بورس زیر سایه بحران انرژی؛
از قطعی برق تا فشار هزینهای صنایع

بحران انرژی در ایران موضوع تازهای نیست. سالهاست که ناترازی تولید و مصرف برق در فصلهای گرم و گاز در فصلهای سرد، به قطعیهای برنامهریزینشده و خاموشیهای گسترده انجامیده است. با این حال، آنچه در تابستان جاری شاهد آن هستیم، از منظر بورس اهمیت ویژهای دارد. صنایع بورسی که بخش مهمی از ارزش بازار را در اختیار دارند، بهطور مستقیم وابسته به انرژی پایدار هستند. فولاد، سیمان، مس، آلومینیوم و پتروشیمی، همه صنایعی هستند که کاهش حتی چندروزه تولید در آنها میتواند سودآوری فصلی را بهشدت تحتتاثیر قرار دهد. برآورد برخی تحلیلگران نشان میدهد که قطعی برق در اوج تابستان میتواند بین یک تا دو دوازدهم سود سالانه شرکتهای بزرگ را کاهش دهد؛ رقمی که اگر در گزارشهای مالی رسمی منعکس شود، فشار مضاعفی بر بازار ایجاد خواهد کرد.
تاثیر بحران انرژی تنها به ترازنامهها محدود نمیشود. بازار سهام به شدت تحتتاثیر جو روانی و انتظارات سرمایهگذاران قرار دارد. اعلامیههای پراکنده درباره خاموشیهای سراسری یا محدودیتهای تحویل برق به صنایع، فضای معاملاتی را ملتهب میکند. بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی، حتی پیش از مشخص شدن اثر واقعی این خاموشیها بر تولید، دست به فروش میزنند. نتیجه آن است که گروهی از صنایع همزمان و به شکلی هماهنگ با فشار فروش مواجه میشوند؛ بدون آنکه افت سود در همه آنها قطعی باشد. این رفتار تودهوار، باعث شده نقدینگی بهجای آنکه در بازار حفظ شود، به سمت داراییهای کمریسکتر یا حتی بازارهای موازی حرکت کند.
در این میان، تلاشهایی برای مدیریت بحران صورت گرفته است. سازمان بورس با وزارت نیرو در حال مذاکره است تا برنامه خاموشیها شفافتر و قابل پیشبینیتر شود. از صنایع خواسته شده زمان تعمیرات یا توقفهای فنی خود را با دورههای خاموشی هماهنگ کنند تا زیان کمتری متحمل شوند. برخی شرکتهای بزرگ نیز به سمت راهحلهای داخلی رفتهاند؛ از خرید ژنراتورهای پرهزینه تا برنامهریزی برای احداث نیروگاههای اختصاصی. با این حال، این اقدامات در مقیاس کلان هنوز نتوانستهاند اعتماد بازار را بازگردانند.
برخی کارشناسان معتقدند این بحران میتواند جنبه فرصت نیز داشته باشد. شرکتهایی که زودتر از رقبا به سمت مدیریت مصرف یا تولید مستقل انرژی رفتهاند، در نیمه دوم سال میتوانند جایگاه بهتری داشته باشند. علاوه بر این، رشد نرخ ارز در ماههای اخیر بخشی از فشار ناشی از کاهش تولید را برای صادرکنندگان جبران کرده است. اما این واقعیت، تصویر کلی بحران را تغییر نمیدهد. وقتی یک صنعت استراتژیک مانند فولاد مجبور شود در اوج تقاضا با ظرفیت پایین کار کند، اثر روانی و اقتصادی آن فراتر از یک گزارش مالی فصلی خواهد بود.
چشمانداز کوتاهمدت بازار چندان روشن نیست. به نظر میرسد با ادامه خاموشیها، صنایع انرژیبر همچنان در معرض فشار فروش قرار بگیرند. گزارشهای مالی پاییز مشخص خواهد کرد که زیان ناشی از قطعیها چه میزان جدی بوده است. در میانمدت، امکان دارد نقدینگی به سمت صنایعی حرکت کند که کمتر وابسته به برق هستند؛ اما ریسک ساختاری انرژی در ذهن سرمایهگذاران باقی خواهد ماند. تا زمانی که این ریسک کاهش نیابد، بازگشت پرقدرت سرمایهگذاران حقیقی بعید به نظر میرسد.
به بیان دیگر، امروز بورس تهران بیش از آنکه قربانی شایعات سیاسی باشد، اسیر خاموشیهایی است که نه در دفتر سیاستگذاران اقتصادی که در نیروگاههای فرسوده و شبکه ناکارآمد انرژی کشور ریشه دارد. اگر اصلاحات ساختاری در حوزه انرژی صورت نگیرد، بازار سرمایه حتی در صورت ثبات سیاسی نیز نمیتواند رونق پایدار داشته باشد. راهحلهایی مانند افزایش ظرفیت تولید، مدیریت علمی مصرف و تشویق صنایع به خودکفایی در تامین انرژی، دیگر گزینههای لوکس نیستند، بلکه ضرورتهای فوری برای بقای صنایع بورسی به شمار میروند.