فناوری در قفس کاغذ

با وجود مزایای فراوان، رگتک در ایران همچنان در حاشیه قرار دارد و به نظر میرسد بهسختی بتواند در ساختار فعلی تنظیمگری کشور ریشه بدواند. در این یادداشت، به پنج دلیل عمده میپردازیم که نشان میدهد چرا رگتک در ایران با چالشهای جدی مواجه است.
۱. قابلیتهای سازمانی پایین بوروکراسی: یکی از مهمترین موانع پیش روی رگتک در ایران، ضعف ساختاری در بوروکراسی اداری و اجرایی کشور است. طبق آخرین گزارشهای رسمی سازمان ملل (E Government Development Index – EGDI) در سال ۲۰۲۴، رتبه ایران در میان ۱۹۳ کشور عضو برابر با جایگاه ۱۰۱ اعلام شده که نسبت به ۹۱ در سال ۲۰۲۲ و ۸۹ در سال ۲۰۲۰، با کاهش ۱۰پلهای مواجه بوده است. این رتبه نشاندهنده جاماندگی جدی در هوشمندسازی فرآیندهای اداری و عدمآمادگی زیرساختی برای اجرای فناوریهای نوین مانند رگتک است.
علاوه بر این، در شاخص کیفیت مقررات (Regulatory Quality Index) که یکی از شش زیرشاخص اصلی Worldwide Governance Indicators) WGI) است و توسط بانک جهانی منتشر میشود، ایران در سال ۲۰۲۳ رتبه 185 از 193 کشور را کسب کرده و در زمره ضعیفترین کشورهاست. این شاخص، کارآیی و شفافیت مقررات دولتی را ارزیابی میکند و رتبه پایین ایران نشاندهنده وجود موانع بوروکراتیک و انعطافپذیری نسبتا پایین در پذیرش نوآوریهاست.
بوروکراسی پیچیده، فرآیندهای کاغذی و عدمیکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی، زمینهساز مقاومت در برابر تغییر است. در چنین شرایطی، حتی اگر فناوریهای پیشرفته در دسترس باشند، کمبود زیرساختهای لازم و اراده سازمانی برای اجرای آنها، مانع از تحقق اهداف رگتک میشود.
۲. بحران سرمایه انسانی تنظیمگر: نیروی انسانی، بهعنوان یکی از ستونهای اصلی نظام تنظیمگری، در سالهای اخیر با چالشهای جدی مواجه بوده است. مهاجرت نخبگان، کمبود آموزشهای تخصصی و عدم بهروز بودن دانش کارشناسان، باعث شده است که درک روشنی از مزایا و فرصتهای فناوریهای تنظیمگری وجود نداشته باشد.
این چالش تنها به کمبود دانش و مهارتهای تخصصی محدود نمیشود و ریشه در مشکلات ساختاری نیز دارد. عدماستقلال مالی نهادهای تنظیمگر و وابستگی شدید آنها به دولت، باعث شده است که این نهادها نتوانند حقوق و مزایای رقابتی برای جذب نیروهای توانمند ارائه دهند. درحالیکه بخش خصوصی با ارائه حقوق و مزایای بالاتر، نیروهای متخصص را به سمت خود جذب میکند، نهادهای تنظیمگر به دلیل محدودیتهای بودجهای و وابستگی به منابع دولتی، قادر به رقابت در این زمینه نیستند. این موضوع باعث شده است که بسیاری از نیروهای توانمند و تحصیلکرده ترجیح دهند به جای کار در نهادهای تنظیمگر، به بخش خصوصی یا حتی مهاجرت به خارج از کشور روی آورند.
بدون وجود نیروی انسانی متخصص و آگاه که بتواند مزایا و فرصتهای رگتک را درک و اجرا کند، فناوریهای نوین نمیتوانند بهطور موثر در ایران پیادهسازی شوند.
۳. ساختار محافظهکارانه نظام تنظیمگری : ساختار نظام تنظیمگری در ایران به گونهای است که نوآوری را تشویق نمیکند. مدیران و تصمیمگیران ترجیح میدهند از روشهای سنتی و آزمایششده استفاده کنند تا ریسک شکست را به حداقل برسانند. این رویکرد محافظهکارانه باعث میشود فناوریهای نوین مانند رگتک در حاشیه قرار گیرند.
علاوه بر این، وابستگی نهادی تنظیمگر به دولت باعث شده است که تفکر خارج از چارچوب (Out of the Box) در میان بسیاری از مدیران این نهادها کمتر شود. آنها خود را صرفا یک نهاد بوروکرات دولتی میپندارند که باید اقدامات روزمره سازمان را سامان دهند و دستورات دولتی را اجرا کنند، نه اینکه به دنبال نوآوری و تحول اساسی باشند. این نگاه محدود مانع از آن میشود که رگتک بهعنوان یک ابزار تحولآفرین در نظام تنظیمگری ایران مورد توجه قرار گیرد.
نبود مکانیسمهای تشویقی برای نوآوری و ریسکپذیری، مدیران را به سمت محافظهکاری بیشتر سوق میدهد. در چنین ساختاری، حتی اگر ایدههای نو وجود داشته باشد، به دلیل ترس از عواقب احتمالی، اجرا نمیشوند.
۴. اعتماد پایین به بخش خصوصی: بخش خصوصی فناوری در ایران، با وجود پتانسیلهای بالا، نتوانسته اعتماد کامل تنظیمگرها را جلب کند. این موضوع به دلایل مختلفی از جمله بوروکراسی دستوپاگیر و عدمتطابق با استانداردهای موردنیاز تنظیمگرها برمیگردد.
تنظیمگرها ترجیح میدهند از راهکارهای داخلی یا فناوریهای خارجی مورد تایید استفاده کنند، درحالیکه بخش خصوصی داخلی موفق به تثبیت جایگاه خود به عنوان یک شریک قابل اعتماد نشده است. این عدمهمکاری، باعث میشود که رگتک که نیازمند مشارکت فعال بخش خصوصی است، در ایران بهسختی پیش برود.
۵. اولویتهای دیگر در صدر جدول : شاید مهمترین دلیل اینکه رگتک در ایران بهسختی میتواند عملیاتی شود، وجود موانع بنیادین در ساختار تنظیمگری کشور است. مشکلاتی مانند نبود شفافیت کافی، ضعف در اجرای موثر قوانین و مقررات و چالشهای اقتصادی، باعث شدهاند که فناوریهای تنظیمگری در اولویتهای پایینتر قرار گیرند.
علاوه بر این، هنوز تعریف و فهم درستی از تنظیمگری در میان نهادهای تنظیمگر شکل نگرفت است. این موضوع، حتی پیش از ورود به حوزه فناوریهای تنظیمگری، یک چالش اساسی است. اگر درک درستی از ماهیت و نقش تنظیمگری وجود نداشته باشد، تغییر در فناوریهای تنظیمگری ممکن است در نهایت منجر به اعمال قدرت و تصدیگری بیشتر دولت شود، نه بهبود کارآیی و شفافیت. تنظیمگرها در ایران با چالشهایی مواجه هستند که فراتر از فناوری است. تا زمانی که این مشکلات بنیادین حل نشوند، سرمایهگذاری در رگتک بهعنوان یک اولویت اصلی تلقی نخواهد شد.
جمعبندی: رگتک در گرو اصلاح ساختار
با وجود چالشهای ذکرشده، نمیتوان گفت که رگتک در ایران محکوم به شکست است. اما واقعیت این است که بدون اصلاحات ساختاری، ارتقای دانش نیروی انسانی، ایجاد اعتماد بین بخش خصوصی و تنظیمگرها و اولویتبندی درست، این فناوری نمیتواند به طور موثر اجرا شود. ایران نیازمند یک تحول اساسی در نظام تنظیمگری خود است. تحولی که نه تنها فناوریهای نوین را در بر گیرد، بلکه زیرساختهای لازم برای اجرای آنها را نیز فراهم کند. تا زمانی که این تحول رخ ندهد، رگتک همچنان در حاشیه باقی خواهد ماند و پتانسیلهای آن به طور کامل محقق نخواهد شد.در نهایت، رگتک نه تنها یک فناوری، بلکه یک رویکرد نوین در تنظیمگری است. برای بهرهبرداری از آن، ایران باید فراتر از فناوری، به اصلاح ساختارها، فرهنگ سازمانی و رویکردهای مدیریتی خود بیندیشد. در غیر این صورت، رگتک همچنان یک مفهوم دوردست و دستنیافتنی خواهد ماند.
* مدیر گروه تنظیمگری اندیشکده حکمرانی شریف