ایران طی سالهای اخیر عدالت مالیاتی را تقویت کرد
ثروت، زیر ذرهبین عدالت

در یکی از این مطالعات، پژوهشگران با مدلسازی اثرات مالیات بر ثروت در اقتصاد ایالات متحده نشان دادهاند که در بسیاری از موارد، این نوع مالیات میتواند جایگزینی مطلوبتر از مالیات بر درآمد باشد.
این تحقیق با مقایسه الگوهای مالیاتی مختلف، به این نتیجه رسیده است که مالیات بر ثروت، برخلاف مالیات بر درآمد، بار مالیاتی را از دوش کارآفرینان پرتوان برمیدارد و به سمت دارندگان داراییهایی که بازدهی پایین دارند، منتقل میکند. به عبارت دیگر، مالیات بر ثروت سبب میشود افرادی که دارایی زیادی دارند اما فعالیت مولد اندکی دارند نیز سهم منصفانهای از مالیات بپردازند.
این پژوهش همچنین نشان میدهد که مالیات بر ثروت باعث افزایش پسانداز و سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصاد میشود، چرا که بازده پس از مالیات برای افراد با بهرهوری بالا کمتر کاهش مییابد. علاوه بر این، درآمدهای حاصل از این نوع مالیات میتواند زمینهساز کاهش نرخ مالیات بر کار و افزایش دستمزدها شود، اقدامی که به عدالت اجتماعی و افزایش رفاه عمومی منجر خواهد شد. اما سوال اینجاست که آیا چنین الگویی در کشورهایی مانند ایران نیز قابلاجراست؟ پاسخ را باید با نگاهی به اقدامات و سیاستهای در حال اجرای سازمان امور مالیاتی کشور جستوجو کرد.
ایران در مسیر اصلاح ساختار مالیاتی با حفظ عدالت
برخلاف تصور رایج، نظام مالیاتی ایران طی سالهای اخیر تلاشهای گستردهای برای افزایش کارآیی و عدالت مالیاتی انجام داده است. گرچه مالیات بر ثروت بهصورت یکپارچه و جامع مانند برخی کشورهای توسعهیافته در ایران اجرا نشده، اما مصادیق پراکندهای از آن در قوانین فعلی وجود دارد. ازجمله آن میتوان به مالیات بر ارث، مالیات سالانه بر خودرو و خانههای لوکس، و مالیات بر نقلوانتقال داراییها اشاره کرد. از سوی دیگر، برنامهریزی برای کاهش وابستگی به نفت و حرکت به سمت درآمدهای پایدار، نیازمند گسترش پایههای مالیاتی با رویکرد عدالتمحور است.
سازمان امور مالیاتی کشور در این راستا گامهای مهمی برداشته است؛ از جمله راهاندازی پایانه فروشگاهی و سامانه مؤدیان، صدور و ارسال صورتحساب الکترونیکی، حسابرسی سیستمی و درگاه ملی خدمات مالیاتی که همه به سمت شفافسازی جریان ثروت و درآمد پیش میروند.
این زیرساختها علاوه بر مقابله با فرار مالیاتی، بستر لازم برای شناسایی دقیق و منصفانهتر داراییها و درآمدها را فراهم میکنند. در چنین شرایطی، اگر سیاستگذار تصمیم بگیرد از مالیات بر ثروت بهعنوان یک ابزار عدالتمحور استفاده کند، سازمان امور مالیاتی با تکیه بر همین زیرساختها آمادگی نسبی لازم را خواهد داشت. نکته مهمتر اینکه در ایران، برخلاف برخی کشورهای غربی، اجرای هر سیاست مالیاتی باید با دقت و ملاحظه نسبت به شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه طراحی شود. سازمان امور مالیاتی نیز این رویکرد را در پیش گرفته و همواره کوشیده است در مسیر هوشمندسازی و عدالت مالیاتی، اعتماد عمومی را حفظ کرده و با اقشار کمدرآمد با تدبیر رفتار کند.
مسیر بومیسازی سیاستهای مالیاتی
تجربه جهانی، بهویژه یافتههای پژوهشی از اقتصادهای بزرگ، نشان میدهد که مالیات بر ثروت میتواند در شرایط مناسب، ابزار قدرتمندی برای رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و بهبود رفاه اجتماعی باشد. اما موفقیت این ابزار، مستلزم بومیسازی و انطباق با ساختار اقتصادی و فرهنگی هر کشور است.
در ایران نیز، با توجه به اقدامات فناورانه و تدبیر سازمان امور مالیاتی در توسعه شفافیت و کاهش فرار مالیاتی، زیرساخت مناسبی برای اجرای تدریجی و هدفمند سیاستهای نوین مالیاتی ازجمله مالیات بر ثروت وجود دارد. استمرار این رویکرد میتواند به کاهش بیشتر نابرابری و توزیع عادلانه ثروت، تنظیمگری بازار، مقابله با گردش مالی سوداگرانه وغیر مولد، گسترش عدالت مالیاتی و تامین منابع پایدار برای توسعه کشور منجر شود.