هشدار نفتی آمریکا به هند

هند، سومین واردکننده بزرگ نفت در جهان، در سال‌های اخیر به بزرگ‌ترین خریدار نفت روسیه تبدیل شده و اکنون در برابر فشارهای جدید دولت آمریکا بر سر دو راهی پرهزینه قرار گرفته است. فشارهای اقتصادی، تحریم‌های نفتی، تهدید به تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی و امکان واکنش شدید مسکو، معادله‌ای چند مجهولی برای دهلی‌نو و کل بازار انرژی جهان رقم زده‌اند. این تهدید، در ظاهر ابزاری برای واداشتن مسکو به مصالحه در جنگ اوکراین است، اما در واقع همچون قطعه‌ای از یک‌دومینوی شکننده، پیامدهای آن می‌تواند فراتر از مرزهای سیاسی، به عمق بازارهای انرژی جهان نفوذ کند.

تصمیم ترامپ برای کشاندن هند به صف تحریم‌کنندگان نفت روسیه، همانند حرکتی شطرنجی است که اگر بی‌پاسخ نماند، می‌تواند مسیرهای حیاتی تامین انرژی را مسدود، قیمت جهانی نفت را جهش‌دار و حتی پایداری اقتصادی برخی کشورهای واردکننده را دچار تزلزل کند. برای هند، که حدود یک‌سوم نفت مورد نیاز خود را از روسیه تامین می‌کند، ناگهان همه‌چیز در معرض بازتعریف قرار گرفته است: از مسیرهای خرید و هزینه‌های واردات گرفته تا هماهنگی پالایشگاه‌ها با گریدهای نفتی جدید. برای روسیه نیز این تصمیم ممکن است زنگ هشداری باشد برای فعال‌سازی گزینه‌هایی مانند بستن خط لوله استراتژیک CPC یا تغییر مسیر صادرات نفت به سمت کشورهای کمتر تحت نفوذ آمریکا. خط لوله استراتژیک CPC (Caspian Pipeline Consortium) یکی از مهم‌ترین مسیرهای صادرات نفت در منطقه دریای خزر است.

این خط لوله، نفت تولیدی قزاقستان (به‌ویژه میدان نفتی بزرگ تنگیز) را از طریق خاک روسیه به بندر نووروسییسک در سواحل دریای سیاه منتقل می‌کند. طول این خط لوله حدود ۱۵۰۰ کیلومتر است و ظرفیت انتقال آن به بیش از ۱.۴‌میلیون بشکه در روز می‌رسد. اهمیت CPC نه‌تنها در حجم بالای انتقال، بلکه در نقش ژئوپلیتیک آن نهفته است؛ چراکه نفت تولیدی قزاقستان از طریق خاک روسیه به بازارهای جهانی صادر می‌شود، و همین مسأله این کشور را تا حدودی وابسته به همکاری مسکو می‌کند. در سال‌های اخیر، روسیه گاهی از موقعیت خود برای اعمال فشار سیاسی یا فنی بر مسیر CPC استفاده کرده است (از جمله تهدید به کاهش یا توقف صادرات)، که این خط را به یکی از اهرم‌های پنهان روسیه در بازار انرژی تبدیل کرده است.

در این میان، بازار جهانی نفت، به‌ویژه اروپا و آسیا، به‌مثابه تماشاگری نگران در انتظار نخستین حرکت بعدی هستند؛ حرکتی که شاید تنها به یک تهدید باقی نماند، بلکه آغازی بر دور جدیدی از دیپلماسی انرژی، بازآرایی اتحادهای نفتی و حتی بروز یک بحران جهانی دیگر در حوزه سوخت و امنیت انرژی باشد. این‌بار، جنگ بر سر بشکه‌هاست، نه فقط بر سر مرزها.

نفت روسیه؛ ستون واردات انرژی هند

از زمان آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ و تحریم‌های فزاینده اروپا علیه نفت و گاز روسیه، هند با رویکردی فرصت‌طلبانه و در عین حال عمل‌گرایانه، مسیر واردات نفت خود را به‌طور بنیادی تغییر داد و با چرخشی استراتژیک، روسیه را به شریک اول نفتی خود بدل کرد.

کاهش شدید تقاضا از سوی اروپا، روس‌ها را ناگزیر ساخت نفت خود را با تخفیف‌های جذاب به بازارهای آسیایی عرضه کنند؛ پیشنهادی که برای هند، در بحبوحه افزایش نیاز انرژی و فشارهای تورمی، بسیار وسوسه‌برانگیز بود. براساس داده‌های رسمی دولت هند، در سال مالی ۲۰۲۵-۲۰۲۴، بالغ بر ۳۵درصد از کل نفت وارداتی این کشور، معادل حدود دو‌میلیون بشکه در روز، از روسیه تامین شده است؛ رقمی که به‌تنهایی حدود دو درصد از کل عرضه جهانی نفت را شامل می‌شود و نشان‌دهنده نقش حیاتی این شریان جدید برای امنیت انرژی هند است. دهلی‌نو در این بازه، تنوعی کم‌سابقه از نفت‌های روسی را در سبد وارداتی خود جای داده است؛ از نفت اورال که از بنادر غربی روسیه صادر می‌شود، گرفته تا نفت‌های سبک‌تر مانند ESPO و سوکول که از پایانه‌های اقیانوس آرام به هند می‌رسند و حتی گریدهای خاص نفت قطبی.

اورال که به‌دلیل ماهیت سنگین‌تر و تطابق بیشتر با پالایشگاه‌های هندی، سهم عمده‌ای در واردات دارد، تا ۷۰ درصد از صادرات روسیه به هند را به خود اختصاص داده است. توقف واردات این نفت، نه‌تنها منجر به اختلال در فعالیت پالایشگاه‌های هند می‌شود، بلکه به معنای از دست رفتن مزیت هزینه‌ای و کاهش حاشیه سود شرکت‌های پالایش و توزیع سوخت خواهد بود.

فراتر از آن، چنین تغییری نیازمند بازمهندسی کامل زنجیره تامین انرژی در هند است؛ از بازنگری در قراردادهای بلندمدت واردات از آمریکا و خاورمیانه گرفته تا سازگاری فنی پالایشگاه‌ها با گریدهای متفاوت نفت خام و حتی بازآرایی مسیرهای حمل‌ونقل دریایی. هرگونه کاهش در دریافت نفت روسی، لزوما به معنای افزایش وابستگی به غرب، افزایش هزینه‌ها، کاهش سودآوری، و در نهایت فشار بر قیمت سوخت در داخل هند خواهد بود؛ امری که می‌تواند تاثیرات سیاسی و اقتصادی قابل‌توجهی نیز به‌همراه داشته باشد. به بیان دیگر، نفت روسیه برای هند صرفا یک انتخاب اقتصادی نیست، بلکه اکنون به رکن ثبات و پیش‌بینی‌پذیری سیاست انرژی این کشور بدل شده است.

آغازی بر بحران جدید؟

در تازه‌ترین تحول، ترامپ اعلام کرده کشورهایی که به خرید نفت از روسیه ادامه دهند را با تعرفه‌هایی تا سقف ۱۰۰ درصدی مواجه خواهد کرد، مگر آنکه مسکو تا نشست موردنظر در ماه اوت، توافق صلحی با اوکراین امضا کند. با وجود تهدیدهای ترامپ مبنی بر اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی، مقامات دولت هند تاکید کرده‌اند که در کوتاه‌مدت قصدی برای توقف واردات نفت از روسیه ندارند.

دو منبع دولتی هند در گفت‌وگو با رویترز اعلام کرده‌اند که خرید نفت از روسیه ادامه خواهد یافت، چرا که بخش قابل‌توجهی از این قراردادها بلندمدت بوده و «به‌سادگی نمی‌توان یک‌شبه متوقف‌شان کرد». این موضع‌گیری در حالی صورت گرفته که ترامپ در شبکه اجتماعی Truth Social به‌طور علنی تهدید کرده بود هند را بابت خرید نفت و تسلیحات روسی تحت مجازات‌های اضافی قرار خواهد داد.

این منابع همچنین تاکید کرده‌اند که واردات نفت روسیه، برخلاف نفت ایران و ونزوئلا، تحت تحریم‌های مستقیم قرار ندارد و هند این نفت را زیر سقف قیمت تعیین‌شده از سوی اتحادیه اروپا خریداری می‌کند؛ عاملی که هم از لحاظ قانونی و هم اقتصادی، توجیهی برای ادامه این معاملات محسوب می‌شود. در همین زمینه، روزنامه نیویورک تایمز نیز به نقل از دو مقام ارشد دولتی هند گزارش داد که «هیچ تغییری در سیاست رسمی هند نسبت به خرید نفت از روسیه ایجاد نشده است.»

سخنگوی وزارت امور خارجه هند، رندیر جایسوال، نیز در یک نشست خبری رسمی اظهار کرد: «ما با روسیه شراکتی پایدار، قابل‌اعتماد و آزموده داریم... در انتخاب منابع انرژی، ما هم به گزینه‌های موجود در بازار توجه داریم و هم به شرایط جهانی و منطقه‌ای حاکم بر بازار انرژی.» با این حال، در پشت پرده این موضع رسمی، تحولات دیگری نیز در جریان است. به گفته چهار منبع آگاه، پالایشگاه‌های دولتی هند مانند Indian Oil Corp، HPCL، BPCL و MRPL طی هفته‌های اخیر خرید نفت از روسیه را به حال تعلیق درآورده‌اند. دلیل این تصمیم، کاهش شدید تخفیف‌های نفت روسیه عنوان شده که به پایین‌ترین سطح خود از سال ۲۰۲۲ رسیده است.

این کاهش تخفیف، ناشی از صادرات پایین‌تر روسیه و تداوم تقاضای پایدار بوده که باعث شده جذابیت اقتصادی خرید نفت روسی کاهش یابد. از سوی دیگر، شرکت Nayara Energy که تحت مالکیت اکثریتی روس‌نفت قرار دارد و یکی از خریداران اصلی نفت روسیه در هند است، اخیرا توسط اتحادیه اروپا تحریم شده و مدیرعامل آن نیز پس از اعلام تحریم‌ها استعفا داده است. در نتیجه این تحریم‌ها، سه کشتی حامل فرآورده‌های نفتی از پالایشگاه نایارا هنوز موفق به تخلیه بار خود نشده‌اند و در بنادر معطل مانده‌اند؛ وضعیتی که نشانه‌ای جدی از تاثیر موج تازه تحریم‌ها بر زیرساخت واردات نفت روسیه در هند محسوب می‌شود.

این شرایط دوگانه، از یک‌سو بیانگر تمایل سیاسی دهلی‌نو برای حفظ شراکت با مسکو و اجتناب از وابستگی صرف به غرب است و از سوی دیگر نشان می‌دهد که تصمیم‌گیرندگان اقتصادی در هند به دقت در حال ارزیابی ریسک‌های مالی و لجستیکی ناشی از فشارهای تحریمی جدید هستند.

بنابراین، در حالی‌که موضع رسمی دولت هند همچنان بر تداوم واردات از روسیه تاکید دارد، تحولات میدانی حاکی از آن است که پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفتی با احتیاط بیشتری به تعامل با نفت روسیه ادامه می‌دهند؛ احتیاطی که می‌تواند به مرور زمان به بازتعریف تدریجی سیاست انرژی هند منجر شود. آمریکا از جمعه اول ماه اوت، تعرفه ۲۵ درصدی جدیدی بر کالاهای وارداتی از هند اعمال کرده است.

در کنار این تحریم‌ها، وزارت خزانه‌داری آمریکا بیش از ۱۱۵ فرد، شرکت و کشتی مرتبط با ایران و روسیه را تحریم کرده که برخی از آنها در انتقال نفت روسیه به هند نقش داشته‌اند. در نتیجه، دست‌کم دو کشتی حامل نفت روسیه به مقصد هند، مسیر خود را تغییر داده‌اند. کشتی‌هایی مانند «تاسوس» و «گوآنین» که قرار بود در بنادر غربی هند پهلو بگیرند، اکنون به دلیل قرار گرفتن در فهرست تحریم‌ها به مقصدی نامشخص حرکت کرده‌اند. این مساله زنگ خطر جدی برای واردات نفت هند است.

برگ‌های برنده کرملین

اما روسیه نیز بدون ابزارهای فشار نیست. بانک «جی‌پی مورگان» در یادداشتی هشدار داده که در صورت ادامه فشارها، مسکو می‌تواند صادرات نفت از طریق خط لوله استراتژیک CPC را متوقف کند. این خط لوله در کنترل کنسرسیومی است که شرکت‌های آمریکایی مانند شورون و اکسون‌موبیل در آن سهم قابل‌توجهی دارند. در گذشته، روسیه به بهانه‌های زیست‌محیطی یا مقررات بندری، فعالیت این خط را به حالت تعلیق درآورده بود. بسته شدن خط CPC که تا ۱‌میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز ظرفیت دارد، در کنار توقف صادرات نفت به هند، می‌تواند تا ۳‌میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز از عرضه جهانی نفت را حذف کند. این رقم معادل ۳.۵ درصد از کل عرضه جهانی است و توانایی جهش چشم‌گیر قیمت‌ها را دارد.

تحلیلگران می‌گویند اگر این سناریو محقق شود، قیمت نفت می‌تواند از مرز ۸۰ دلار نیز عبور کند. از سوی دیگر، روسیه تلاش می‌کند تا با تنوع‌بخشی به مشتریان، بخشی از نفتی که دیگر به هند نمی‌رود را به کشورهایی مانند مصر، مالزی، اندونزی، پاکستان، پرو و آفریقای جنوبی صادر کند. با این حال، هزینه حمل‌ونقل بالا و نیاز به تخفیف‌های قابل‌توجه، فروش را برای مسکو دشوار می‌سازد.

پیامدها برای بازار جهانی و هند

توقف واردات نفت روسیه برای هند، در وهله نخست به معنای نیاز به واردات بیشتر از آمریکا و خاورمیانه است؛ اقدامی که نه‌تنها هزینه‌بر است بلکه کیفیت جایگزین‌ها نیز لزوما معادل نفت سنگین روسی نیست. به گفته تحلیلگران، پالایشگاه‌های هند با نفت‌های سبک‌تر به خوبی هماهنگ نیستند و ممکن است ناچار به کاهش نرخ فعالیت خود شوند. این موضوع می‌تواند منجر به کاهش تولید دیزل در هند شود؛ سوختی که اروپا به شدت به واردات آن از هند وابسته است.

در سطح کلان‌تر، فشارهای غرب برای توقف کامل فروش نفت روسیه بدون جایگزین‌سازی موثر، می‌تواند همانند بومرنگی به خود بازار جهانی بازگردد. تجربه سال‌های اخیر نشان داده که حذف کامل نفت روسیه از بازارهای جهانی، با تبعاتی چون جهش قیمتی، کمبود سوخت و حتی ایجاد نارضایتی اجتماعی در برخی کشورها همراه خواهد بود.

بازگشت نفت به دیپلماسی تهدید؟

در شرایطی که جهان با بحران‌های اقلیمی، جنگ‌های منطقه‌ای و بازتعریف نظم جهانی دست‌وپنجه نرم می‌کند، نفت بار دیگر به ابزار سیاست فشار بدل شده است؛ همان‌گونه که در دهه‌های گذشته بارها تجربه شده بود. تهدیدهای ترامپ، فشارهای تحریمی و واکنش‌های احتمالی روسیه، همگی نشانه‌هایی از بازگشت ژئوپلیتیک کلاسیک نفت هستند؛ جایی که یک بشکه نفت، می‌تواند سرنوشت روابط بین‌الملل را تعیین کند.

اگرچه هدف اعلامی آمریکا، قطع منابع مالی جنگ روسیه در اوکراین است، اما انتخاب هند به‌عنوان هدف میانجی، می‌تواند نه‌تنها منافع اقتصادی این کشور را به خطر اندازد، بلکه کل توازن انرژی جهان را نیز بر هم زند.

ایالات متحده، با تکیه بر سلطه مالی و دریایی خود، تلاش دارد با اهرم تحریم و تهدیدهای تعرفه‌ای، رفتار شرکای تجاری را در جهت منافع ژئوپلیتیک خود شکل دهد؛ درحالی‌که روسیه، هرچند در موقعیت انزوای بین‌المللی قرار گرفته، همچنان دارای ابزارهایی موثر در بازار جهانی نفت و زیرساخت‌های صادراتی است. خط لوله‌ها، مسیرهای دریایی جایگزین، و تخفیف‌های ساختاری، برگ‌هایی هستند که کرملین می‌تواند در برابر فشارهای غرب رو کند و به‌ویژه با هدف قرار دادن منافع نفتی شرکت‌های غربی در پروژه‌هایی مانند خط لوله CPC، ضربات متقابلی را وارد آورد. 

از سوی دیگر، این رویارویی نه‌تنها پیامدهای اقتصادی در پی دارد، بلکه به‌نوعی بازگشت به دوران جنگ‌های نفتی دوران جنگ سرد را نیز تداعی می‌کند؛ زمانی که وابستگی به انرژی، ابزاری موثر برای فشار سیاسی و شکل‌دهی به اتحادهای منطقه‌ای بود. اکنون نیز شاهد آن هستیم که هند، به‌رغم روابط راهبردی با آمریکا، در برابر تهدیدهای نفتی واشنگتن مردد مانده و تلاش دارد توازن ظریفی میان منافع اقتصادی و فشارهای ژئوپلیتیک برقرار سازد.

کشوری که تاکنون توانسته بود با بازی هوشمندانه میان قدرت‌های بزرگ، بیشترین منافع را نصیب خود کند، اکنون با چالشی مواجه شده که نه در سطح قراردادهای تجاری، بلکه در سطح معادلات راهبردی انرژی تعریف می‌شود. این تحولات نشان می‌دهد که نفت، برخلاف پیش‌بینی‌ها، نه‌تنها از اهمیت ژئوپلیتیکی‌اش کاسته نشده، بلکه در دورانی که جهان در گذار به انرژی‌های نوین و ساختارهای چند قطبی قرار دارد، نقش آن به‌مراتب پیچیده‌تر و استراتژیک‌تر شده است.

از همین رو، آنچه در ظاهر تنشی نفتی میان آمریکا، روسیه و هند به نظر می‌رسد، در واقع بازتابی است از نبرد عمیق‌تری بر سر بازتعریف نظم انرژی جهانی؛ نبردی که ممکن است نه‌تنها قیمت سوخت، بلکه آینده اتحادها، اقتصادها و حتی ثبات سیاسی برخی کشورها را نیز تحت‌تاثیر قرار دهد.

در نهایت، پرسش اصلی اینجاست: آیا دنیای امروز، که بیش از هر زمان دیگر به ثبات در زنجیره‌های تامین انرژی نیاز دارد، آماده بازگشت به دوران تهدیدهای نفتی و بازی با بشکه‌هاست؟ یا این‌که بازیگران اصلی، با درک هزینه‌های چنین رویارویی، مسیر گفت‌وگو و توازن را در پیش خواهند گرفت؟ پاسخ این پرسش، نه فقط آینده صادرات نفت روسیه به هند، بلکه مسیر حرکت اقتصاد جهانی را نیز مشخص خواهد کرد.