میانجی‌گران جدید خاورمیانه

حسن الحسن، عضو ارشد سیاست خاورمیانه در موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک و امیل هوکایم، مدیر امنیت منطقه‌ای موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک ۴ اوت در فارن‌افرز نوشتند: در اوایل امسال، کشورهای عربی خلیج‌فارس در اوج بودند. بحران انرژی که پس از همه‌گیری ویروس کرونا رخ داد، خزانه‌های آنها را پر کرد و نقش آنها را به عنوان متولیان بازارهای جهانی نفت - و در مورد قطر، منبع قابل‌اعتمادی برای گاز طبیعی مایع - شارژ کرد. در طول چند سال گذشته، کشورهای خلیج‌فارس با درایت، رقابت قدرت‌های بزرگ بین چین، روسیه و ایالات‌متحده را هدایت کرده و روابط خود را با رقبای منطقه‌ای، از جمله ایران و ترکیه، با موفقیت مدیریت کرده‌اند.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در اولین سفر بین‌المللی بزرگ خود در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش، از قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بازدید کرد. به نظر می‌رسید این کشورها از معدود شرکای ایالات‌متحده بودند که رمز تعامل با ترامپ را کشف کرده بودند: انعقاد قراردادهای کلان تریلیون دلاری که تیتر رسانه‌ها را به خود اختصاص می‌دادند.کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس در ازای تعهد به سرمایه‌گذاری ۲ تریلیون دلاری در اقتصاد ایالات‌متحده طی چهار تا ده سال آینده، قراردادهای تسلیحاتی هنگفتی به دست آوردند، از دسترسی انحصاری به فناوری‌های پیشرفته آمریکایی اطمینان حاصل کردند و از ایالات‌متحده قول گرفتند که به رویکردی عمل‌گرایانه در خاورمیانه که منافع کشورهای خلیج‌فارس را نیز در برمی‌گیرد، متعهد شود.

به نظر می‌رسد کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس در موقعیت خوبی برای استفاده از ثروت، منابع انرژی، ثبات داخلی و مرکزیت جغرافیایی خود با هدف گذار به کشورهای پسا‌نفتی قرار دارند. کشورهای عربی خلیج‌فارس اکنون باید با عواقب فوری و بلندمدت مجموعه‌ای از رویدادهای وحشتناک که در مورد آنها به شرکای غربی‌شان به ویژه ایالات‌متحده، هشدار داده بودند، دست‌وپنجه نرم کنند. دولت‌های قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا حدی روی ترامپ شرط‌بندی بزرگی کرده بودند، زیرا امیدوار بودند که او بتواند به درگیری در منطقه پایان دهد. این شرط‌بندی به وضوح شکست خورده است و آسیب‌پذیری‌های سیاسی و امنیتی کشورهای خلیج‌فارس را آشکار کرده و نشان می‌دهد که دسترسی به ترامپ همیشه به معنای اعمال نفوذ بر سیاست‌های او نیست.

گیر افتادن بین یک قدرت هسته‌ای متخاصم و بی‌قید و بند به نام اسرائیل و یک رقیب یعنی ایران، به شدت چشم‌اندازهای خلیج‌فارس را در مورد توسعه ملی و ارتباط جهانی تضعیف می‌کند. با نگاهی به گذشته و آتش‌بس شکننده بین ایران و اسرائیل، می‌توان شرایط لازم برای تداوم عدم قطعیت و درگیری‌های آینده را مشاهده کرد: تصمیم احتمالی ایران برای شروع بازسازی برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود، تمایل اسرائیل به تجاوز نظامی پیشگیرانه در سراسر منطقه (که بمباران تاسیسات دولتی سوریه در دمشق در اوایل ژوئیه توسط اسرائیل بیانگر این رویکرد است) و رهبری غیرقابل پیش‌بینی ایالات‌متحده.

اگرچه ایران طی جنگ‌تحمیلی ۱۲ روزه خساراتی دید، اما همچنان تا حد زیادی کارآمد است. با توجه به اینکه کشورهای اروپایی تا حد زیادی به حاشیه رانده شده‌اند و قدرت‌های بزرگ با هم اختلاف دارند، کشورهای عربی خلیج‌فارس باید برای میانجی‌گری در جهت دستیابی به یک توافق پایدار بین ایران و ایالات‌متحده وارد عمل شوند؛ حتی اگر شانس موفقیت کم باشد. شکست می‌تواند منجر به یک نظم منطقه‌ای دائما بی‌ثبات شود که برای جاه‌طلبی‌های اقتصادی و امنیتی کشورهای خلیج‌فارس نامطلوب است.

خطر فعلی

کشورهای خلیج‌فارس که زمانی ایالات‌متحده را به حذف برنامه هسته‌ای ایران ترغیب می‌کردند، امروز محاسباتشان تغییر کرده است. آنها پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ که آن را غیرمستقیم به ایران نسبت می‌دادند، نسبت به تعهد ایالات‌متحده به حفظ نظم امنیتی منطقه‌ای تردید کردند. ترامپ، که در آن زمان در دوره اول ریاست جمهوری خود بود، از محافظت از سعودی‌ها یا پاسخ نظامی خودداری کرد.

کشورهای عربی خلیج‌فارس با احساس قرار گرفتن در معرض آنچه برخی تهدیدهای از سوی ایران می‌خواندند و رنجیده از غیرقابل‌اعتماد بودن واشنگتن، روند گرم شدن روابط با تهران را آغاز کردند. تلاش‌های ریاض برای تعامل با ایران در مارس ۲۰۲۳ به توافقی با تسهیل چین برای عادی‌سازی روابط دیپلماتیک منجر شد و نمی‌توان انکار کرد که روابط ایران و عربستان سعودی اکنون بهتر از هر زمان دیگری در ۲۰ سال گذشته است. اخیرا، این بهبود روابط منجر به این شد که اکثر کشورهای عربی خلیج‌فارس تصمیم بگیرند در کمپین تحت رهبری ایالات‌متحده علیه حوثی‌های یمن، در دریای سرخ شرکت نکنند.

فراتر از این و به دنبال تضعیف نقش‌آفرینی متحدان منطقه‌ای ایران، روابط کشورهای خلیج‌فارس با ایران گرم‌تر و موضع این کشورها نیز در قبال تهران نرم‌تر شده است. به طوری که اکنون بیشتر مایل به پذیرش توافقی هستند که برنامه هسته‌ای ایران را محدود می‌کند، اما لزوما توانایی غنی‌سازی اورانیوم برای تحقیقات پزشکی یا نیازهای انرژی این کشور را از آن سلب نمی‌کند.

اما امروز جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای جدید اسرائیل و تسهیل آشکار آنها توسط ایالات‌متحده تهدیدهای مهم برای نگرانی‌های اصلی کشورهای خلیج‌فارس هستند؛ یعنی ثباتی که آنها برای صادرات سوخت‌های فسیلی به آن نیاز دارند و صلح منطقه‌ای که آنها برای گذار اقتصاد خود به آینده‌ای پس از نفت به دنبال آن هستند. در عین حال هرگونه اختلال پایدار در ترافیک دریایی ناشی از درگیری مجدد، حمل‌ونقل نفت و گاز را دشوارتر می‌کند.

تمام کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس حمله اسرائیل به ایران را محکوم کردند - حتی بحرین و امارات متحده عربی، که هر دو در سال ۲۰۲۰ روابط خود را با اسرائیل عادی کردند. کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس خواهان جنگ نبودند. در واقع، آنها به طور فعال به دنبال جلوگیری از آن بودند. فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، در سخنرانی خود در داووس در ماه ژانویه اظهار کرد: «جنگ بین ایران و اسرائیل... چیزی است که باید تا حد امکان از آن جلوگیری کنیم.»

همه در خطرند

کشورهای عربی خلیج‌فارس پس از آنکه ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود وعده پایان دادن به دخالت ایالات‌متحده در جنگ‌های ابدی و خنثی کردن درگیری‌ها در اوراسیا و خاورمیانه را داد، روی اعتبار صلح‌آمیز او شرط‌بندی‌های بزرگی کردند. مقامات عرب معتقد بودند که ترامپ به شیوه‌ای که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، ایستادگی نکرد، در مقابل بنیامین نتانیاهو خواهد ایستاد. آنها فکر می‌کردند که اگر هیچ چیز دیگری نباشد، ترامپ تحت تاثیر چشم‌انداز معاملات پرسود با کشورهای آنها قرار خواهد گرفت.

در ابتدا، به نظر می‌رسید چنین امیدهایی به واقعیت تبدیل شده است. ترامپ اسرائیل را به پذیرش آتش‌بس دو ماهه در غزه ترغیب کرد و با مصر و قطر برای دستیابی به یک توافق صلح پایدار همکاری کرد. دولت ترامپ همچنین چندین دور مذاکرات هسته‌ای با ایران را تسهیل کرد و با یمنی‌ها آتش‌بس برقرار کرد. اما هنگامی که اسرائیل حملات خود را به ایران آغاز کرد و ایالات‌متحده به آن پیوست، بسیاری از توهمات از بین رفت. کشورهای عربی خلیج‌فارس باید بار دیگر با این واقعیت تلخ روبه‌رو می‌شدند که کاخ سفید شریک قابل‌اعتمادی برای مهار اسرائیل یا پایان دادن به جنگ پایدار در منطقه نیست. با وجود ناامیدی‌شان، کشورهای خلیج‌فارس باید تعادل ظریفی را حفظ کنند که مستلزم عدم خصومت با ترامپ است. به همین ترتیب، عمان، قطر و عربستان سعودی همگی حمله ایالات‌متحده به ایران را محکوم کردند، اما این انتقادها ظاهری و بی‌سروصدا بود؛ قطر حتی نامی از ایالات‌متحده نبرد. محکومیت شدیدتر می‌توانست روابط با واشنگتن، شریک امنیتی اصلی این کشورها، را به خطر بیندازد.

مصمم‌تر از همیشه

شرایط هنوز برای تکرار درگیری‌های مستقیم بین ایران و اسرائیل وجود دارد. ایران گزینه‌های متعددی برای تشدید پاسخ در خلیج‌فارس دارد. با وجود اینکه کشورهای عربی خلیج‌فارس و شرکای غربی آنها در طول «جنگ نفتکش‌ها» در دهه ۱۹۸۰ و حملات یمنی‌ها به تاسیسات انرژی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ با اختلالات دریایی مواجه بوده‌اند، توانایی آنها برای مقابله سریع با اثرات یک جنگ تمام عیار با ایران هنوز آزمایش نشده است. کشورهای عربی خلیج‌فارس از چنین شرایطی عمیقا نگران خواهند بود.

اسرائیل نیز منطقه را به عنوان یک صحنه درگیری آشکار می‌بیند و عملیات نظامی خود را در غزه،، لبنان، سوریه و یمن بدون توجه به اهمیت قانونی این حملات یا تاثیرات آنها بر جمعیت‌های محلی و همسایگان انجام داده است. کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس عمیقا نگران تمایل اعلام شده نتانیاهو برای «بازطراحی» خاورمیانه هستند، که تقریبا مطمئن هستند منافع آنها را نادیده می‌گیرد یا تضعیف می‌کند و می‌تواند انواع نیروهای افراطی را که دو دهه با آنها مقابله کرده‌اند دوباره تقویت کند.

منافع استراتژیک اصلی کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس، انکار توانایی تسلط بر منطقه توسط هر قدرتی - ایران، اسرائیل یا حتی یک بازیگر سوم مانند ترکیه - است. آنها معتقد بودند که ترامپ با پیوند دادن این دیدگاه به منافع اقتصادی گسترده‌تر، به پیشبرد آن دیدگاه کمک خواهد کرد. اما در نهایت، پروژه بزرگ نتانیاهو بر کاخ سفید پیروز شد. کشورهای خلیج‌فارس اکنون باید چهره‌ای شجاع به خود بگیرند و برای خاورمیانه‌ای بی‌ثبات‌تر برنامه‌ریزی کنند.

راهی برای عبور

شرایط هنوز برای تکرار خصومت‌های مستقیم بین ایران و اسرائیل وجود دارد. ایران همچنان مصمم به بازسازی برنامه هسته‌ای خود و غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور است. ابهام پیرامون برنامه هسته‌ای ایران برای دشمنانش و همسایگان عرب خلیج‌فارس که از بی‌ثباتی وحشت دارند، نگران‌کننده خواهد بود. کشورهای عربی خلیج‌فارس باید دمای رو به افزایش و خطرات فزاینده را کاهش دهند. در غیاب سایر واسطه‌های معتبر، آنها باید تلاش کنند تا خود به یک توافق هسته‌ای بین ایران و ایالات‌متحده دست یابند. این تنها راه برای شکستن چرخه درگیری و بی‌ثباتی است که منطقه را گرفتار کرده است. کشورهای خلیج‌فارس شانس بیشتری نسبت به اکثر کشورها برای موفقیت دارند. مواضع اصولی آنها در مورد حملات ایالات‌متحده و اسرائیل، به نقش آنها به عنوان واسطه‌های صادق اعتبار می‌بخشد. نقش حیاتی قطر در پایان دادن به جنگ، عمدتا با جذب حمله آبرومندانه ایران، سرمایه سیاسی آن را در تهران افزایش خواهد داد. از دیدگاه ایران، عمان خود را به عنوان یک واسطه قابل‌اعتماد تثبیت کرده است، درحالی‌که نفوذ عربستان سعودی و امارات متحده عربی در واشنگتن یک دارایی ارزشمند است، حتی اگر به نظر برسد که این نفوذ در حال کاهش است.

واسطه‌گری برای توافق جدید ایالات‌متحده و ایران یک کار بسیار دشوار خواهد بود. برای انجام این کار، کشورهای عربی خلیج‌فارس باید از هر اهرم نفوذی که در واشنگتن، تهران و تل‌آویو در اختیار دارند استفاده کنند تا منطقه را از وضعیت جنگی خارج کنند. آینده آنها به این موضوع بستگی دارد.