صنعت شکننده

به طور کلی باید در نظر داشت که متخصصان جنگ‌دیده نفتی و کارشناسان این بخش که اکنون همگی بازنشسته شده‌اند، از سال ۱۳۸۴ به بعد، مرتب مراتب نگرانی خود از رخ دادن چنین وقایعی را ابراز کردند. آنچه در آن سال‌ها منجر به نگرانی کارشناسان زبده نفتی مشغول می‌شد، فرسودگی و استهلاک تجهیزات تولید نفت و انرژی بود. مساله صنعت نفت و فرسودگی تجهیزات تولید در صنعت نفت، به شکل جدی‌تر در زمانی که آقای میرکاظمی سکاندار وزارت نفت در دولت دهم بود، شروع شد. متاسفانه در آن زمان خود ایشان نگرانی فعالان این صنعت مبنی بر فرسودگی تجهیزات مرتبط با نفت و انرژی را نمی‌پسندیدند و به همین سبب هم بیش از ۱۵۰نفر از مدیران ارشد که متخصص همین صنعت بودند حذف شدند.  بعد از این اقدام هم به‌تدریج   دیگر کارشناسان متخصص و تحصیل‌کرده در همین حوزه  از بدنه وزارت نفت کنار رفتند و نیروهایی به این صنعت وارد شدند که نه دارای تخصص موردنیاز بودند و نه تجربه کار در صنعت نفت را در سابقه خود ثبت کرده بودند. این تغییرات در آن زمان کلید خورد و اثرات مترتب آن هنوز هم در وزارتخانه‌های نفت و نیرو تا حد زیادی مشهود است، چراکه این نیروها در پست‌های کلیدی دو وزارتخانه بسیار مهم حضور داشتند و در زمان فعالیت نیز افراد مانند خود را در سازمان‌های مربوطه جذب کردند. 

البته لازم به ذکر است که بخش زیادی از این افراد هم با تلاش نمایندگان مجلس در آن زمان، وارد صنعت نفت و نیرو شدند. در واقع برخی از نمایندگان مجلس در آن زمان، افرادی را به مدیران ارشد صنعت نفت و خود وزیر نفت معرفی کرده و پیشنهاد دادند که هزینه‌های بسیار بالایی را به صنعت نفت تحمیل کرد. از آنجا که این افراد نه ظرایف مربوط به صنعت نفت را می‌شناختند و نه دارای سابقه مورد نظر بودند، گاه با اشتباهات خود سبب می‌شدند که هزینه و خسارت زیادی به صنعت وارد شود. گاه حوادثی رخ می‌داد که پس از بررسی مشخص می‌شد علت اصلی وقوع این حادثه، قصور نیروی انسانی یا کم‌توجهی و بی‌اطلاعی از برخی نکته‌های ظریف اما بدیهی در این صنعت بوده است. اشتباهاتی که توسط این مدیران و کارشناسان خود رخ می‌داد، از آنجا نشات می‌گرفت که سیستم آن زمان آزمون‌ها و مصاحبه‌های جذب کارشناس را بیشتر بر مبنای ایدئولوژی و نه تخصص و دانش برگزار می کرد و افراد ایدئولوژیک جایگزین تکنوکرات‌های دولت‌های پیش می‌شدند. همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، اشتباهات، خطاها و قصور این افراد، هرگز به اتمام نرسید چراکه آنها اساسا توانایی مدیریت یا حتی بررسی دقیق در این حوزه را نداشتند. حادثه دلخراشی که در پالایشگاه شیراز رخ داد، اولین حادثه از این دست نیست؛ این حادثه بر اثر نشتی گاز در یکی از واحد‌های پالایشگاه شیراز رخ داده و بنا بر آخرین خبرها، متاسفانه تاکنون سه نفر جان خود را از دست‌ داده‌اند و ۱۳نفر هم مجروح و مصدوم شده‌اند. 

7794-petroshimi copy

معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس، دلیل وقوع این حادثه را قصور و سهل‌انگاری در رعایت نکات فنی دانسته بود. پالایشگاه شیراز یک پالایشگاه نفت خام است که در کیلومتر ۲۲جاده شیراز به اصفهان واقع شده و برای پالایش ۴۰هزار بشکه نفت خام در روز، معادل ۲میلیون تن در سال، طراحی شده است. خوراک نفت خام مورد نیاز این پالایشگاه از طریق یک خط لوله ۱۰اینچی ۲۳۰کیلومتری از مناطق نفتی گچساران تامین می‌شود. همین اطلاعات کافی است تا دریابیم این پالایشگاه تا چه اندازه بزرگ است و بررسی و کنترل مداوم المان‌های مختلف در این مکان تا چه اندازه ضروری محسوب می‌شود.  هم اینجاست که می‌توان فهمید نگرانی‌های صاحب‌نظران در آن زمان اصلا بیراه نبود. مدیران پیشین و کارشناسان تاسیسات نفتی پالایشگاه‌ها سال‌هاست که مراتب نگرانی خود از فرسوده بودن تجیهزات و همچنین مسلط نبودن برخی از مدیران این صنعت را اعلام می‌کنند اما متاسفانه گوش شنوایی به این اعتراض‌ها توجهی نمی‌کند. 

در پالایشگاهی که افراد رده‌بالا و مهم به ظرایف صنعت نفت و پالایش احاطه ندارند و از سوی دیگر کارشناسان هم صاحب تجربه و تخصص لازم نیستند، هر روز باید نگران رخ دادن چنین واقعه‌های دردناکی بود. نسل ما، براساس اعتقاد به رهنمودها و فرموده‌های امام خمینی(ره)، باور دارد که اگر مقام ماندنی بود، به ما نمی‌رسید. به همین دلیل، تلاش ما این بود که بیشترین توان علمی و جسمی‌ خود را در مسیر ارتقای کشور به کار بگیریم. 

مساله دیگر خصوصی‌سازی در کشور است که به نظر می‌رسد آثار سوئی بر این صنعت تحمیل کرد، چراکه فرآیند خصوصی‌سازی در ایران نه به معنای واقعی کلمه اجرا شد و نه در راستای منافع عمومی بود. در عمل، بخش‌های سودآور و ارزشمند از بیت‌المال جدا شدند و در اختیار گروه‌های خاص قرار گرفتند، در‌حالی‌که بدهی‌ها و مشکلات این واحدها همچنان بر دوش دولت و مردم باقی ماند. متاسفانه درآمدهای نفتی کشور در بیشتر دولت‌ها و به‌خصوص دولت نهم که بالغ بر ۸۰۰میلیارد دلار بود، صرف توسعه زیرساخت‌های داخلی نشد و نیروگاه‌های برق و پالایشگاه‌هایی هم که به نام خصوصی‌سازی واگذار شدند، نه‌تنها بهبود نیافتند، بلکه بدون سرمایه‌گذاری جدید، تنها به‌عنوان ماشین‌های تولید سود برای صاحبان جدید خود عمل کردند. 

مدیرانی که پس از سال‌های نخست انقلاب روی کار آمدند، فاقد دانش و تجربه لازم برای مدیریت اقتصادی بودند. دولت‌های نهم و دهم که وعده رساندن نفت به سفره مردم را داده بودند، در نهایت نفت را به سفره خود بردند. اگر این روند ادامه پیدا کند، نه‌تنها مشکلات اقتصادی حل نخواهد شد، بلکه شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی افزایش می‌یابد. کشور نیازمند یک سیاست اقتصادی شفاف، کارآمد و مبتنی بر تولید داخلی است تا از چرخه معیوب فساد و رانت‌خواری خارج شود. صنعت نفت با روش‌هایی مدیریت می‌شود که در واقع تنها از توان فعلی آنها استفاده شود اما اراده‌ای برای سرمایه‌گذاری در بخش تاسیسات کشوری یا حتی حفظ همین ظرفیت موجود وجود ندارد، چراکه نه سرمایه جدیدی به سمت این صنایع سرازیر می‌شود و نه اینکه اقدام به به‌روزرسانی فناوری‌های این صنعت می‌شود. 

در چنین شرایطی به دلیل خطاهای پیشین در دولت‌های قبلی و به‌خصوص دولت آقای احمدی‌نژاد، پرسنل دلسوز و متخصص این صنعت هم یا از آن خارج شده‌اند یا اینکه به طور کلی کشور را ترک کرده‌اند و به عراق یا کشورهای دیگر حوزه حاشیه خلیج فارس مهاجرت کرده‌اند. نیروی انسانی صنعت نفت و وزارت نیروی کشور، به‌شدت آسیب‌‌دیده و شکننده شده و صدمه دیده است و بنابراین پربیراه نیست اگر بگوییم که حادثه شیراز، از مجموعه حوادثی است که باید نگران آنها باشیم.

* مدیرکل پیشین وزارت نفت