همه مشکلات قدیمی

از جمله مهمترین مشکلات بعد از جنگ این است که وعدههایی که دولت برای حمایت از استارتآپها داده بودند، عملی نشد و بنا بر گزارشهای استارتآپها، حمایتهایی که دستگاههای دولتی وعده آنها را داده بودند، انجام نشد. برای مثال، قرار بود که دولت با همکاری سازمان تامین اجتماعی مهلت پرداخت معوقات را برای استارتآپها افزایش دهد؛ اما در نهایت، سازمان تامین اجتماعی دریافت معوقات را تنها حدود یک هفته به تعویق انداخت و بیشتر از این با استارتآپهای نوپا، همکاری نکرد. از سوی دیگر، باید توجه داشت که سرمایه انسانی و نیروی کاری استارتآپها، همان نسل جدید هستند که بعد از جنگ، دچار آسیبهای روحی و روانی بسیار زیاد شدند و به همین دلیل، انگیزه ادامه فعالیت را از دست دادند و کسبوکارهای استارتآپی تا حد بسیار زیادی از ناامیدی نیروی کار خود آسیب دیدند.
یکی دیگر از مهمترین نگرانیهای استارتآپها و فعالان این بخش، زمزمههای طبقاتی شدن اینترنت و تبعیض در این بخش است. در واقع، این تصور که ممکن است اینترنت تبدیل به یک کالای لوکس و طبقاتی شود، فعالان اکوسیستم را بهشدت نگران کرده است. از همه این مسائل گذشته، به نظر میرسد استارتآپها از محل تعدیل نیرو بیش از همه آسیب دیدند، چراکه آنها پیش از جنگ با معضل کمبود نیروی انسانی کارآمد مواجه بودند و بهسختی موفق به یافتن نیروی انسانی بهرهور شده بودند؛ اما بعد از شروع جنگ، بسیاری از مدیران ناچار شدند که اقدام به تعدیل نیرو کنند؛ یعنی مدیران این بخش اقدام به تعدیل نیروهایی کردند که برای یافتن آنها بسیار تلاش کرده بودند و برای جایگزین کردن آنها نیز بهشدت به سختی خواهند افتاد.
اگر قرار باشد چالشهای استارتآپها بعد از آتشبس را به دو بخش مشکلات پیشین قبل از جنگ و مشکلات جدید ناشی از جنگ تقسیم کنیم، باید بگوییم بحرانهای پیدرپی و گوناگون تاب و رمق استارتآپها را بسیار کاهش داده است.
اولین معضلی که استارتآپها پیش از جنگ نیز با آن مواجه بودند، دسترسی نداشتن به منابع مالی و فقدان سرمایهگذار در این بخش است. قبل از جنگ یکی از بزرگترین چالشهای استارتآپهای ایرانی، دسترسی نداشتن به سرمایهگذاری مناسب بود. بسیاری از سرمایهگذاران به دلیل نابسامان بودن شرایط اقتصادی کشور، تمایل کمتری به سرمایهگذاری در استارتآپها داشتند و این مساله بعد از جنگ نیز تشدید شد؛ چراکه میزان سرمایهگذاری در این بخش از آنچه پیشتر بود نیز کمتر شد. خود این موضوع، سبب شد بسیاری از استارتآپها نتوانند منابع مالی کافی برای توسعه و گسترش کسبوکار خود را جذب کنند.
دومین معضلی که استارتآپهای ایرانی پیش از جنگ نیز از آن آسیبهای زیادی دیدند، برخی قوانین محدودکننده و گاه خلقالساعهای بود که توسط سیاستگذاران به آنها تحمیل میشد. قوانین و مقررات موجود در ایران به دلیل قدیمی بودن، امکانات مورد نیاز استارتآپها را در اختیار آنها قرار نمیدادند و گاه حتی خودشان منجر به بسته شدن پای فعالان این بخش شده بودند. از سوی دیگر، پیچیدگیهای قانونی و اداری منجر به این شد که زمان زیادی بابت انجام فرایندهای بوروکراسی از کارآفرینان ایرانی تلف شود و خود همین امر، مانع از رشد سریع استارتآپها میشد. البته این مشکلات بهویژه برای استارتآپهایی که در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت میکنند، همیشه بارزتر و محسوستر هم بود.
یکی دیگر از معضلاتی که پیش از وقوع جنگ وجود داشت و بعد از آتشبس، جدیتر شد، مساله رقابت با بازارهای جهانی است. استارتآپهای ایرانی پیش از جنگ با چالش رقابت با کسبوکارهای بینالمللی مواجه بودند. محدودیتهای اقتصادی و تحریمها باعث میشد که این استارتآپها نتوانند بهراحتی با رقبای جهانی خود رقابت کنند و همین بسته بودن بازار ایران و نبودن فضای رقابتی با جهان، منجر به این شده بود که کیفیت خدمات و محصولات استارتآپها کاهش یابد.
در آن سوی ماجرا و بعد از جنگ، محیط کسبوکار برای استارتآپها، دوچندان نامساعد شد. یکی از بزرگترین مشکلاتی که پس از جنگ برای استارتآپها به وجود آمد، قطعی اینترنت بود. این موضوع تاثیرات زیر را به همراه داشت؛ برای مثال بسیاری از استارتآپها که به ارتباطات دیجیتال وابسته بودند بعد از ایجاد اختلال در اینترنت با مشکلات جدی مواجه شدند. قطع اینترنت منجر به عدم توانایی در ارائه خدمات، ارتباط با مشتریان و حتی انجام تراکنشهای مالی شد.
کاهش فروش نیز از جمله معضلات استارتآپها در زمان قطعی اینترنت و بعد از جنگ بود. کسبوکارهایی که به فروش آنلاین وابسته بودند، همزمان با وقوع جنگ با مشکلات نبود تقاضا و در نتیجه، کاهش شدید فروش مواجه شدند. این موضوع میتواند به کاهش درآمد و در نتیجه آسیب به پایداری مالی آنها منجر شود.
افزایش عدم اطمینان اقتصادی نیز از جمله همین مشکلات بود؛ جنگ و تبعات آن باعث ایجاد یک وضعیت عدم اطمینان اقتصادی در کشور شد. در شرایط بحران، مصرفکنندگان معمولا احتیاط بیشتری به خرج میدهند و ممکن است خریدهای غیرضروری را کاهش دهند. این موضوع میتواند روی تقاضا برای محصولات و خدمات آنلاین تاثیر منفی بگذارد. بسیاری از استارتآپها با افزایش هزینههای عملیاتی و تامین مواد اولیه مواجه شدند. این موضوع میتواند باعث کاهش حاشیه سود آنها شود. جنگ میتواند زنجیره تامین را مختل کند. بسیاری از استارتآپها که به تامین کالاها و خدمات از خارج از کشور وابسته بودند، ممکن است با مشکلات جدی مواجه شوند. قطع ارتباطات بینالمللی میتواند منجر به کمبود مواد اولیه و کالاها شود که در نهایت روی تولید و ارائه خدمات تاثیر منفی میگذارد. همچنین با کاهش عرضه کالاها، قیمتها افزایش مییابد که این موضوع میتواند روی هزینههای عملیاتی استارتآپها تاثیر بگذارد.
وضع موجود
با توجه به مشکلات پیشین و جدید، میتوان گفت بسیاری از چالشهایی که استارتآپهای ایرانی قبل از جنگ با آن مواجه بودند، همچنان پابرجاست. اما مشکلات جدیدی نیز به آنها اضافه شده است که نیازمند توجه ویژهای هستند. درحالیکه مشکل عدم دسترسی به سرمایهگذاری همچنان وجود دارد، پس از جنگ، عدم اطمینان اقتصادی ناشی از بحرانهای جدید میتواند تمایل سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در استارتآپها کاهش دهد. قوانین و مقررات محدودکننده همچنان یکی از موانع اصلی برای رشد استارتآپها هستند. اما پس از جنگ، ممکن است تغییرات جدیدی در قوانین ایجاد شود که بتواند روی فعالیتهای اقتصادی تاثیر بگذارد. رقابت با کسبوکارهای بینالمللی همچنان وجود دارد، اما پس از جنگ، ممکن است برخی فرصتهای جدید برای همکاریهای بینالمللی ایجاد شود.
* دانشآموخته دکترای مدیریت دانشگاه LOLEA سوئد