۲۲۷هزار هکتار از اراضی اروپا از ابتدای سالجاری در آتش سوختهاند
«دام گازی» در تامین انرژی اروپا

جنوب قاره سبز، از اسپانیا و فرانسه گرفته تا ایتالیا و یونان، درگیر موجی بیسابقه از حریقهای جنگلی و شهری است؛ آتشی که نهتنها منابع طبیعی و زیستگاهها را در کام خود میبلعد، بلکه نفس شهرها را بند آورده و هزاران نفر را آواره کرده است. دمای هوا در بسیاری از مناطق به مرزهای هشداردهنده رسیده و پیشبینیها از تداوم وضعیت فعلی تا پایان تابستان حکایت دارند.
در چنین شرایطی که دمای زمین بهطور فزایندهای بالا میرود و فجایع اقلیمی پیدرپی رخ میدهند، سیاستگذاران اروپایی بر سر مسالهای کلیدی دچار دوگانگیاند: آیا گاز طبیعی، بهعنوان سوختی که نسبت به زغالسنگ آلاینده کمتری تولید میکند، میتواند نقش نجاتبخش در این بحران ایفا کند یا آنکه همین منبع به ظاهر «پاکتر»، در بلندمدت خود به دام تازهای بدل خواهد شد کهگذار به انرژیهای تجدیدپذیر را به تاخیر میاندازد و شعلههای بحران اقلیمی را فروزانتر میسازد؟
در بحبوحه تلاشهای جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، گاز طبیعی بهعنوان «انرژی گذار» میان سوختهای فسیلی آلاینده و منابع تجدیدپذیر، جایگاه ویژهای یافته است. در ظاهر، گاز طبیعی با نیمی از میزان کربن منتشرشده نسبت به زغالسنگ، انتخابی معقول برای دوره گذار به آیندهای پاک به نظر میرسد.
با اینکه گاز طبیعی بهعنوان پلی به سوی آیندهای کمکربن معرفی میشود، اما یافتههای تازه حاکی از آن است که این مسیر میتواند به تلهای بلندمدت بدل شود؛ تلهای که نهتنها روند آلودگی را کند نمیکند، بلکه وابستگی به سوختهای فسیلی را تثبیت میسازد؛ پدیدهای که بسیاری از کارشناسان از آن با عنوان «دام گازی» یاد میکنند؛ و اروپا بیش از هر زمان دیگری در آستانه گرفتار شدن در آن قرار دارد.
تقاضا برای گاز طبیعی در دهههای پیشرو بهشدت افزایش خواهد یافت. بریتانیا برنامههایی برای افزایش واردات گاز دارد و در حالی که اتحادیه اروپا در پی ممنوعیت قراردادهای جدید با روسیه است، اتریش خواهان باز ماندن درهای واردات مجدد از این کشور شده است. سیاستگذاران اروپایی در وضعیت دشواری قرار دارند: چگونه میتوان امنیت انرژی را حفظ کرد، بدون آنکه اهداف اقلیمی قربانی شوند؟ در همین حال، آثار ملموس بحران اقلیمی در حال آشکار شدن است.
موج گرما در دو هفته گذشته، جنوب اروپا را در برگرفته و به آتشسوزیهای گستردهای در کشورهای مدیترانهای انجامیده است. در اسپانیا، هزاران نفر به دلیل گسترش آتشسوزیها در کاتالونیا مجبور به قرنطینه شدند و در فرانسه، آتش به حومه شهر مارسی - دومین شهر بزرگ این کشور - رسید.
بر اساس دادههای سامانه اطلاعات آتشسوزی جنگلی اتحادیه اروپا (EFFIS)، تاکنون بیش از ۲۲۷هزار هکتار از اراضی اروپا از ابتدای سالجاری سوختهاند؛ رقمی بیش از دو برابر میانگین بیست سال اخیر. این در حالی است که هنوز تا پایان فصل تابستان زمان باقی است و اگر روند کنونی ادامه یابد، ممکن است سال ۲۰۲۵ به یکی از بدترین سالهای ثبتشده از نظر شدت آتشسوزیها بدل شود. در همین مدت، شمار آتشسوزیها نیز رشد یافته و تا هشتم ژوئیه، بیش از ۱۱۱۸ مورد حریق در سراسر قاره ثبت شده، در حالی که در مدت مشابه سال گذشته این رقم تنها ۷۱۶ مورد بود.
گرما، خشکی و سوخت فسیلی
آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میسازد، این است که همین بحرانهای اقلیمی تا حدی حاصل سیاستهای سوختی دهههای گذشته هستند. کشورهای مدیترانهای به دلیل تابستانهای گرمتر و خشکتر خود، بیشتر در معرض خطر آتشسوزی قرار دارند. اما حالا این خطر به دلیل تغییرات اقلیمی تشدید شده است. بر اساس گزارش سازمان جهانی هواشناسی، اروپا از دهه ۱۹۸۰ تاکنون با سرعتی دو برابر میانگین جهانی گرم شده و همین امر موجب افزایش دمای پایه و شدت موجهای گرما شده است؛ شرایطی که وقوع و شدت آتشسوزیها را بهطور قابلتوجهی افزایش میدهد.
دانشمندان هشدار میدهند که سوزاندن سوختهای فسیلی – از جمله گاز طبیعی – عامل اصلی این تغییرات است. انتشار گازهای گلخانهای از سوزاندن زغالسنگ، نفت و گاز باعث افزایش حدود ۱.۳ درجهای دمای کره زمین نسبت به دوران پیشاصنعتی شده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای اروپایی، به جای عبور قاطع از سوختهای فسیلی، به گاز بهعنوان پلهای میانی دل بستهاند. اما همین "پله" میتواند به "دام" تبدیل شود.
بر اساس تحلیل دکتر کاتینکا هولتسمارک از دانشگاه اسلو، دام گازی زمانی شکل میگیرد که گاز طبیعی، به جای آنکه سوختی موقت و جایگزین زغالسنگ باشد، بهتدریج جای انرژیهای تجدیدپذیر را نیز میگیرد. قیمت پایینتر گاز باعث کاهش انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به حوزه انرژیهای پاک میشود.
در نتیجه، زیرساختهای گاز توسعه مییابد، اما انرژیهای خورشیدی، بادی و دیگر منابع پاک عقب میمانند. در مطالعهای روی کشور نروژ، مشخص شد که اگر این کشور بدون تعهد رسمی به کاهش تولید گاز، به سرمایهگذاری در انرژیهای پاک بپردازد، در نهایت تولید گازش تا ۹درصد افزایش خواهد یافت. اما اگر از ابتدا متعهد به کاهش عرضه گاز شود، سرمایهگذاریها به سمت انرژیهای پاک تغییر مسیر میدهند.
بحران آتشسوزیهای اخیر در جنوب اروپا، بار دیگر ضعف رویکردهای واکنشی در برابر حوادث اقلیمی را بهوضوح نمایان ساخت و این حقیقت را یادآوری کرد که در عصر گرمایش جهانی، دیگر نمیتوان تنها به خاموشکردن شعلهها دل خوش کرد. شرایط اقلیمی امروز مستلزم تغییری اساسی در سیاستگذاری است، از تمرکز بر مهار پیامدها گرفته تا جلوگیری از وقوع آنها. این تغییر رویکرد، بهویژه در حوزه آتشسوزیهای جنگلی و شهری، ضرورتی اجتنابناپذیر شده است.
دولت یونان در سالجاری با ثبت رکوردی کمسابقه، بیش از ۱۸هزار نیروی آتشنشان را در حالت آمادهباش قرار داده و با تجهیز آنها به سامانههای پیشرفته هشدار زودهنگام، سعی کرده تا سرعت واکنش به شعلههای تازهبرخاسته را افزایش دهد. با این حال، کارشناسان سازمان ملل و نهادهای بینالمللی محیطزیستی هشدار میدهند که تمرکز صرف بر واکنش فوری، بیتوجهی به دلایل ریشهای بحران است. آنچه امروز به آتش بدل شده، نتیجه سالها سوءمدیریت سرزمینی، بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی، و آمادهنبودن زیرساختها در برابر تغییرات اقلیمی است.
راهکارهای پیشگیرانهای نظیر سوزاندن کنترلشده پوشش گیاهی برای جلوگیری از انباشت سوختهای آتشزا در بستر جنگلها، احیای تالابها که مانند اسفنجی طبیعی رطوبت را حفظ میکنند، و بازنگری در سیاستهای بهرهبرداری و نظارت بر جنگلها، در مرکز پیشنهادهای جدید سازمانهای بینالمللی قرار دارد. این اقدامات نهتنها از وقوع آتشسوزیها میکاهند، بلکه ظرفیت طبیعی سرزمین برای تابآوری در برابر گرمایش زمین را نیز افزایش میدهند. اما مساله تنها به مهار آتش ختم نمیشود.
پشت این شعلهها، مسالهای عمیقتر نهفته است: وابستگی ساختاری اروپا به سوختهای فسیلی، بهویژه گاز طبیعی. در حالی که گاز نسبت به زغالسنگ، کربن کمتری منتشر میکند، گسترش زیرساختهای آن ممکن است بهجای تسهیلگذار انرژی، آن را به تعویق اندازد؛ پدیدهای که بهدرستی "دام گازی" نام گرفته است.
به بیان دیگر، مسیری که با نیت کاهش آلودگی آغاز میشود، ممکن است در عمل به تقویت همان ساختارهای آلایندهای بینجامد که جهان در تلاش برای رهایی از آنهاست. نجات اقلیم و کاهش واقعی خطرات اقلیمی، تنها با کاهش وابستگی به منابع فسیلی محقق میشود، نه از طریق حفاریهای جدید یا توسعه پایانههای گازی. در این مسیر، اروپا و دیگر کشورهای صنعتی باید اقداماتی ساختاری و شجاعانه را در دستور کار قرار دهند، از جمله:
افزایش سرمایهگذاریها در زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر، ممنوعیت ساخت تاسیسات بلندمدت گازی مانند پایانههای LNG ،کاهش تدریجی عرضه گاز طبیعی و بازتعریف یارانههای انرژی به نفع توسعه فناوریهای پاک.
آیندهای بر لبه آتش
اروپا اکنون در نقطه عطفی سرنوشتساز ایستاده است. از یک سو، فشارهای اقتصادی و اجتماعی برای تضمین انرژی پایدار، ارزان و در دسترس و از سوی دیگر، موج بیسابقهای از بلایای طبیعی که هر سال گستردهتر و ویرانگرتر میشوند. آتشسوزیهای تابستان ۲۰۲۵، بیش از آنکه صرفا پدیدهای طبیعی باشند، نماد شکست مدلهای سنتی در مواجهه با بحران اقلیمی هستند.
وابستگی فزاینده به گاز طبیعی، اگرچه ممکن است امروز پاسخ کوتاهمدتی به نگرانیهای انرژی باشد، اما در افق بلندمدت نهتنهاگذار به انرژی پاک را کند میکند، بلکه با تشدید انتشار متان، خود به عامل جدیدی در تسریع تغییرات اقلیمی بدل میشود.