نقش شورای همکاری در مهار تنشآفرینی رژیم صهیونیستی بررسی شد؛
چرخش راهبردی شیخنشینها نسبت به ایران

«شورای اروپایی روابط خارجی» در تحلیلی از مواضع شورای همکاری خلیج فارس در تنش ایران و اسرائیل نوشت: حمله موشکی ایران به پایگاه العُدید آمریکا در قطر در ۲۳ ژوئن، کشورهای خلیج فارس را با یکی از ترسناکترین سناریوهای ممکن روبهرو کرد: گرفتار شدن در میان آتش درگیری. اگرچه تهران با دقت تنها به اهداف آمریکایی حمله کرد و از آسیب زدن به قطر بهعنوان کشوری «برادر» پرهیز کرد، این واقعه در سراسر منطقه واکنشهای گستردهای برانگیخت. اکنون رهبران خلیج فارس بیم آن دارند که دیپلماسی بهتنهایی دیگر نتواند آنان را از پیامدهای درگیری مصون نگه دارد.
در سالهای اخیر، رویکرد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نسبت به ایران تغییرات اساسی یافته است. در دوران اوباما، آنها از منتقدان سرسخت توافق هستهای (برجام) و بدبین به تلاشهای دیپلماتیک بودند و خواستار برخورد نظامی ایالات متحده با تهران شدند. اما با افزایش تردیدها نسبت به پایبندی آمریکا به دفاع از آنها در صورت بروز درگیری، این کشورها به بازنگری در سیاستهای خود روی آوردند.
یکی از مهمترین محرکهای این تغییر، اهداف اقتصادی این کشورهاست که وابسته به ثبات، پیشبینیپذیری و جذب سرمایهگذاری است؛ عواملی که با تنش دائمی همخوانی ندارد. توافق عادیسازی روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین در مارس ۲۰۲۳، نقطهعطفی در این روند بود. پس از آن، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهطور فعال از کانالهای دیپلماتیک برای کاهش تنش پس از حملات ۷ اکتبر و حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران بهره گرفتهاند.
با وجود این تلاشها، رهبران منطقه نگراناند که دیپلماسی دیگر کافی نباشد. آتشبس شکننده میان ایران و رژیم صهیونیستی که با میانجیگری قطر پس از حمله به العُدید حاصل شد، در هر لحظه ممکن است فروبپاشد. وقوع یک جنگ گسترده میان آمریکا و ایران، میتواند پیامدهای فاجعهباری به همراه داشته باشد. حضور پایگاههای نظامی آمریکا در این کشورها، آنها را در معرض خطرات درگیری قرار داده است.
تهدیدهای اقتصادی و زیستمحیطی
احتمال بسته شدن تنگه هرمز میتواند موجب اختلال شدید اقتصادی شود. از سوی دیگر، وقوع نشتهای رادیواکتیو ناشی از حملات هستهای بالقوه، تهدیدی برای منابع آبی خلیج فارس است؛ جایی که کشورهای GCC بیش از ۶۰ تا ۹۰ درصد آب شرب خود را از طریق آبشیرینکنهای وابسته به همین آبها تامین میکنند. در همین حال، تنشهای فزاینده میان ایران و رژیم صهیونیستی، به تقویت مجدد حملات یمنیها در دریای سرخ منجر شده که تهدیدی برای خطوط تجاری حیاتی عربستان به شمار میرود. شاید مهمتر از همه، تصور تثبیتشده خلیج فارس بهعنوان منطقهای امن برای سرمایهگذاری اکنون در خطر است؛ موضوعی که میتواند اعتماد سرمایهگذاران را خدشهدار کرده و چشمانداز توسعه بلندمدت کشورهای منطقه را تضعیف کند.
بیاعتمادی به آمریکا و نگرانی از افراطگرایی اسرائیل
در کنار نگرانیهای امنیتی، پایتختهای عربی با دقت در حال ارزیابی پیامدهای بلندمدت بحران اخیر بر توازن قدرت در منطقه هستند. گرچه این کشورها از تضعیف نسبی ایران ناراضی نیستند، اما برخی معتقدند که روند فعلی در حال پیشروی بهسمتی بسیار خطرناک است. یکی از دغدغههای اصلی، احتمال سوق دادن ایران به سمت تجدیدنظر در برنامه هستهای است.
در عین حال، تلاش آشکار رژیم صهیونیستی برای تغییر رژیم و ساختارهای حکومت در ایران، نگرانیهای عمیقی ایجاد کرده است. چنین اقداماتی میتواند به بیثباتی گسترده در منطقه منجر شود. در نگاه کشورهای عربی، رؤیای اسرائیل برای بازسازی «خاورمیانه جدید» با تکیه بر قدرت نظامی، جایی برای منافع و استقلال کشورهای خلیج فارس باقی نمیگذارد.
سیاستهای دولت ترامپ نیز بر این نگرانیها دامن زده است. رئیسجمهور آمریکا که تنها چند هفته پیش از ثبات خلیج فارس تمجید کرده و وعده حمایت داده بود، اکنون با حمایت کامل از حملات اسرائیل و اظهارات دوپهلو درباره تغییر رژیم در تهران، تصویر شریکی غیرقابلاتکا را به نمایش گذاشته است. اظهارات ترامپ درباره تبدیل غزه به «ریویرای خاورمیانه» نیز پیشتر تردیدها درباره صداقت آمریکا در تحقق صلح پایدار را تشدید کرده بود.
بازگشت به دیپلماسی و نقش اروپا
در این میان، رهبران خلیج فارس بر یک درس راهبردی تاکید دارند: درستی سیاست «دیپلماسی فعال» با ایران. همین سیاست، مانع از هدف قرار گرفتن مستقیم منافع خلیج فارس از سوی ایران و بسته شدن تنگه هرمز شده است. ایران اکنون برای مقابله با فشار آمریکا، بیش از گذشته به روابط منطقهای نیاز دارد و این موضوع به کشورهای خلیج فارس اهرم فشاری تازه بخشیده است.
قطر نقش میانجی در دستیابی به آتشبس ایفا کرده و ولیعهد عربستان نیز در تماسهای مکرر با رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، به دنبال کاهش تنشها بوده است. در پشت صحنه نیز دیگر پایتختهای عربی در تلاش برای جلوگیری از تشدید بحران هستند.
در چنین شرایطی، مشارکت فعال اروپا میتواند اثرگذار باشد. اگر قدرتهای اروپایی واقعا خواهان بازگشت به مسیر دیپلماسی و احیای مذاکرات هستهای هستند، اکنون زمان عمل است. همکاری با کشورهای خلیج فارس - که دسترسی به تصمیمگیران ایرانی و اسرائیلی، پیوندهای امنیتی با آمریکا و منافع اقتصادی گسترده در منطقه دارند - میتواند به ابتکار جدیدی برای کاهش تنش بینجامد.
نکته کلیدی آن است که اروپا برای جلب اعتماد کشورهای خلیج فارس، باید موضعی قاطعتر در برابر حملات اسرائیل اتخاذ کند؛ حملاتی که نقض صریح حقوق بینالملل و مانعی در مسیر مذاکره تلقی میشود. تعویق کنفرانس سران سعودی-فرانسوی درباره فلسطین، فرصتی ازدسترفته برای تعمیق همکاری اروپا و خلیج فارس بود. بااینحال، بحران فعلی میتواند فرصتی دوباره برای بازتعریف نقش اروپا بهعنوان شریکی باثبات و قابلاعتماد در منطقه باشد؛ جایی که اعتماد به آمریکا رو به افول گذاشته است.