یک مقام پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در نشریه تایم تحلیل کرد؛
آینده مبهم دیپلماسی هستهای

جاش بلک، مدیر ارشد پیشین امور چندجانبه در شورای امنیت ملی آمریکا در دولت جو بایدن، در یادداشتی در شماره این هفته نشریه تایم نوشت، در سال ۲۰۱۵، پس از ماهها مذاکره فشرده میان ایران، آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین، توافقی حاصل شد که به موجب آن، ایران متعهد به محدودسازی گسترده فعالیتهای هستهای خود شد.
جاش بلک در ادامه خاطرنشان میکند: هدف ما این بود که در ازای اعمال محدودیتهای گسترده بر فعالیتهای هستهای ایران، برداشتن تحریمها را بهصورت مرحلهای و قابلبازگشت ارائه دهیم. برای تقویت اهرم فشار، با سایر کشورها، نهفقط متحدان اروپایی بلکه بین روسیه و چین، هماهنگی نزدیکی برقرار بود. این روند، کاری دشوار، دقیق و پرمخاطره بود که ماهها به طول انجامید. در نهایت تلاشها نتیجه داد. از جمله مفاد کلیدی توافق که من هم جزئی از هیات مذاکرهکننده آن بودم، انتقال حدود ۹۸درصد از اورانیوم غنیشده ایران به خارج از کشور، کاهش چشمگیر تعداد سانتریفیوژها و پذیرش بازرسیهای دائمی و شفاف توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. این توافق، نتیجه کارزاری پیچیده و چندلایه از سوی دولت اوباما بود که از سال ۲۰۰۹آغاز شد و با حمایت متحدان غربی، فشار تحریمها را علیه تهران افزایش داد تا مسیر گفتوگو گشوده شود.
با این حال، در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ با شعار «توافق بد» و بدون جایگزینی مشخص، تصمیم به خروج یکجانبه از برجام گرفت؛ اقدامی که به باور بسیاری از کارشناسان، ایران را از قیود توافق رها ساخت و راه را برای افزایش ذخایر اورانیوم و پیشرفت فنی برنامه هستهای تهران گشود. بلک در یادداشت خود تصریح میکند: «انباشته شدن حدود ۴۰۸.۲۳کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا در ایران که برای ساخت دستکم ۹ بمب اتمی کفایت میکند، نتیجه مستقیم تصمیم ترامپ است؛ تصمیمی که نهتنها بر پایه منطق دیپلماتیک نبود، بلکه بازگشتپذیری شرایط قبل از برجام را عملا ناممکن کرد.»
بازگشت مجدد ترامپ به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵، با تلاشهایی برای احیای نوعی توافق همراه شد؛ اما چارچوب پیشنهادی جدید شباهت زیادی به همان برجام داشت. به گفته یک کارشناس هستهای، آنچه ترامپ پیگیری میکرد «یک برجام مبتنی بر نسخه فروشگاهی ارزانقیمت» بود. مذاکراتی که میتوانست مسیر تازهای بگشاید، بااینحال به دنبال حملات هوایی رژیم صهیونیستی در ۱۲ ژوئن به ایران متوقف شد. ایالات متحده نیز تنها چند روز بعد اقدام به بمباران برخی تاسیسات هستهای ایران کرد.
اکنون دولت ترامپ تصور میکند که از طریق اقدام نظامی، بحران حل شده است. اما سوالات کلیدی همچنان بیپاسخ ماندهاند: سرنوشت اورانیوم انباشتشده ایران چیست؟ چه میزان از زیرساختهای فنی برنامه هستهای ایران همچنان سالم باقی مانده؟ و شاید مهمتر از همه، ایران پس از تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوم ژوئیه، چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟ جاش بلک معتقد است: اکنون واشنگتن ناگزیر از ورود به مذاکراتی پیچیده، فنی و زمانبر است؛ مذاکراتی که نیازمند تخصص حقوقی، فنی و دیپلماتیک گسترده است. بااینحال، وی هشدار میدهد که تخریب ساختار دیوانسالاری تخصصی آمریکا در سالهای اخیر - بهویژه در پی حملات سیاسی به بدنه کارشناسی دولت از سوی جریان راستگرای افراطی - موجب شده ظرفیت دولت برای مدیریت چنین روندهایی بهشدت تضعیف شود.
بلک با لحنی اندوهبار به یادآوری دوران تدوین برجام میپردازد: «آنچه در سال ۲۰۱۵ حاصل شد، نه نتیجه تلاش یک فرد یا یک دولت، بلکه محصول کار جمعی دهها کارشناس، مذاکرهکننده، دیپلمات و دانشمند بود که با حس مسوولیت و میهندوستی، برای جلوگیری از بروز یک بحران امنیتی جهانی تلاش کردند. در آن زمان، گفتوگو بر تهدید و دیپلماسی بر جنگ غلبه کرد. اما امروز، این میراث در معرض نابودی است.» در شرایطی که چشمانداز احیای توافقی جامع با ایران بار دیگر مبهم شده و تهران نیز همکاری با نهادهای بینالمللی را متوقف کرده، آینده پرونده هستهای ایران نه روی میز مذاکره، بلکه بیش از هر زمان دیگر در فضای امنیتی و نظامی در حال رقم خوردن است. با این حال، تجربه موفق برجام هنوز برای بسیاری از دیپلماتهای کارکشته جهان یادآور این واقعیت است که حتی در پیچیدهترین پروندهها، اگر اراده سیاسی و انسجام بینالمللی وجود داشته باشد، دیپلماسی همچنان کارساز است.