از یورو تا اتریوم(*)

در نخستین سال‌های قرن بیست‌‌‌ویکم، این تصور حاکم بود که آینده پول در گرو اتحاد و تمرکز است. شکل‌‌‌گیری یورو، واحد پول مشترک اروپا، نشانه‌‌‌ای بود از همین آرمان. سیاستمداران اروپایی باور داشتند که با داشتن یک پول مشترک می‌توانند آن را به یک قدرت اقتصادی بزرگ بدل کنند، اما همان‌‌‌گونه که تاریخ بارها نشان داده، آنچه در تخیل سیاستمداران می‌‌‌درخشد، در میدان واقعیت به خاک می‌‌‌نشیند.

بحران مالی سال ۲۰۰۸، به‌‌‌سان زلزله‌‌‌ای سهمگین، آرمان اروپا را در هم فروریخت. سقوط لیمان برادرز، نخستین دومینو از مجموعه‌‌‌ای بود که نظم اقتصاد جهانی را بر هم زد و در قلب منطقه یورو شکافی عمیق ایجاد کرد؛ کشورهای عضو که قرار بود با هم برابر باشند، ناگهان با نابرابری‌‌‌های بنیادین‌‌‌شان روبه‌رو شدند – یونان، ایتالیا و اسپانیا در یک سو؛ آلمان، هلند و فنلاند در سوی دیگر. یورو به جای اینکه عاملی برای وحدت باشد، خود به مساله‌ای تبدیل شد که باید حل می‌‌‌شد. در همین هیاهوی بحران و بی‌‌‌اعتمادی بود که مفهومی جدید آرام‌‌‌آرام راه خود را به ذهن جهانیان باز کرد: رمزارز.

بیت‌‌‌کوین، نخستین رمزارز جهان، ‌زاده یک ذهن ناشناس بود؛ ساتوشی ناکاموتو - نامی رمزآلود که نه چهره‌‌‌ او را تا به حال دیده‌‌‌ایم و نه ملیت وی را می‌‌‌شناسیم - درست در دل بحران اقتصادی این ارز دیجیتال را به همگان معرفی کرد. بیت‌کوین وعده چیزی نو می‌‌‌داد. پولی بدون دولت؛ بدون بانک مرکزی؛ بدون نظارت. فقط کد؛ فقط ریاضیات. عرضه آن محدود بود؛ تنها ۲۱ میلیون واحد، و این محدودیت، آن را به کالایی کمیاب و ارزشمند بدل می‌‌‌کرد - همچون طلا، اما به صورت دیجیتال.

در جهانی که دولت‌‌‌ها با چاپ بی‌‌‌پایان پول، ارزش دارایی مردم را تحلیل می‌دهند، بیت‌کوین مثل روزنه‌‌‌ای از امید بود. برای بسیاری نه فقط ابزار معامله، بلکه نوعی اعتراض بود؛ اعتراض به سلطه نهادهای مالی، اعتراض به تورم، اعتراض به بی‌‌‌عدالتی. در سال ۲۰۱۵، جوانی به نام ویتالیک بوترین، پروژه‌‌‌ای راه‌‌‌اندازی کرد که دامنه تصور درباره رمزارزها را عمیقا گسترش داد. اتریوم چیزی فراتر از یک پول دیجیتال بود؛ سکویی بود برای اجرای قراردادها به شکلی خودکار، بدون نیاز به اعتماد، بدون قاضی یا وکیل. دیگر هر شخص می‌توانست روی این شبکه، برنامه‌‌‌ای بنویسد که خود به خود اجرا شوند، به این برنامه‌‌‌ها، قراردادهای هوشمند می‌‌‌گفتند.  اتریوم، آغازگر جنبشی بود که امروز آن را دیفای یا مالی غیرمتمرکز می‌‌‌نامیم؛ جهانی تازه که در آن می‌توان ‌‌‌سپرده‌گذاری کرد، وام گرفت، معامله انجام داد - بدون نیاز به بانک، بدون نیاز به رتبه اعتباری، بدون نیاز به کارگزاری. در نگاه طرفداران این جنبش، نوآوری اتریوم (قراردادهای هوشمند)، همان کاری را با بانکداری می‌‌‌کرد که اینترنت با رسانه‌‌‌ها کرد: حذف واسطه‌‌‌ها. 

اما این جهان نو، خالی از مخاطره نبود؛ خطاهای برنامه‌‌‌نویسی، حملات سایبری، کلاهبرداری‌‌‌های پیچیده و گاه فروپاشی‌‌‌های ناگهانی، چهره‌‌‌ای دیگر از دنیای کریپتو را نیز نمایان ساخت. 

با همه اینها یک چیز روشن بود: پول، دیگر همان چیزی نبود که قرن‌‌‌ها تصور می‌‌‌کردیم.

 (*) یادداشت برگرفته از کتاب The ascent of Money, Niall Ferguson، ویرایش جدید کتاب (سال ۲۰۱۸)

* تحلیلگر بازار سرمایه