از پایانههای خلیج مکزیک حدود ۳۵ روز در راه است. این کاهش زمان، بهویژه در شرایط رقابت شدید و نیاز به تحویل سریع، میتواند جذاب باشد.
با این حال، مشکل اصلی در جای دیگری است: هزینه سرسامآور زیرساختها و نبود تضمین بازگشت سرمایه. برآوردها نشان میدهد هزینه فاز دوم پروژه (شامل تاسیسات فرآورش گاز، واحد حذف CO₂، پایانه صادراتی و خطوط لوله جانبی) به ۶۰میلیارد دلار رسیده که تقریبا دو برابر برآورد اولیه یک دهه پیش است.
هزینه فاز نخست یعنی خط لوله اصلی نیز که قبلا ۱۱میلیارد دلار پیشبینی شده بود، با ریسک افزایش هزینه و چالشهای حقوقی و زیستمحیطی روبهروست.
تردید متحدان آسیایی
مقامهای ژاپنی و کرهای با وجود فشارهای واشنگتن، تمایلی به تعهد مالی ندارند. ریوسوکه سوگارُو، مدیر ارشد سوختهای کمکربن در شرکت JERA گفته که دولت ژاپن از این شرکت خواسته پروژه را «منصفانه و منطقی» بررسی کند تا در مذاکرات با آمریکا امتیازاتی داده شود.
او ایده پروژه را «خوب» توصیف کرده اما تاکید کرده بدون دریافت اطلاعات دقیقتر، ورود به قراردادهای بلندمدت ممکن نیست. در کرهجنوبی نیز یک مقام ارشد گفته بدون فشار سیاسی آمریکا «به هیچ عنوان» این کشور پروژه آلاسکا LNG را بررسی نمیکرد. سئول گرچه در قالب توافق تجاری با واشنگتن وعده خرید ۱۰۰میلیارد دلار انرژی از آمریکا را داده، اما هیچ تعهدی برای این پروژه خاص نداده است. برای واشنگتن، این پروژه فقط یک معامله تجاری نیست؛ بلکه بخشی از بازی بزرگتری در عرصه ژئوپلیتیک انرژی است. آلاسکا در نزدیکی قطب شمال قرار دارد؛ منطقهای که هم روسیه و هم چین بهدنبال افزایش نفوذ خود در آن هستند.
به گفته جین ناکانو، کارشناس ارشد امنیت انرژی در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، «تقویت تابآوری اقتصادی آلاسکا» برای واشنگتن به اولویتی راهبردی تبدیل شده است. ترامپ تلاش کرد پروژه را به بخشی از توافقهای تجاری بدل کند و از آن بهعنوان اهرمی برای محدودکردن وابستگی متحدان به LNG روسیه و قطر بهره گیرد. اما همین پیوند زدن انرژی به سیاست خارجی، باعث شد سرمایهگذاران بالقوه نسبت به ثبات و سودآوری طرح تردید بیشتری پیدا کنند.
تاثیر بر بازار LNG آسیا
بازار LNG در آسیا (که حدود دو سوم تجارت جهانی LNG را دربرمیگیرد) طی سالهای اخیر شاهد رقابت شدید تامینکنندگان بوده است.
ژاپن و کرهجنوبی، دومین و سومین خریدار بزرگ LNG در جهان پس از چین، معمولا بهدنبال تنوعبخشی به منابع واردات هستند. اما این کشورها در انتخاب پروژهها بیش از هر چیز بر سه معیار تمرکز دارند: امنیت تامین، قیمت رقابتی و ثبات سیاسی.
با توجه به رشد ظرفیت LNG در ایالات متحده (بهویژه پایانههای خلیج مکزیک و پروژههای جدید در تگزاس و لوئیزیانا)، توکیو و سئول گزینههای متنوعتری برای تامین دارند که نیازمند سرمایهگذاری پرریسک در آلاسکا نیست. علاوه بر این، افزایش عرضه LNG از استرالیا، قطر و اخیرا موزامبیک، فشار بیشتری بر توجیه اقتصادی پروژه آلاسکا LNG وارد کرده است.
سرمایهگذاریهای جایگزین
برخی کارشناسان معتقدند که ژاپن و کرهجنوبی ترجیح میدهند منابع مالی خود را به پروژههای با ریسک کمتر اختصاص دهند. به عنوان مثال، ژاپن سرمایهگذاری در پروژههای LNG موزامبیک و استرالیا را افزایش داده و کرهجنوبی نیز قراردادهای بلندمدت با قطر و ایالات متحده (خارج از آلاسکا) امضا کرده است. این مسیر، علاوه بر کاهش هزینه، امکان انعطافپذیری بیشتر در مواجهه با نوسانات بازار را فراهم میکند. حتی اگر فشار سیاسی بر متحدان نتیجه دهد، موانع داخلی آمریکا همچنان پابرجاست.
اجرای پروژهای با این ابعاد نیازمند هماهنگی میان دولت فدرال، ایالت آلاسکا، جوامع بومی، نهادهای زیستمحیطی و سرمایهگذاران خصوصی است. تجربه پروژههای مشابه نشان داده که چالشهای حقوقی و اعتراضهای زیستمحیطی میتواند سالها زمانبندی اجرای طرح را به تاخیر بیندازد. علاوه بر این، نوسانات قیمت جهانی LNG در سالهای اخیر (که تحتتاثیر همهگیری کرونا، بحران انرژی اروپا و تحولات ژئوپلیتیک بوده) پیشبینیپذیری بازده اقتصادی پروژه را دشوار کرده است.
موسسه مشاوره انرژی راپیدان پیشبینی کرده که پروژه آلاسکا LNG به تصمیم نهایی سرمایهگذاری نخواهد رسید. این ارزیابی بر اساس هزینههای فزاینده، ریسکهای حقوقی و زیستمحیطی و بیمیلی سرمایهگذاران آسیایی انجام شده است. با این حال، گلنفارِن گروپ (توسعهدهنده اصلی پروژه) همچنان بر امکانپذیری آن تاکید دارد و میگوید بدبینیها ناشی از مقایسه نادرست با پروژه LNG کانادا است که با تاخیر و افزایش هزینه مواجه شد. مدیرعامل این شرکت هشدار داده که اگر متحدان آسیایی وارد پروژه نشوند، فرصت به کشورهای دیگر واگذار خواهد شد و سهمی برای ژاپن و کره باقی نخواهد ماند.
پروژه LNG آلاسکا بیش از آنکه یک چالش فنی باشد، آزمونی برای سنجش توان آمریکا در همسو کردن اهداف ژئوپلیتیک با واقعیات اقتصادی است. اگرچه نزدیکی جغرافیایی به بازارهای آسیایی مزیت مهمی به شمار میرود، اما هزینههای سنگین، نبود شفافیت مالی و تردید سرمایهگذاران باعث شده آینده آن درهالهای از ابهام قرار گیرد. برای توکیو و سئول، که به دنبال امنیت انرژی و بازده اقتصادی هستند، ورود به چنین سرمایهگذاری پرهزینهای بدون تضمین سودآوری، اقدامی غیرمنطقی به نظر میرسد. سرنوشت این پروژه، در نهایت، به توان واشنگتن برای ارائه مدل مالی جذاب و کاهش ملاحظات سیاسی گره خورده است. در غیر این صورت، آلاسکا LNG ممکن است بار دیگر به فهرست پروژههای جاهطلبانهای بپیوندد که هرگز به خط پایان نرسیدند.