مزیتهای مدیرعامل همهکاره

او که در طول زمان و بر اساس شایستگی خود، پلهپله تا کرسی مدیرعاملی شرکتی رسانهای ارتقا یافته بود، برای دیگر همتایانش تعریف میکرد: «باید هزینههای یک واحد زیانده سازمان را محدود کنم، ولی حس میکنم که مهارتهای لازم برای این کار را ندارم.» او همچنین تلاش داشت در پاسخ به نیازهای رسانههای دنیای مدرن وارد قلمروی خبررسانی ویدئویی شود ولی قادر به ایجاد مزیت رقابتی در این زمینه نبود. در این میان، سیاستمداران جناح راست کشورش، او را به حمایت از یک جنبش اجتماعی و تلاش برای بحرانآفرینی متهم کرده بودند. او شکایت میکرد: «شاید بتوانم یکی از این چالشها را حل کنم ولی مدیریت همزمان هر سه آنها چگونه ممکن است؟»
این مدیرعامل تنها کسی نیست که چنین مشکلی دارد. رهبران سازمانی امروزی باید با چالشها و بحرانهای گستردهای مواجه شوند؛ از اختلال در زنجیره تامین و تورم گرفته تا جناحبندی سیاسی و ناآرامیهای جهانی. مواجه شدن با این چالشها را نیز باید همزمان با مدیریت و هدایت عملیات روزمره سازمانشان انجام دهند. با هر متر و میزانی، وظیفه طاقتفرسایی بر دوش آنهاست. از طرفی، اینها فقط چالشهای امروز هستند. در سالهای آینده، چالشهای جدیدی بروز خواهند کرد که ذهنیت و مهارتهای متفاوتی از مدیران عامل طلب میکنند. همزمان، تعداد موکلان و ذینفعان مطالبهگر سازمانها (سرمایهگذاران، کنشگران، کارکنان، مقامات دولتی و رسانه) هر روز بیشتر میشود و موفقیت مدیرعامل بر اساس تایید هر کدام از آنهاسنجیده میشود.
با این شرایط، رهبران سازمانی نه تنها لازم است ویژگیهایی مانند فروتنی، اعتماد به نفس، قضاوت غیرشخصی، شکنندگی و تابآوری داشته باشند، بلکه باید همهکاره باشند. شاید از سرپرستان گرفته تا مدیران ارشد یک شرکت بتوانند با اتکا به تخصص عمیق خود، عملکردی عالی داشته باشند، اما مدیرعامل امروزی فقط در صورت همهکاره بودن و برخورداری از مهارتهای گوناگون میتواند چالشها را مدیریت کند. همهکاره بودن رهبران سازمانی موفق از سه نظر قابل مشاهده است: آنها طی دوران شغلی خود تجربیات مختلفی کسب کردهاند، به طور مداوم کنجکاو و مشتاق یادگیری مسائل جدید هستند و در نهایت، در تعامل با گروههای مختلف ذینفعان تبحر دارند.
برخی از نوآورترین و خلاقترین افراد در طول تاریخ، موفقیتشان را از همهکاره بودن به دست آوردهاند. منظور، کسانی است که در بیش از یک حوزه تخصص داشتهاند و اغلب از ترکیب دانش خود در حوزههای مختلف، به درکی بالاتر و قدرت ایدهپردازی و نوآوری بیشتر دست یافتهاند. اهمیت تخصصهای متنوع در درک تصویری بزرگتر از شرایط، گاه به قدر کافی درک نمیشود. گاه حتی دانش فرد در حوزهای غیرمرتبط با فعالیتش میتواند به ایدهپردازی و خلاقیتهای قابلتوجهی منجر شود. به عنوان مثال، شاید فرد بتواند از فیزیک و ریاضی در سیاست استفاده کند یا زیستشناسی و جغرافیا را در مدیریت منابع انسانی به کار بگیرد.
بنجامین فرانکلین، یک نویسنده ماهر و متخصص چاپخانه بود که در علم هم شهرت داشت و در پیشرفت آن نقشآفرینی کرده بود (از جمله اختراع دستگاه تخلیه بار الکتریکی و عینکهای دوکانونه). در حوزه سیاست نیز نقشی کلیدی در تهیه پیشنویس اعلامیه استقلال ایالات متحده و دستیابی به معاهده پاریس برای پایان انقلاب آمریکا داشت. تخصص فرانکلین در صنعت چاپ و علاقهاش به ادبیات نیز باعث شد تا سالنامهای (Poor Richard’s Almanack) حاوی توصیههای عملی، پیشبینی هوا و دریافتهای فلسفی منتشر کند. فرانکلین با بهره گرفتن از تخصصهای مختلف خود چنین سالنامهای پدید آورد که همزمان آموزنده و سرگرمکننده بود و به شکلدهی تفکرات سیاسی ایالات متحده کمک کرد.
همهکاره بودن در دنیای کسب و کار چه معنایی دارد؟ رهبران سازمانی به دو نوع همهکاره بودن نیاز دارند: نوعی از آن، مهارتها و تخصصهای درونی شخصی خودشان است و نوع دوم از تعامل درونسازمانی و برونسازمانی با ذینفعان مختلف به دست میآید. منظور از همهکاره بودن درونی، برخورداری از همان ویژگیهای پنجگانه فروتنی، اعتماد به نفس، قضاوت غیرشخصی، شکنندگی و تابآوری است. اما در سطح سازمانی و برونسازمانی نیز، مدیرعاملی که فقط یک تخصص داشته باشد، در تعامل با دیگر واحدها و ذینفعان مختلف به مشکل میخورد. او دستکم باید بتواند صحبتهای آنها را درک کند.
البته منظور این نیست که مدیرعامل نیاز به هیچگونه تخصص عمیقی ندارد. در حقیقت، ممکن است گاه چنین باشد. اما مدیرعامل لازم است تشخیص دهد که چه زمانی دایره توجه خود را گسترش دهد، چه زمانی عمیق شود و چگونه و چه زمانی به دنبال دیدگاههای متفاوت گروههای مختلف بگردد تا تجربه خود را گسترش دهد. این سخن به معنای آن است که او همزمان که عملکرد خوبی در حوزه کاری خود دارد، باید بداند چگونه از دایره امن خود خارج شود، خود و سازمانش را به چالش بکشد و پیوسته سوالات مناسب بپرسد و کنجکاو باشد.
برگرفته از کتاب: مسیر رهبری سازمانی / نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مککینزی