پیشبینی اندیشکدههای انرژی نشان میدهد، جهان باید برای دوره طولانیتری از اتکا به نفت و گاز آماده شود
گذار سبز در باتلاق نفت

اما واقعیت کنونی چیز دیگری است: تورم جهانی، سیاستهای پولی سختگیرانه، افزایش هزینههای سرمایهای و تنشهای ژئوپلیتیک باعث شدهاند ترمز جدی در برابر جهش سبز کشیده شود. نتیجه آن شده که غولهای نفتی (از BP و Chevron گرفته تا ExxonMobil، Shell و TotalEnergies) بار دیگر تمرکز خود را به سمت میادین نفت و گاز برگردانند. درحالیکه شعار «حفاری کن، عزیزم، حفاری کن» (Drill, baby, drill) بار دیگر در آمریکا طنینانداز شده، جهان شاهد تغییر پارادایم در سیاست انرژی است؛ تغییری که نه فقط پیامدهای اقتصادی دارد، بلکه معادلات ژئوپلیتیک، امنیت انرژی و آینده بازارهای آسیایی و اروپایی را تحت تاثیر قرار میدهد.
با وجود منابع عظیم سوختهای فسیلی، گذار انرژی هرگز مسیر آسانی نداشته و نخواهد داشت، اما اکنون با موانعی روبهروست که شاید کمتر پیشبینی میشد. هزینه بالای تامین مالی پروژههای سبز به دلیل نرخهای بهره فزاینده، شرکتها را از ریسکپذیری دور کرده است. بسیاری از پروژههای بادی و خورشیدی در اروپا و آمریکا با تاخیر یا حتی لغو مواجه شدهاند. در همین حال، نگرانیهای امنیت انرژی پس از جنگ اوکراین و محدودیت عرضه گاز روسیه باعث شده دولتها دوباره به منابع فسیلی بازگردند.
ایالات متحده، بهعنوان یکی از پرچمداران سیاستهای انرژی، اکنون بیش از گذشته به تولید نفت شیل و گاز مایع تکیه کرده است. اگرچه دولتهای غربی همچنان شعار توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را تکرار میکنند، اما در عمل سرمایهگذاریها به سمت تقویت زیرساختهای نفت و گاز سوق یافته است. به همین دلیل، شرکتهای نفتی که در یک دهه گذشته تصور میکردند باید خود را برای یک «دنیای بدون نفت» آماده کنند، حالا به این نتیجه رسیدهاند که تقاضا برای سوختهای فسیلی نه تنها پایدار میماند، بلکه در دهههای آینده افزایش خواهد یافت.
هشدار کسری منابع
طبق برآورد موسسه Wood Mackenzie، اگر گذار انرژی با همین سرعت کند ادامه یابد، از اوایل دهه ۲۰۳۰ جهان سالانه حدود پنج درصد نفت بیشتری نسبت به پیشبینیهای قبلی نیاز خواهد داشت. این یعنی تا سال ۲۰۵۰، بیش از ۱۰۰میلیارد بشکه منابع جدید باید کشف و استخراج شود؛ رقمی که بدون سرمایهگذاری گسترده در اکتشاف، دستنیافتنی خواهد بود. این پیشبینیها، که توسط بسیاری از بانکها و اندیشکدههای انرژی تایید شده، نشان میدهد سناریوی «پایان عصر نفت» حداقل در کوتاهمدت و میانمدت واقعیت ندارد. برعکس، جهان باید خود را برای دورهای طولانیتر از اتکا به نفت و گاز آماده کند.
شکاف سرمایهگذاری و هشدارها
یک دهه کاهش سرمایهگذاری در پروژههای اکتشاف، اکنون خود را به شکل کمبود ذخایر آماده حفاری نشان میدهد. شرکتها اگرچه مجوزهای فراوانی برای استخراج دارند، اما تنها بخش اندکی از این منابع بهطور واقعی آماده بهرهبرداری است. به گفته کارشناسان، تنها ادغام و تملک شرکتها (M&A) نمیتواند این شکاف را پر کند؛ آنچه لازم است، بازگشت جدی به حفاری و توسعه میادین تازه است. این روند البته خطرات خاص خود را دارد.
سرمایهگذاریهای نفتی زمانبر هستند و بازدهی آنها حداقل یک دهه بعد محقق میشود. بنابراین اگر گذار سبز دوباره شتاب بگیرد، ممکن است شرکتها با داراییهای مازاد و بلااستفاده مواجه شوند. همین تناقض، صنعت نفت را وارد بازی پرریسک «دوگانه سرمایهگذاری» کرده است: یا در نفت سرمایهگذاری کند و آینده سبز را از دست بدهد، یا به تجدیدپذیرها بچسبد و در برابر کمبود عرضه نفت گرفتار شود.
غولهای نفتی چه میکنند؟
تصمیمهای شرکتهای بزرگ نفتی در ماههای اخیر خود گویای همه چیز است:
BP: پس از انتقاد شدید سهامداران از سرمایهگذاری سنگین در انرژی پاک، این شرکت مسیر خود را تغییر داد. این شرکت در فوریه سال جاری اعلام کرد در سه سال آینده ۴۰ چاه اکتشافی جدید حفر خواهد کرد. بزرگترین کشف نفتی ۲۵ سال اخیر BP در برزیل رخ داد؛ نشانهای روشن از بازگشت جدی این شرکت به بازی سنتی نفت.
Chevron: این شرکت که سالها بر کاهش هزینه و نفت شیل متمرکز بود، اکنون با افزودن ۱۱میلیون هکتار محدوده اکتشاف جدید، عملا ظرفیت خود را برای دهه آینده تقویت کرده است.
ExxonMobil: پس از موفقیت چشمگیر در گویان، اکسون موبیل فعالیتهای خود را به لیبی و ترینیداد و توباگو گسترش داده است. قراردادهای جدید این شرکت در آبهای عمیق، نشان میدهد که اکسون بهدنبال تنوعبخشی جدی به سبد سرمایهگذاریهای خود است.
Shell وTotalEnergie: هر دو شرکت اروپایی در خلیج مکزیک، مالزی و عمان پروژههای جدیدی را آغاز کردهاند. این حرکت نشان میدهد که حتی در اروپا، جایی که قوانین زیستمحیطی سختگیرانهترند، بازگشت به نفت و گاز امری اجتنابناپذیر تلقی میشود. یکی از تفاوتهای اساسی دوره کنونی با دهههای قبل، ورود فناوریهای نوین به صنعت نفت است.
استفاده از هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و حسگرهای زیرآبی باعث شده زمان تحلیل دادهها و تصمیمگیریهای اکتشافی بهطور چشمگیری کاهش یابد. به عنوان نمونه، Chevron و BP موفق شدهاند فرآیندهایی که پیشتر ماهها زمان میبرد را ظرف چند روز به سرانجام برسانند. این تحولات فناوری علاوه بر کاهش هزینهها، ریسک حفاری را نیز کمتر کرده و شرکتها را قادر ساخته با دقت بیشتری به سراغ مناطق پرریسک مانند آبهای عمیق بروند. با این حال، حتی فناوری هم نمیتواند مشکل اصلی (یعنی کمبود ذخایر آماده حفاری) را به طور کامل حل کند.
تاثیر بر آسیا و بازارهای نوظهور
بازارهای آسیایی، به ویژه چین و هند، اصلیترین موتور تقاضای نفت در دهههای آینده خواهند بود. رشد اقتصادی پرشتاب این کشورها به معنای نیاز روزافزون به انرژی ارزان و مطمئن است. اگرچه هر دو کشور در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاریهای عظیمی کردهاند، اما واقعیت این است که زیرساختهای صنعتی آنها همچنان بر نفت و گاز متکی است. چین در سالهای اخیر خریدار بزرگ نفت روسیه بوده و با بهرهگیری از تخفیفهای مسکو، توانسته امنیت انرژی خود را تضمین کند.
هند نیز قراردادهای بلندمدت برای واردات گاز طبیعی مایع (LNG) امضا کرده است. بنابراین، بازگشت غولهای نفتی به سرمایهگذاری در میادین جدید، در واقع پاسخی به همین نیازهای آسیایی است. بازارهای مالی با دقت این تحولات را رصد میکنند. سرمایهگذاران در دو راهی دشواری قرار دارند: آیا باید روی نفت و گاز سرمایهگذاری کنند یا روی انرژیهای سبز؟ بازدهی سریعتر و مطمئنتر پروژههای نفتی باعث شده بخش بزرگی از سرمایه دوباره به سمت این بخش سرازیر شود.
در مقابل، پروژههای تجدیدپذیر به دلیل بازگشت سرمایه طولانیتر و وابستگی به یارانههای دولتی، جذابیت کمتری برای سرمایهگذاران خصوصی دارند. این روند میتواند گذار انرژی را بیش از پیش کند کرده و جهان را در «باتلاق نفت» نگه دارد؛ وضعیتی که با شعارهای سبز دولتها در تضاد آشکار است. در تازهترین تحولات انرژی، آنگولا با کشف بزرگ گاز در میدان Gajajeira-01 توسط کنسرسیوم BP-ENI بار دیگر به مرکز توجه بازار تبدیل شده؛ کشفی که شامل یک تریلیون فوت مکعب گاز و ۱۰۰میلیون بشکه میعانات گازی میشود و دولت این کشور قصد دارد با تکیه بر آن، طی پنج سال آینده تولید گاز خود را بیش از ۲۰ درصد افزایش دهد.
همزمان، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش جدید خود پیشبینی عرضه جهانی نفت در سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ را افزایش داده است؛ موضوعی که با توجه به کاهش سرعت رشد تقاضا، میتواند زمینهساز مازاد عرضه در بازار جهانی شود. در همین حال، شرکت اکسونموبیل نیز با امضای قراردادی برای کاوش در آبهای فوقعمیق ترینیداد، اعلام کرده که ظرف شش ماه آینده فعالیتهای اکتشافی خود را در این منطقه آغاز خواهد کرد؛ اقدامی که نشان از عزم این غول نفتی برای گسترش حضور در حوزههای پرریسک اما پرپتانسیل دارد.
آیندهای در ابهام
بازگشت غولهای نفتی به سرمایهگذاریهای گسترده، تنها یک تصمیم اقتصادی نیست؛ بلکه پاسخی استراتژیک به نیازهای امنیت انرژی جهان است. کندی گذار به انرژیهای تجدیدپذیر، فشارهای ژئوپلیتیک و نگرانی از کمبود عرضه نفت، همه و همه دستبهدست دادهاند تا نفت همچنان در مرکز معادلات انرژی باقی بماند. اما این بازگشت به نفت، به معنای عقبنشینی از اهداف اقلیمی است و میتواند تعهدات بینالمللی برای کاهش انتشار کربن را با چالش جدی روبهرو کند.
آینده بازار انرژی بیش از هر زمان دیگری نامطمئن است؛ بازاری که میان وعدههای سبز و واقعیتهای سیاه گرفتار شده است. جهان امروز در دو راهی تاریخی ایستاده: یا باید با سرمایهگذاری جسورانه در انرژیهای پاک، وابستگی به نفت را کاهش دهد، یا همچنان در باتلاق نفتی گرفتار بماند که خروج از آن هر روز سختتر میشود.