کشورها تولید انرژیهای پاک، مستقل از فناوری چینی را پیگیری میکنند
زنجیره تامین تمامغربی

پس از دههها سرمایهگذاری راهبردی و کلان، چین بهعنوان رهبر تولید فناوری پاک و تسلط بر زنجیرههای تامین مرتبط شناخته میشود چین بیش از ۱۰سال برای ایجاد مقیاس تولید، زنجیرههای تامین و تخصص فناوری سرمایهگذاری کرده تا انرژیهای تجدیدپذیر و باتریهای ساخت این کشور را به پیشگامانگذار انرژی تبدیل کند.
با وجود برتری چین که ناشی از سرمایهگذاریهای استراتژیک و پیشرفتهای فناوری است، کشورهای غربی در تلاش هستند تا با توسعه تولید داخلی، اقتصاد خود را تقویت کرده و زنجیرههای تامین مستقلتری ایجاد کنند. بااینحال، اینگذار پرهزینه و پیچیده خواهد بود و نیازمند مداخله قابلتوجه دولت، برنامهریزی هماهنگ و سرمایهگذاری بلندمدت برای ایجاد شرایط برابر و دستیابی به زنجیره تامین داخلی است.
تسلط چین بر زنجیره تولید
بر اساس گزارش اس.اند.پی، در دهه گذشته استراتژی صنعتی چین، قطعات فتوولتائیک خورشیدی، باتریها و قطعات توربینهای بادی، به کالاهای تجاری تبدیل کرده است. پیشاز این کشورهای توسعهیافته در فناوریهای پاک گوناگونی مانند هیدروژن، زمینگرمایی و جذب کربن، برتری زنجیره تامین و فناوری داشتهاند.
با این حال، این فناوریها که تجاریسازی آنها دشوار است، به دلیل هزینههای بالاتر از حد انتظار، مدلهای کسب و کار نامشخص و فرآیندهای طولانی صدور مجوز، با سرعت مورد انتظار پیشرفت نکردهاند. این افزایش هزینهها و تاخیر در پروژهها، فرصتهای بیشتری برای چین ایجاد کرده است تا از طریق کنترل زنجیرههای تامین انرژیهای تجدیدپذیر و باتریها، نقش خود را درگذار انرژی تقویت کند. فناوریهای کمهزینه، قابلنصب و قابلحمل مانند پنلهای خورشیدی و باتریها که تحت تسلط چین هستند، نقش مهمی در پیشرفت سریع کربنزدایی ایفا میکنند.
از سال ۲۰۱۵، چین بیش از ۳۰۰میلیارد دلار برای ایجاد ظرفیت تولید ۱۰۰۰گیگاوات سلولهای فتوولتائیک، ۶۰۰گیگاوات کارخانههای توربین بادی و ۲۵۰۰گیگاواتساعت ظرفیت تولید سلول باتری سرمایهگذاری کرده است. جاهطلبی چین در تولید فناوری پاک نهتنها در صنعت انرژیهای تجدیدپذیر اهمیت دارد، بلکه به محرک رشد اقتصاد این کشور تبدیل شده است.
محرک رشد چین
آژانس بینالمللی انرژی در آوریل ۲۰۲۴ در گزارشی اعلام کرد که تولید فناوری پاک در سال ۲۰۲۳ به میزان ۵درصد از رشد تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل داده و بخش انرژی پاک بهطور کلی مسوول ۲۰درصد از رشد تولید ناخالص داخلی این کشور بوده است. تسلط چین بر این بخش، حرکتی استراتژیک برای کنترل صنایع کلیدی و بهرهبرداری ازگذار انرژی بوده است.
تا اوایل دهه ۲۰۰۰، کشورهای غربی در تولید قطعات خورشیدی و بادی پیشرو بودند، اما شرکتهای چینی با پیشرفت فناوری، افزایش کارآیی و مزیت مقیاس از طریق کاهش هزینههای تولید، به رقبای بزرگی تبدیل شدند. چین با برنامه برقیسازی حملونقل، اقدامات زودهنگامی برای دسترسی به مواد اولیه حیاتی برای فناوری پاک و تولید باتری انجام داد و ظرفیت تولید باتری خود را گسترش داده است.
چین به دلیل تسلط بر تولید لوازم الکترونیکی مصرفی ارزانقیمت، پیشینهای در زنجیرههای تامین لیتیوم-یون داشته است. با افزایش نیاز به مواد معدنی کلیدی برای خودروهای برقی و ذخیرهسازی ثابت، چین زنجیرههای تامین جهانی را برای تامین نیازهای آینده خود ایجاد کرده است.
شرکتهای چینی با بهرهگیری از هزینه سرمایه پایین و تمایل به سرمایهگذاری در مناطقی که بسیاری از معدنکاران غربی از آن اجتناب میکردند، سرمایهگذاریهای عظیمی در عملیات مس-کبالت در جمهوری دموکراتیک کنگو، معادن و کارخانههای نیکل در اندونزی و معادن لیتیوم در استرالیا، آمریکای جنوبی و آفریقا انجام داده. این سرمایهگذاریها به بسیاری از پالایشگاهها و تولیدکنندگان تجهیزات اصلی چینی این امکان را داد تا بهصورت عمودی یکپارچه شوند و مزیت رقابتی خود را نسبت به سایر نقاط جهان حفظ کنند.
چین حجم عظیمی از تجهیزات فناوری پاک را استفاده میکند. این کشور در سال ۲۰۲۴ مسوول ۴۲درصد از انتشار گازهای گلخانهای مرتبط با تولید برق در جهان بود و نقش بزرگی در کاهش انتشار این نوع گازها دارد. پیشبینی میشود ۳۹درصد از نصبهای جهانی انرژی خورشیدی و ۴۹درصد از نصبهای انرژی بادی در جهان طی پنج سال آینده در چین انجام شود. با این حال، عرضه بسیار فراتر از تقاضای داخلی است و چین ناگزیر بهعنوان یک قدرت صادراتی تجهیزات باقی خواهد ماند.
برگ برنده چین
اقتصاد مقیاس نقش بزرگی در کاهش هزینههای تولید، بهویژه برای سلولهای فتوولتائیک و باتریهای لیتیوم-یون دارد که تولید سالانه جهانی آنها به دهها میلیارد واحد رسیده است. در تولید انبوه، حتی بهبودهای جزئی در فرآیندها، فناوری و کارآیی میتواند تاثیر قابلتوجهی در کاهش هزینهها داشته باشد و به بزرگترین تولیدکنندگان امکان میدهد از بهینهترین ساختارهای هزینهای برخوردار شوند. در تولید انبوه و کمهزینه، همه چیز به نفع چین است.
نیروی کار، زمین و انرژی ارزان هزینههای سربار را پایین نگه داشتند، در حالی که موانع نظارتی کم و فرآیندهای صدور مجوز ساده، امکان ساخت سریع کارخانهها در مکانهای بهینه با دسترسی به بزرگترین مراکز حملونقل جهان و زنجیره تامین بالادستی مستقر را فراهم کرده.
نوآوری فناوری و افزایش مقیاس غولهای فناوری پاک چین در سالهای اخیر باعث کاهش چشمگیر هزینهها در این بخش شده است. به طور مثال برای سلولهای فتوولتائیک، افزایش پنجاه برابری ظرفیت تولید در چین بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ با کاهش ۹۵درصدی میانگین قیمت جهانی همراه بوده است.
در حوزه تولید انبوه باتریهای لیتیوم-یون، غرب هرگز نتوانسته مدعی فناوری برتر باشد. از همان ابتدا، شرکتهای چینی در کنار رقبای ژاپنی و کرهای خود، رهبری این صنعت را در اختیار داشتهاند. تولید باتری با پیچیدگیهای فنی و عملیاتی متعددی همراه است و بسیاری از استارتآپها، حتی با برخورداری از منابع مالی قابلتوجه، در دستیابی به کیفیت پایدار و نرخ بهرهبرداری مطلوب در مراحل اولیه فعالیت خود ناکام ماندهاند.
یکی از نمونههای شاخص این شکست، شرکت نورثولت سوئد بود که بهعنوان نماد جاهطلبیهای اروپا در صنعت باتری مطرح شد؛ اما با وجود جذب سرمایه چشمگیر، نتوانست حتی بخشی از ظرفیت وعدهدادهشده را با کیفیت مورد انتظار تولید کند. این ناکامی به لغو قراردادهای تامین بلندمدت از سوی برخی مشتریان اصلی و در نهایت، سقوط این پروژه انجامید.
اقدامات غرب
شتاب برای فاصله گرفتن از زنجیرههای تامین چین و انتقال تولید به مناطق نزدیکتر، در دوران همهگیری کووید-۱۹ شدت گرفت؛ زمانی که وابستگی بیش از حد به یک کشور بهعنوان ریسک راهبردی نمایان شد. با این حال، این تلاشها تاکنون دستاورد محدودی داشتهاند. در ایالات متحده، تلاشهای اولیه برای حمایت از کسب و کارهای انرژی خورشیدی و مقابله با نفوذ زنجیره تامین چین با ایجاد موانع تجاری، عملا ناکام ماند، چرا که تولید به کشورهای جنوبشرق آسیا منتقل شد تا تحریمها را دور بزند.
حتی هشدارهایی که بیش از ۱۵سال پیش درباره انحصار چین در فرآوری عناصر نادر زمین داده شده بود، تاثیر چندانی نداشت و این کشور همچنان بیش از ۹۰درصد از عرضه محصولات فرآوری شده جهانی را در اختیار دارد. قانون کاهش تورم دولت بایدن یکی از مهمترین ابزارهای سیاست صنعتی آمریکا در حمایت از انرژیهای پاک بوده. این قانون توانسته است بیش از ۸۴۰میلیارد دلار سرمایهگذاری در پروژههای انرژی پاک در آمریکا را جذب کند.
اما تصویب لایحه جدید «بزرگ و زیبا»، که اکنون به یک قانون تبدیل شده، آینده این سیاستها را با ابهام و تهدید جدی مواجه کرده است. این قانون تازه بسیاری از مشوقها و تسهیلات در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر را مختل کرده و مسیر پیشرفت صنعت پاک را در آمریکا را دشوار ساخته است. تمرکز سیاستگذاران اکنون از دغدغههای اقلیمی به منافع اقتصادی و رقابت با چین تغییر یافته، اما با تضعیف ابزارهای حمایتی، این رقابت نیز ممکن است به زیان آمریکا تمام شود.
در عین حال، اتحادیه اروپا نیز با سیاستی مشابه، در قالب «قانون مواد خام حیاتی (CRMA)»، مسیر حمایت از صنایع پاک را دنبال میکند، هرچند سیاستهای اروپا در قالبی متفاوت و با موانع ساختاری بیشتری دنبال میشود، که بخشی از آن به ماهیت چندملیتی اتحادیه و تفاوت منافع میان کشورهای اروپایی برمیگردد.
با این حال، تردیدها در بازار مواد معدنی، افت قیمت کالاهای پایه و کاهش تقاضای بخش خودروهای برقی، همچنان انگیزه برای سرمایهگذاریهای جدید را تضعیف کرده است. کارشناسان هشدار میدهند که لغو مشوقها میتواند صدها میلیون تُن انتشار دیاکسیدکربن اضافی تا سال ۲۰۳۵ در پی داشته باشد. در سوی دیگر، حتی در صورت حفظ مشوقها، موانعی مانند طولانی بودن فرآیندهای صدور مجوز و محدودیت زیرساختی خطوط انتقال برق، اثربخشی قانون در عمل را کاهش دادهاند.
موانع بومیسازی
توسعه زنجیرههای تامین بومی برای فناوریهای پاک در کشورهای غربی مستلزم دخالت فعال دولت، برنامهریزی چندبخشی هماهنگ و سرمایهگذاریهای بلندمدت و قابلتوجه است؛ بهویژه آنکه چنین زنجیرههایی در کوتاهمدت قابلساخت نیستند. چالش اصلی در این مسیر، فاصله زمانی طولانی موردنیاز برای تحقق اهداف راهبردی است. با وجود این موانع، اقدامات مشخصی میتواند احتمال موفقیت در بومیسازی زنجیرههای تامین را افزایش دهد.
نخست، سادهسازی و تسریع فرآیندهای صدور مجوز و حلوفصل موانع قانونی مرتبط با پروژههای استخراج، پالایش و احداث کارخانههای تولیدی ضروری است؛ موضوعی که حتی دولت ترامپ نیز بر آن تاکید کرده بود. تاخیرهای زمانی در این پروژهها، سرمایهگذاران را نسبت به آینده پروژهها مردد میکند و مانع شکلگیری ظرفیتهای جدید میشود.
همچنین، ایجاد انگیزه برای تولید داخلی و تحریک تقاضا نیز اهمیت دارد. تجربه قانون کاهش تورم در آمریکا نشان داده است که یارانههای تولیدی میتوانند ظرف مدت کوتاهی ظرفیت تولید فناوریهای پاک را افزایش دهند.
تداوم حمایت از پروژهها از طریق ابزارهایی نظیر برنامههای وام وزارت انرژی ایالات متحده و بانک سرمایهگذاری اروپا، بهویژه در شرایط قیمت پایین کالاها، نقشی حیاتی در تداوم این روند ایفا میکند. همچنین، سیاستهایی که تولیدکنندگان را به استفاده از محتوای داخلی ترغیب میکنند، میتوانند اطمینان لازم را برای سرمایهگذاری بلندمدت فراهم سازند؛ چراکه هزینههای بالای تولید در غرب توان رقابت با محصولات ارزانقیمت خارجی را محدود کرده است.