چشمانداز تاریک صلح در اوکراین/ دو راهی ترامپ بر سر روسیه و اروپا

تلاشهای واشنگتن برای میانجیگری میان اوکراین و روسیه درحالی پیش میرود که روز دوشنبه سران اروپایی به همراه رئیس جمهور اوکراین، وارد کاخ سفید شدند. پس از نشست هفته گذشته دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در آلاسکا، طرف آمریکایی ادعا کرد که رسیدن به توافق صلح نزدیک است. با این حال آنچه در حال رخ دادن است، چیز دیگری را نشان میدهد.
فاطمه سرخوش در گزارشی در اقتصادنیوز نوشت: ایوو اچ. دالدر، سفیر سابق ایالات متحده در ناتو در گزارشی که در فارن پالیسی منتشر شد، نوشته است: اگر قرار باشد فقط یک ویژگی را درمورد دونالد ترامپ بگوییم، آن این است که او از نشستهای پرمخاطره هراسی ندارد. رئیسجمهور آمریکا که همواره به توانایی خود برای واداشتن دیگران به پذیرش خواستههایش اعتماد کامل دارد، طی روزهای اخیر با رهبران هر دو سوی جنگ روسیه و اوکراین دیدار کرده تا شاید به پایان مخربترین جنگی که اروپا از 1945 در خود دیده است، کمک کند.
اهداف روسیه و اوکراین قابل توافق نیستند
با این حال، علیرغم تلاشهای ترامپ، چشمانداز دستیابی به توافق برای صلح در اوکراین چندان روشن نیست. اکنون حل این منازعه همانقدر دور از دسترس است که پیش از تلاشهای دیپلماتیک ترامپ در چند هفته گذشته بود. واقعیتی بنیادی که ترامپ امروز با آن روبهروست، این است که اهداف روسیه و اوکراین اساسا قابل توافق نیستند. اوکراین به دنبال امنیت، حاکمیت و استقلال است؛ در حالی که روسیه میخواهد اوکراین را مطیع خود ساخته و سرنوشت آن را تحت کنترل داشته باشد.
این موضوع را هم رهبران اروپایی به خوبی میدانند و هم ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه از آن آگاهند. اما ترامپ چطور؟ چیزی از این تعارض منافع میداند؟ بعید است، چرا که هیچ نشانهای از درک این موضوع توسط ترامپ وجود ندارد. برای او، جنگ فقط به معنای خشونت، خونریزی و کشتار است، بیآنکه ریشههای عمیقتر را درنظر بگیرد. او بارها طرفهای درگیر را به کودکانی تشبیه کرده که در حیاط مدرسه با هم دعوا میکنند.
هیچ جنگی بیمنطق نیست
حتی خونینترین جنگها هم بدون منطق نیستند. جنگها بازتابی از تعارضات واقعی در عرصه سیاستاند، یعنی نقطهای که یک یا چندین طرف منازعه به این نتیجه میرسند که جنگ ابزار مؤثرتری برای تحقق اهداف خود، نسبت به دیپلماسی و مذاکره است. این دقیقا همان محاسبهای است که پوتین از فوریه ۲۰۱۴ انجام داده است، یعنی زمانی که کریمه را بهطور غیرقانونی تصرف کرد و جنگی ترکیبی را علیه اوکراین در منطقه دونباس به راه انداخت.
ریشههای جنگ پوتین با اوکراین
ریشههای این منازعه عمیق و بسیار قدیمی هستند. پوتین معتقد است که نظم بینالمللی پس از جنگ سرد، به ضرر مسکو عمل کرده و روسیه باید پس از رسیدن به قدرت کافی، این نظم را با زور بازنویسی کند. او خواستار بازگرداندن نفوذ مسکو بر جمهوریهای سابق شوروی است و به همین دلیل تسلط بر اوکراین برای او حیاتی محسوب میشود. پوتین تا زمانی که اروپای مرکزی و شرقی تحت نفوذ غرب، یعنی ناتو باشند، آرام نخواهد نشست.
به نظر میرسد که ترامپ و فرستاده ویژه او، استیو ویتکاف، این موضوع راهبردی را به درستی درک نکردهاند. از دید آنها جنگ میان روسیه و اوکراین بر سر سرزمین است و بنابراین ایده معامله سرزمینی را راهحل مناسبی برای پایان جنگ میبینند. در سفر اخیر ویتکاف به مسکو، او بر پیشنهاد پوتین که روسیه در صورت در اختیار گرفتن کل منطقه دونباس، حاضر است تا بخشهایی از سرزمینهای شمال اوکراین را که پیشتر اشغال کرده بود پس دهد، تمرکز زیادی کرد.
برای فرستاده ویژه ترامپ، این امتیاز نوعی دستاورد بود؛ در حالی که در عمل چنین نیست. درواقع اوکراین بیش از یازده سال است که برای حفظ خطوط دفاعی خود در دونتسک، منطقهای که پوتین انتظار تسلیم کییف در برابر آن را دارد، میجنگد. این منطقه نهتنها وسیع و پرجمعیت است، بلکه کمربند دفاعی اصلی در مسیر دسترسی به کییف و فراتر از آن به شمار میرود. اوکراین نمیتواند و نخواهد توانست که ذرهای از خاکی را که روسیه در آن اختیاری ندارد، واگذار کند.
درخواست اوکراین و اروپا برای تضمینهای امنیتی واشنگتن
گزارشها حاکی از آن است که ترامپ و پوتین در آلاسکا درباره مسائل سرزمینی به تفصیل گفتوگو کردهاند. موضوع امنیت اوکراین پس از توافق نیز مطرح شده است، اگرچه جزئیات آن هنوز روشن نیست. در این میان، پوتین چندین بار تصریح کرده که هیچ توافقی ممکن نخواهد بود مگر آنکه ریشههای اختلاف برطرف شوند. او پیشتر در نشست خبری آلاسکا گفت: برای اینکه توافق در اوکراین پایدار و بلندمدت باشد، باید تمامی ریشههای اختلاف برطرف شده و نگرانیهای مشروع روسیه نیز درنظر گرفته شوند که بدین صورت، توازن عادلانهای در حوزه امنیتی در اروپا و جهان برقرار خواهد شد.
پوتین حرفی از ماهیت ریشههای اختلاف با اوکراین نزد؛ چرا که روسیه در ژوئن گذشته یادداشتی را منتشر کرد که در آن فهرست تمامی اقداماتی که اوکراین باید برای پایان جنگ انجام دهد، نوشته شده بود. با این حال، به نظر نمیرسد که ترامپ در گفتوگوی اخیر خود با پوتین در آلاسکا به این خواستهها پرداخته باشد.
در همین حال، زلنسکی و رهبران اروپایی در دیدار دوشنبه خود با ترامپ بر نکتهای دیگر تمرکز کردند: آمادگی ترامپ برای ارائه نوعی تضمین امنیتی به اوکراین. ویتکاف اعلام کرده که واشنگتن بر سر ارائه «تضمینهای امنیتی قوی» توافق کرده است و پوتین هم، به ادعای ویتکاف، پذیرفته تا این تضمینها در قالب قانونگذاری رسمی در روسیه مورد قبول واقع شوند.
از همان ابتدای جنگ، ایده تضمینهای امنیتی قدرتمند برای اوکراین در کانون بحثهای مربوط به صلح قرار داشته است. اوکراین خواستار چنین تضمینی است و اروپا و آمریکا نیز بر تعهد خود به ارائه آن تاکید کردهاند. اما پرسش کلیدی این است: دقیقا صحبت از چه نوع تضمینی است؟
منظور از تضمینهای امنیتی چیست؟
اوکراین و بسیاری از کشورهای اروپایی بهترین تضمین را عضویت در ناتو میدانند؛ اما جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا، آن را نپذیرفت، ترامپ هم بارها درخواست عضویت اوکراین در ناتو را رد کرده است.
در نتیجه، آنچه باقی میماند «تضمینهای مشابه ماده پنج ناتو است. روز دوشنبه، زلنسکی و همتایان اروپایی تلاش کردند تا منظور ترامپ را از این تضمینها روشن کنند. ترامپ ابتدا از اعزام نیروهای آمریکایی به اوکراین طفره رفت، اما در نهایت تنها پذیرفت که این نیروها توسط کشورهای اروپایی با هماهنگی آمریکا، فراهم شوند.
این وعده در ظاهر امیدوارکننده است، اما در عمل این جزئیات هستند که تعیینکننده خواهند بود. آیا ترامپ حاضر است تا برای افزایش بازدارندگی اوکراین در برابر روسیه، نیروهای خود را مستقر کند؟ یا آماده است که در صورت حمله مجدد روسیه به اوکراین، وارد جنگ شود؟ این همان چیزی است که ماده پنج ناتو اقتضا میکند. با این حال، خود ترامپ بارها تعهدش به این ماده را زیر سؤال برده است.
ادعای ویتکاف مبنی بر اینکه پوتین حمایت مشابه ماده پنج را پذیرفته، بسیار دور از ذهن است. پوتین تنها زمانی با تضمینهای امنیتی موافقت میکند که مسکو حق وتو بر اجرای آن داشته باشد. تجربههای پیشین نشان داده که هیچکدام از تعهدات قانونی روسیه، از منشور سازمان ملل گرفته تا توافقنامههای هلسینکی و بوداپست، در عمل ارزشی ندارد.
بنابراین، پس از تمامی این دیدارها و نشستها، وضعیت تغییر چندانی نکرده است. جنگی که روسیه مصمم به پیشبرد آن است همچنان ادامه دارد و اوکراین و متحدان اروپایی مصمم به متوقفساختن آن هستند.
پایان این منازعه چه خواهد بود؟
زمانی مذاکرات صلح به توافقات عملی منجر میشوند که هر دو طرف به این نتیجه برسند که گفتوگو بیش از ادامه جنگ منافع آنها را تامین میکند. تا آن زمان، مهمترین وظیفه غرب حمایت از اوکراین و افزایش فشار بر روسیه است، یعنی ادامه ارسال تسلیحات در مقیاسی که بتواند جلوی پیشروی روسیه را بگیرد و همچنین هدف قراردادن درآمدهای نفت و گاز مسکو با ایجاد تحریمهای کارامد.
تلاشهای ترامپ برای میانجیگری بیفایده است؛ چرا او تنها دو گزینه دارد. یا در کنار اوکراین و اروپا خواهد بود، یا در کنار پوتین. موضع اروپا روشن و تغییرناپذیر است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.