کارشناسان بروکینگز بررسی کردند؛
پیامدهای جهانی و منطقهای جنگ ۱۲روزه

تصمیمگیری پرخطر ترامپ
الیزابت ساندرز، استاد مطالعات امنیت ملی و سیاست آمریکا، تاکید میکند که روند تصمیمگیری در دولت ترامپ، با بینظمی، شعارگرایی و بیتوجهی به نهادهای قانونی مانند کنگره همراه بود. او میگوید نحوه اعلام حمله، پستهای پرهیجان ترامپ در شبکههای اجتماعی، و کنفرانسهای خبری تند وزیر دفاع، به اعتماد جهانی به توان تصمیمسازی امنیتی آمریکا لطمه زده است. در چنین شرایطی، متحدان آمریکا به کارآیی و ثبات دستگاه سیاست خارجی واشنگتن شک میکنند.
فرصت ازدسترفته دیپلماسی
شاران گروال، پژوهشگر ارشد سیاستهای خاورمیانه، تاکید میکند که حملات اسرائیل و آمریکا به ایران، درست در میانه مذاکرات و بدون هشدار قبلی انجام شد. این موضوع به بیاعتمادی عمیقتر تهران دامن زد و احتمال بازگشت واقعی ایران به میز مذاکره را کاهش داد. از نگاه تهران، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی از مذاکره بهعنوان پوششی برای اقدامات نظامی استفاده کردند. در نتیجه، ممکن است جمهوری اسلامی تنها مسیر تضمین بقای خود را در بازدارندگی هستهای ببیند، نه در توافق.
نفت، تنگه هرمز و شوک قیمتها
سامانتا گراس، تحلیلگر انرژی و امنیت جهانی، با اشاره به گمانهزنیها درباره احتمال مسدود شدن تنگه هرمز، یادآور میشود که چنین اقدامی به ضرر مستقیم ایران بود؛ چرا که بخش عمده صادرات نفت ایران و متحدانش نیز از همین مسیر انجام میشود. او معتقد است بازار نفت جهانی با وجود نگرانیهای اولیه، واکنش شدیدی نشان نداد و قیمتها پس از آتشبس در سطحی پایینتر از قبل تثبیت شدند. ایران نیز با درک این واقعیت که انسداد تنگه، فشار اقتصادی محسوب میشود، از تهدیدها فراتر نرفت.
ایران شکست نخورده
شیبلی طلحامی، استاد مطالعات خاورمیانه و امنیت منطقهای، تاکید میکند که بهرغم آسیب گسترده، ایران تسلیم نشده است. به گفته او، رژیم صهیونیستی برای مهار توان موشکی ایران به کمک آمریکا نیاز داشت و در برخی موارد، سامانههای پدافند هوایی نیز نتوانستند از نفوذ کامل موشکها جلوگیری کنند. از دید طلحامی، گزینه واقعی برای مواجهه با ایران، نه جنگ، بلکه بازگشت به توافقی جامع و الزامآور بینالمللی است. ایران ممکن است از این تجربه درس بگیرد که توازن بازدارندگی میتواند هزینهزا باشد، اما همچنان موثر است.
روسیه؛ شریکی مصلحتاندیش، نه متحدی راهبردی
پاول کِی.، پژوهشگر ارشد مسائل روسیه و اوراسیا، معتقد است که روسیه با وجود پیمان «مشارکت راهبردی جامع» که در ژانویه ۲۰۲۵ با تهران امضا کرده بود، در عمل حاضر به هیچگونه حمایت واقعی از ایران نشد. درحالیکه ادعا میشود تهران صدها پهپاد برای کمک به ارتش روسیه تامین کرده، کرملین از هرگونه تعهد متقابل طفره رفت. پوتین با فاصلهگیری از نبرد، حتی پیشنهاد میانجیگری را نیز مطرح نکرد. از دید بایف، شکست رژیم اسد در سوریه، باقیمانده اعتبار روسیه در خاورمیانه را از میان برده است. بااینحال، مسکو همچنان تلاش میکند تصویری از بیطرفی و نقشآفرینی دیپلماتیک ارائه دهد، درحالیکه هیچیک از طرفها خواهان میانجیگری روسیه نیستند.
اشاعه هستهای
رابرت اینهورن، تحلیلگر ارشد کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل، به دو دیدگاه اصلی اشاره میکند: گروهی معتقدند حملات اخیر انگیزه ایران برای دستیابی به سلاح هستهای را تشدید میکند و رقبایی نظیر عربستان سعودی نیز وارد این مسیر میشوند. در مقابل، برخی معتقدند که این اقدامات میتواند انگیزه کشورها برای هستهای شدن را کاهش دهد. بههرحال، نتیجه نهایی به آینده برنامه هستهای ایران و سرنوشت دیپلماسی بستگی دارد. توافقی سختگیرانه و قابل راستیآزمایی، میتواند مسیر اشاعه را مسدود کند. اما اگر برنامه هستهای ایران در پی این حملات دوباره احیا شود و تهران نظارت آژانس را متوقف کند، میتوان انتظار داشت که رژیم اشاعه هستهای جهانی با چالشهایی جدی مواجه شود.
پیام جنگ برای تایوان
رایان هاس، پژوهشگر سیاست امنیتی آسیا و اقیانوسیه، میگوید که حملات آمریکا به ایران میتواند نوعی بازدارندگی را برای متحدان ایالات متحده ایجاد کند. اما او هشدار میدهد که انتقال برخی سامانههای دفاعی از آسیا به خاورمیانه ممکن است توازن امنیتی در برابر چین را تضعیف کند. همچنین، اقدام اسرائیل در ترور افراد کلیدی در برنامه هستهای ایران، میتواند الهامبخش طرحهای مشابهی علیه تایوان در پکن باشد. چین بهدقت بررسی میکند که آیا حملات دقیق به رهبران سیاسی میتواند عزم سیاسی یک کشور را در هم بشکند.
محور ضدغربی یا همگرایی موقت؟
پاتریشیا کیم، پژوهشگر روابط بینالملل و سیاست روسیه و چین، این دو کشور و کره شمالی را شریکانی مصلحتاندیش میداند، نه متحدانی واقعی. با وجود ادعای شراکت راهبردی، چین تنها به صدور بیانیههایی کلی بسنده کرد و حاضر نشد در میدان دیپلماتیک یا اقتصادی، نقشی بازدارنده ایفا کند. روسیه نیز بهرغم همکاری با ایران، هیچگونه حمایت واقعی نشان نداد. کره شمالی هم عملا نقشی در معادلات نداشت. این وضعیت، ضعف «محور ضدغربی» را نمایان کرد. چین ترجیح میدهد منابع خود را برای توازن قدرت در آسیا به کار گیرد، نه درگیر شدن در بحرانهای خاورمیانه.
امنیت انرژی چین؛ تهدیدهای دور،نگرانیهای نزدیک
یون سون، پژوهشگر امنیت انرژی و سیاست چین، تحلیل میکند که چین در این بحران تلاش کرد از ورود به درگیری مستقیم پرهیز کند، اما همزمان بهشدت نگران تاثیر بحران بر جریان نفت از خاورمیانه بود. تحلیلگران چینی معتقدند که هرگونه بستهشدن تنگه هرمز، بیش از آنکه آمریکا یا اسرائیل را تحتتاثیر قرار دهد، آسیبی جدی به واردات انرژی چین وارد میکند. بنابراین، ایران نیز از اتخاذ چنین گزینهای پرهیز کرد. این وضعیت نشان میدهد که وابستگی انرژی چین به منطقه، آسیبپذیر (و نه بحرانی) است.
اولویت شرق آسیا
اندرو یئو، متخصص سیاست آسیا و استراتژی نظامی، یادآوری میکند که همزمان با آغاز درگیریها، آمریکا بخشی از سامانههای دفاعی خود را از کرهجنوبی به خاورمیانه منتقل کرد. این جابهجایی موجب نگرانیهایی در سئول و توکیو شده است. اگر این روند موقت نباشد، بازدارندگی آمریکا در شرق آسیا ممکن است دچار تزلزل شود. درعینحال، واشنگتن از متحدان آسیاییاش میخواهد نقش پررنگتری در تامین هزینههای دفاع جمعی ایفا کنند.
فرصتی برای بازاندیشی
در نظم جهانی جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی، صرفا یک بحران منطقهای نبود، بلکه محکی بود برای سنجش جایگاه قدرتهای بزرگ در نظم جهانی. برای آمریکا، فرصتی بود برای بازتعریف نقش بازدارندگی خود. برای چین، یادآور محدودیتهای قدرت بدون تعهد راهبردی بود و برای ایران، آزمونی از میزان انزوا، تابآوری و اولویتهای امنیتی. منطقه همچنان در التهاب است، اما این جنگ پیامدهایی فراتر از میدان نبرد برجای گذاشت که سالها تداوم خواهد داشت. درنهایت، این رویداد نه تنها درون مرزهای ایران یا رژیم صهیونیستی، بلکه در تمام معادلات جهانی، بازتابهایی ایجاد کرده که باید بهدقت مورد ارزیابی قرار گیرد.