اتحاد غول‌ها در بالادست؟ اکسون موبیل با ارزش 475 میلیارد دلاری در رتبه بیستمین شرکت با ارزش جهان قرار دارد

 این دو شرکت، که از بازماندگان تجزیه شرکت Standard Oil در سال ۱۹۱۱ هستند، اکنون در مناطقی کلیدی مانند حوضه پرمیان تگزاس، استابروک گویان، قزاقستان، استرالیا و غرب آفریقا همپوشانی عملیاتی گسترده‌ای دارند. 

فشارهای ناشی از‌گذار جهانی به انرژی‌های تجدیدپذیر، تنش‌های ژئوپلیتیک، رقابت فزاینده برای جذب سرمایه‌گذاری‌های پایدار و نیاز به بهینه‌سازی هزینه‌ها، احتمال شکل‌گیری یک ادغام بزرگ را بیش از پیش تقویت کرده‌است.

این ادغام نه‌تنها می‌تواند ساختار صنعت پتروشیمی و انرژی را دگرگون کند، بلکه پیامدهای گسترده‌ای برای سیاستگذاری‌های زیست‌محیطی، رقابت جهانی و بازارهای مالی خواهد داشت. با این حال، تفاوت‌های سازمانی، موانع نظارتی و چالش‌های فرهنگی، تحقق این سناریو را با پیچیدگی‌هایی همراه کرده‌است.

اکسون‌موبیل از طریق شرکت‌های زیرمجموعه خود، طیف گسترده‌ای از محصولات پتروشیمی از جمله اتیلن، پلی‌اتیلن، پروپیلن، الکل‌ها، حلال‌ها و الاستومرها را تولید می‌کند. شورون نیز از طریق شرکت « Chevron Phillips Chemical» در بخش پتروشیمی فعال است و محصولاتی مانند اتیلن، پلی‌اتیلن، الفین‌ها، آروماتیک‌ها و پلاستیک‌های صنعتی را تولید می‌کند. 

موج‌ ادغام در صنعت انرژی صنعت نفت و گاز طی سه دهه گذشته شاهد چند موج ادغام بوده که هر یک در پاسخ به تحولات اقتصادی و بازار شکل گرفته‌اند. سقوط قیمت نفت در سال ۱۹۹۷، موج نخست ادغام‌های مدرن را رقم زد. این دوره شاهد شکل‌گیری ابرشرکت‌هایی مانند اکسون‌موبیل (از ادغام اکسون و موبیل)، شورون (پس از خرید Texaco)، شل، بی‌پی و توتال‌انرژیز بود. 

هدف اصلی این ادغام‌ها، افزایش مقیاس، کاهش هزینه‌ها و تقویت قدرت رقابت در برابر نوسانات بازار بود.  موج جدید ادغام‌ها در صنعت که از سال ۲۰۲۲ آغاز شد، با رویکردی متفاوت نسبت به دوره‌های پیشین همراه بود.

برخلاف گذشته که تمرکز اصلی شرکت‌ها بر افزایش ظرفیت تولید و توسعه جغرافیایی بود، در این دوره جدید، اولویت با بهینه‌سازی سود برای سهامداران و کاهش ریسک‌های عملیاتی به‌ویژه در مناطق کلیدی مانند حوزه‌های نفت شیل آمریکا قرار گرفته‌است. این تغییر رویکرد منجر به شکل‌گیری مجموعه‌ای از معاملات بزرگ شد که ساختار مالکیتی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی را به‌شدت دگرگون کرد. 

در صدر این معاملات، خرید شرکت پایونیر توسط غول نفتی اکسون‌موبیل با ارزشی بالغ بر ۶۰‌میلیارد دلار قرار دارد؛ معامله‌ای که موقعیت اکسون را در حوضه پرمیان به‌طور قابل‌توجهی تقویت کرد. در ادامه، شرکت چندملیتی کونوکوفیلیپس با پرداخت ۲۳‌میلیارد دلار، شرکت نفتی ماراتن را به مالکیت خود درآورد تا جایگاه خود را در تولید شیل گسترش دهد.

به همین‌ترتیب، شرکت دایمندبک با تصاحب شرکت اندیور در معامله‌ای به ارزش ۲۶‌میلیارد دلار، تلاش کرد تا نقش خود را در بخش شیل تثبیت کند. در همین چارچوب، شورون نیز دست به دو معامله بزرگ زد؛ ابتدا در مه ۲۰۲۳، با خرید شرکت PDC به ارزش ۷.۶‌میلیارد دلار، جایگاه خود را در تولید شیل تقویت کرد و سپس با تصاحب شرکت Hess در معامله‌ای ۶۰‌میلیارددلاری که پس از کشمکش‌های حقوقی با اکسون نهایی شد، جایگاه خود در صنعت انرژی تقویت کرد. 

این روند، نشان‌دهنده‌استراتژی جدید بازیگران بزرگ انرژی برای تمرکز بر دارایی‌های کم‌ریسک‌تر، بهره‌وری بالاتر و بازدهی بیشتر برای سهامداران است. این معاملات نه‌تنها مقیاس فعالیت‌های اکسون و شورون را گسترش داده، بلکه همپوشانی جغرافیایی و عملیاتی آنها را در بخش‌های کلیدی تولید نفت، گاز و محصولات پتروشیمی به سطح بی‌سابقه‌ای رسانده‌است. 

همپوشانی‌های راهبردی

ادغام‌های اخیر، اکسون و شورون را به بازیگرانی مسلط در مناطق استراتژیک تولید نفت و گاز تبدیل کرده‌است. در ایالات متحده شرکت اکسون روزانه حدود ۱.۹میلیون بشکه نفت تولید می‌کند که دوسوم آن از حوضه پرمیان در تگزاس و نیومکزیکو تامین می‌شود. این شرکت پیش‌بینی کرده تولید خود در این منطقه را تا سال ۲۰۲۷ به بیش از ۲‌میلیون بشکه در روز برساند.

شورون نیز، پس از خرید شرکت‌های Hess و PDC، روزانه حدود ۱.۸میلیون بشکه تولید می‌کند و قصد دارد این سطح را تا سال ۲۰۴۰ حفظ کند. در مجموع، این دو شرکت بیش از ۱۰ درصد کل تولید نفت و گاز ایالات متحده و حدود ۲۰ درصد تولید حوضه پرمیان (قلب تولید شیل آمریکا) را در اختیار دارند. 

در گویان نیز اکسون با مالکیت ۴۵ درصدی میدان عظیم استابروک و بهره‌برداری از آن، قصد دارد تولید این میدان را تا پایان ۲۰۲۷ به ۱.۳میلیون بشکه در روز افزایش دهد. شورون نیز پس از خرید Hess،۳۰ درصد از این میدان را در اختیار گرفته و در پروژه‌های توسعه آن مشارکت دارد. 

از سوی دیگر هر دو شرکت در قزاقستان (پروژه‌های نفت و گاز دریای خزر)، استرالیا (پروژه‌های LNG) و غرب آفریقا (میدان‌های فراساحلی) حضور فعالی دارند. این همپوشانی‌ها، به‌ویژه در بخش‌های بالادستی و تولید محصولات پتروشیمی مانند مواد اولیه پلاستیک‌ها و کودهای شیمیایی، زمینه‌ساز هم‌افزایی بالقوه در صورت ادغام است. این همگرایی عملیاتی، به‌ویژه در زنجیره تامین و تولید محصولات پتروشیمی، می‌تواند ادغام را از منظر فنی و اقتصادی جذاب کند. 

موانع ادغام

با وجود همپوشانی‌های گسترده، تفاوت‌های کلیدی میان اکسون و شورون می‌تواند فرآیند ادغام را پیچیده کند. اکسون‌موبیل در مقایسه با شورون از دامنه جغرافیایی گسترده‌تری برخوردار است و حضور پررنگ‌تری در سطح جهانی، به‌ویژه در خاورمیانه دارد. 

 درحالی‌که شورون تمرکز خود را بیشتر بر مناطق منتخب مانند گویان و ایالات متحده آمریکا معطوف کرده‌است. از نظر فرهنگ سازمانی نیز، اکسون به ساختار سلسله‌مراتبی و رویکرد مبتنی بر قوانین و مسوولیت‌های حقوقی خود شناخته می‌شود، درحالی‌که شورون تعامل بیشتری با کارکنان و شرکای تجاری دارد.

این تفاوت‌های فرهنگی، هرچند ظاهراً غیرملموس هستند، اما در تجربه ادغام‌های بزرگ گذشته نشان داده‌اند که می‌توانند به چالش‌های جدی تبدیل شوند. نمونه‌هایی از ادغام‌های ناموفق در صنایع دیگر ثابت کرده‌اند که نبود همسویی فرهنگی می‌تواند بهره‌وری و هم‌افزایی مورد انتظار را به‌شدت کاهش دهد. 

علاوه بر این، هرگونه ادغام در این مقیاس با موانع نظارتی قابل‌توجهی روبه‌رو خواهد بود، چراکه تاثیرات بالقوه آن بر رقابت در بازارهای نفت، گاز و پتروشیمی، حساسیت نهادهای نظارتی ایالات متحده، به‌ویژه کمیسیون تجارت فدرال (FTC) را برمی‌انگیزد. اگرچه ساختار کنونی صنعت انرژی به‌مراتب رقابتی‌تر از دوران تسلط استاندارد اویل است، اما‌نگرانی‌هایی درخصوص شکل‌گیری انحصار و اثرات احتمالی آن بر قیمت محصولات پتروشیمی همچنان مطرح خواهد بود. 

 محرک‌های ادغام

چند روند کلان، احتمال ادغام اکسون و شورون را تقویت کرده‌است. نوسانات بازار انرژی ناشی از سرمایه‌گذاری‌های گسترده در انرژی‌های تجدیدپذیر، شرکت‌های نفتی را به بازنگری در مدل‌های کسب‌وکار خود سوق داده‌است. ادغام می‌تواند منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کم‌کربن، مانند هیدروژن سبز یا سوخت‌های زیستی، را فراهم کند. همچنین نهادهای مالی و سهامداران با سخت‌گیری بیشتری به پروژه‌های فسیلی نگاه می‌کنند و شرکت‌ها را تحت فشار قرار داده‌اند تا سودآوری را با پایداری زیست‌محیطی‌ترکیب کنند. 

 ادغام می‌تواند با کاهش هزینه‌ها و افزایش بازدهی، پاسخگوی این انتظارات باشد. از سوی دیگر رقابت فزاینده میان ایالات متحده و چین بر سر منابع انرژی و مواد اولیه پتروشیمی، شرکت‌های آمریکایی را به تقویت مقیاس و نفوذ جهانی تشویق می‌کند. با این وجود افزایش نقش دولت‌ها در مدیریت منابع طبیعی، به‌ویژه در مناطقی مانند گویان و دریای خزر، شرکت‌ها را به سمت ادغام برای کاهش ریسک‌های سیاسی سوق می‌دهد. این عوامل، در کنار نیاز به چابکی عملیاتی و رقابت‌پذیری در زنجیره تامین محصولات پتروشیمی، ادغام را به گزینه‌ای استراتژیک تبدیل کرده‌است. 

صرفه‌جویی‌های کلان

از منظر اقتصادی، ادغام اکسون و شورون مزایای قابل‌توجهی به همراه خواهد داشت. تجمیع ستادهای مرکزی، حذف پروژه‌های تکراری، بهینه‌سازی زنجیره تامین مواد اولیه پتروشیمی و واگذاری دارایی‌های غیراستراتژیک می‌تواند صرفه‌جویی‌هایی در مقیاس چند‌میلیارد دلار ایجاد کند. برای نمونه، اکسون پس از خرید پایونیر اعلام کرد که از این معامله انتظار صرفه‌جویی عملیاتی ۳‌میلیارد دلاری دارد، درحالی‌که ارزش بازار شورون پنج برابر این شرکت است. 

این صرفه‌جویی‌ها می‌توانند هزینه‌های تولید محصولات پتروشیمی مانند پلی‌اتیلن، پروپیلن و آمونیاک را کاهش داده و رقابت‌پذیری این ابرشرکت را در بازارهای جهانی تقویت کنند. علاوه بر این، ادغام می‌تواند منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین پتروشیمی، مانند تولید پلاستیک‌های زیست‌تخریب‌پذیر یا مواد شیمیایی کم‌کربن، را فراهم کند. این امر به‌ویژه در شرایطی که تقاضا برای محصولات پتروشیمی پایدار در حال افزایش است، اهمیت راهبردی دارد. 

 یک ابرشرکت جدید

روندهای کنونی صنعت پتروشیمی و انرژی، از جمله تمرکز بر بهینه‌سازی، رقابت جهانی و فشار برای پایداری، این سناریو را از یک ایده خیالی به امکانی ملموس تبدیل کرده‌اند. تحقق چنین ادغامی می‌تواند یک ابرشرکت انرژی با نفوذ بی‌سابقه در زنجیره تامین نفت، گاز و محصولات پتروشیمی ایجاد کند که نه‌تنها بازارهای آمریکا، بلکه کل صنعت جهانی را بازتعریف خواهد کرد. با این حال، موانع حقوقی، نظارتی و فرهنگی همچنان چالش‌های جدی پیش روی این سناریو هستند. 

نهادهای نظارتی آمریکا ممکن است به دلیل‌نگرانی‌ از ایجاد انحصار، به‌ویژه در بازار محصولات پتروشیمی، محدودیت‌هایی اعمال کنند. همچنین، تفاوت‌های مدیریتی میان دو شرکت می‌تواند فرآیند ادغام را با دشواری‌هایی مواجه کند.

در نهایت، ادغام اکسون و شورون، در صورت تحقق، می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ صنعت پتروشیمی و انرژی باشد؛ نقطه‌ای که یادآور سلطه Standard Oil در قرن گذشته‌است، اما این بار در قالبی مدرن و با چالش‌های جدید. این تحول نه‌تنها بر قیمت‌ها و زنجیره تامین محصولات پتروشیمی تاثیر خواهد گذاشت، بلکه سیاستگذاری‌های زیست‌محیطی، رقابت جهانی و توازن قدرت در بازار انرژی را برای دهه‌های آینده شکل خواهد داد.