نجات کشاورزی چین از کمآبی

در مقابل، تمرکز بر فناوریهای بهبود عملکرد میتواند راهکاری اثربخشتر برای تولید بیشتر با مصرف کمتر باشد. مطالعات مدلسازی شده برای سه محصول اصلی کشاورزی چین، ذرت، گندم و برنج در دوره زمانی تا پایان قرن حاضر، نشان میدهد که افزایش سطح زیر کشت آبیاریشده، حتی با استفاده از روشهای صرفهجو مانند آبیاری قطرهای یا شیاری، تنها در موارد محدودی باعث افزایش چشمگیر تولید میشود.
در بیشترین حالت، افزایش تولید محصولات به کمتر از ۲۱ درصد محدود شده و در بسیاری از مناطق، ردپای آبی (یعنی مقدار آب مصرفشده برای تولید هر تن محصول) تغییر محسوسی نیافته یا حتی افزایش یافته است. نکته نگرانکنندهتر آنجاست که این راهکار، برخلاف انتظار، در اغلب موارد به صرفهجویی خالص در منابع آب منجر نمیشود. اگرچه در برخی مناطق، وابستگی به آب سبز یا بارش کاهش یافته، اما به موازات آن، وابستگی به آب آبی، یعنی آبهای سطحی و زیرزمینی که منابع استراتژیک بهشمار میروند، بهطور میانگین تا ۲۱ درصد افزایش یافته است.
این یافتهها نشان میدهد که افزایش بهرهوری ظاهری، الزاما با کاهش مصرف منابع همراه نیست و چهبسا بر شدت فشار بر منابع آبی بیفزاید. در نقطه مقابل، راهبردهای مبتنی بر فناوریهای بهینهسازی عملکرد، مانند اصلاح زمان کاشت، انتخاب ارقام مقاوم، بهینهسازی مصرف کود و مدیریت مزرعه، تاثیر بسیار بیشتری بر تولید و بهرهوری آبی داشتهاند. در مناطقی که چنین راهکارهایی بهکار گرفته شده، افزایش عملکرد محصول در مواردی تا بیش از دو برابر مشاهده شده و ردپای آبی نیز بهطور معناداری کاهش یافته است؛ بهطوریکه در برخی مناطق، تا ۵۰ درصد کاهش در مصرف آب بهازای هر تن محصول ثبت شده است.
ترکیب دو رویکرد، یعنی آبیاری صرفهجو همراه با ارتقای فناوری، در برخی سناریوها به نتایج نسبتا بهینهای انجامیده است. در یک وضعیت ترکیبی، تولید محصولات افزایش یافته و ردپای آبی نیز کاهش یافته، اما با اینحال، مصرف مطلق منابع آبی همچنان افزایشی باقی مانده و از صرفهجویی واقعی خبری نبوده است. این وضعیت، از سوی تحلیلگران بهعنوان «پارادوکس آبیاری» تعبیر شده است؛ وضعیتی که در آن با وجود بهبود بهرهوری و بازده تولید، مصرف منابع کمیاب نهتنها کاهش نمییابد بلکه حتی بیشتر نیز میشود.