حق رشد قائدی سوخت!

اگر ساختار حقوقی و قراردادی حرفه‌ای در فوتبال ایران وجود داشت، «حق رشد» قائدی می‌توانست درآمد قابل‌توجهی نصیب باشگاه‌های پایه و حتی فوتبال ایران کند؛ اما زیرسایه بی‌تدبیری‌ها، متاسفانه این ظرفیت به‌درستی استفاده نشده است.

حق رشد چیست؟

بر اساس مقررات وضعیت و انتقال بازیکنان فیفا(FIFA RSTP)، باشگاه‌هایی که بازیکنی را در سنین ۱۲ تا ۲۳ سالگی آموزش داده‌اند، هنگام اولین قرارداد حرفه‌ای بین‌المللی یا هر انتقال بعدی بین‌المللی، مستحق دریافت مبلغی به‌عنوان حق رشد (Training Compensation) هستند.

این مبلغ، برای هر سال آموزش، بر اساس سن بازیکن و سطح باشگاه مقصد تعیین می‌شود. قائدی در باشگاه ایرانجوان بوشهر تا حدود ۱۸ سالگی آموزش دید و سپس به استقلال پیوست. او بعدها راهی شباب‌الاهلی امارات شد و اکنون نیز بین باشگاه‌های اماراتی جابه‌جا می‌شود. با این حال، گزارش‌ها نشان می‌دهد، نه ایرانجوان و نه استقلال، از حق رشد او هیچ سهمی دریافت نکرده‌اند.

چرا این درآمد از دست رفت؟

درحالی‌که همه جای دنیا دریافت حق رشد بازیکنان جوان یک رسم رایج است، این اتفاق در مورد قائدی، یکی از مهم‌ترین استعدادهای سالیان اخیر فوتبال کشورمان رخ نداد. سه دلیل برای محروم ماندن باشگاه‌های ایرانی از حق رشد چشم‌گیر در پرونده انتقال این بازیکن وجود داشته است؛ دلیل اول به نبود قراردادهای حرفه‌ای و استاندارد با بازیکن مربوط می‌شود، علت دوم عدم ثبت صحیح اطلاعات در سامانه بین‌المللی نقل‌وانتقالات (TMS) است و در مورد عامل سوم هم باید به ناتوانی باشگاه‌ها در پیگیری حقوقی پرونده‌ها در فیفا اشاره کرد. در حقیقت ما هر چقدر که خوب محکوم می‌شویم، به همان اندازه در محکوم کردن دیگران ضعیف هستیم!

چقدر پول از دست رفت؟

طبق ضمیمه شماره ۴ مقررات فیفا، باشگاه‌های مقصد در کشورهای آسیایی مانند امارات، عموما در دسته سوم قرار می‌گیرند. بر این اساس، حق رشد برای هر سال آموزش بین سنین ۱۵ تا ۲۱ سالگی، بین ۵۰ تا ۷۵ هزار یورو در نظر گرفته می‌شود. قائدی حدود ۵ تا ۶ سال در ایران آموزش دیده است. در نتیجه، مجموع مبلغ قابل دریافت برای باشگاه‌های ایرانی می‌توانست بین ۲۵۰ تا ۴۵۰ هزار یورو باشد؛ رقمی که برای باشگاهی چون ایرانجوان، حیاتی و تاثیرگذار بود.

پیام‌ها برای فوتبال ایران

این پرونده پیام‌هایی برای فوتبال ایران دارد. از منظر «فرصت»، روشن است که اگر نظام آموزش و قراردادهای فوتبال ایران حرفه‌ای شود، باشگاه‌ها حتی بدون فروش مستقیم بازیکن، می‌توانند از طریق حق رشد، درآمد پایدار و ارزی داشته باشند. از دیدگاه «ضعف» هم پی می‌بریم باشگاه‌های پایه در ایران هزینه می‌کنند، اما عمدتا بهره‌ای نمی‌برند. نبود ساختار حقوقی، ضعف مدیریتی و بی‌اطلاعی از سازوکارهای بین‌المللی، فرصت‌ها را نابود می‌کند.

پرونده مهدی قائدی تنها یک نمونه از ده‌ها فرصت اقتصادی از‌ دست‌رفته در فوتبال ایران است. اگر باشگاه‌هایی مانند ایرانجوان و استقلال، ساختار حرفه‌ای در قراردادها و پیگیری حقوقی داشتند، می‌توانستند از انتقال بین‌المللی بازیکنی که خود تربیت کرده‌اند، سهم قانونی دریافت کنند؛ اما در غیاب این ساختار، سود به جیب باشگاه‌های خارجی می‌رود و فوتبال ایران باز هم بازنده میدان اقتصاد می‌شود.